Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
threat study
U
بررسی توسعه تهدید دشمن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
threats
U
دشمن تهدید کردن
threat
U
دشمن تهدید کردن
threat study
U
بررسی امکانات رزمی دشمن
strategic reconnaissance
U
بررسی مقدماتی وضع دشمن
walkthrough
U
جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
enhancing
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
developments
U
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
development
U
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
enhance
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhanced
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhances
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
characteristics of underdeveloping
U
مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
galls
U
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
gall
U
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
radio countermeasures
U
اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
to triumph over the enemy
U
برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
radio deception
U
گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
hitting
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hits
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hit
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
rejects
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
enemy alien
U
طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
rejected
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
reject
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejecting
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
close-up
U
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-ups
U
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close up
U
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close with
U
اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
international development association
U
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
penetration
U
نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
roll back
U
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
breaching
U
رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
analogue
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
analogues
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
feasibility
U
بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
analog
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال
inference
U
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
inferences
U
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
link
U
برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
leap frog test
U
و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند
espionage
U
جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
shadower
U
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
close in security
U
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
automatics
U
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatic
U
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
counter force
U
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
evasion
U
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasions
U
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
systems analysis
U
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
outreach
U
توسعه یافتن توسعه
breached
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
identification friendly or foe
U
سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
breach
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
edited
U
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edit
U
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
disorganising
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganize
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizing
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizes
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganises
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
hostile track
U
تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
disorganised
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
analog
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analogue
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analogues
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
monitor
U
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitored
U
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitors
U
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
approach march
U
راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
end on
U
سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
minacity
U
تهدید
blackmailing
U
تهدید
threat
U
تهدید
menaces
U
تهدید
blackmails
U
تهدید
intimidation
U
تهدید
fulmination
U
تهدید
menaced
U
تهدید
blackmail
U
تهدید
threats
U
تهدید
blackmailed
U
تهدید
menace
U
تهدید
out flank
U
دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
repelling
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repel
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelled
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repels
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
bogey
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogies
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
denounced
U
تهدید کردن
menacing
<adj.>
U
تهدید آمیز
to show one's teeth
U
تهدید کردن
threatener
U
تهدید کننده
threaten
U
تهدید کردن
threateningly
U
تهدید امیز
threatening
U
تهدید امیز
racketeering
U
اخاذی به تهدید
coercion
U
تهدید واجبار
imminent
U
تهدید کننده
threat appeal
U
توسل به تهدید
denouncing
U
تهدید کردن
threatens
U
تهدید کردن
he threatened or resingn
U
تهدید کرد
threatened
U
تهدید کردن
hoid up
U
راهزنی با تهدید
menacingly
U
تهدید کنان
menacingly
U
از روی تهدید
minatory
U
تهدید امیز
overhangs
U
تهدید کردن
death thread
U
تهدید به مرگ
menaced
U
تهدید کردن
minatorily
U
از روی تهدید
menace
U
تهدید کردن
minaciously
U
تهدید کنان
overhang
U
تهدید کردن
minatory
U
تهدید کننده
denounces
U
تهدید کردن
menaces
U
تهدید کردن
threat
U
تهدید کردن
bullyrag
U
تهدید کردن
denounce
U
تهدید کردن
intimidatory
U
تهدید امیز
threats
U
تهدید کردن
launch a threat
U
تهدید کردن
minacious
U
تهدید کننده
residue check
U
بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
threatens
U
تهدید کردن ترساندن
blacked
U
تهدید امیز عبوسانه
blacker
U
تهدید امیز عبوسانه
blackest
U
تهدید امیز عبوسانه
blacks
U
تهدید امیز عبوسانه
terrorization
U
تهدید وارعاب ارعابگری
threaten
U
تهدید کردن ترساندن
threatened
U
تهدید کردن ترساندن
intimidate
U
با تهدید وادار کردن
intimidates
U
با تهدید وادار کردن
impendent
U
تهدید کننده اویزان
imminently
U
بطور تهدید کننده
threaten with death
U
تهدید به قتل کردن
imminence
U
خطر تهدید کننده
threat force
U
نیروی تهدید کننده
black
U
تهدید امیز عبوسانه
hectored
U
تهدید یا ازار کردن
hector
U
تهدید یا ازار کردن
hectoring
U
تهدید یا ازار کردن
hectors
U
تهدید یا ازار کردن
vertical redundancy check
U
بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
extorting
U
بزور تهدید یاشکنجه گرفتن
extorted
U
بزور تهدید یاشکنجه گرفتن
menaces
U
چیزی که تهدید کننده است
menaced
U
چیزی که تهدید کننده است
extort
U
بزور تهدید یاشکنجه گرفتن
menace
U
چیزی که تهدید کننده است
robbery
U
دزدی مقرون به ازار یا تهدید
robberies
U
دزدی مقرون به ازار یا تهدید
I'll show you ! just you wait !
U
حالاخواهی دید ! ( درمقام تهدید )
To put in an appearance .
U
نشانت میدهم ( درمقام تهدید)
extorts
U
بزور تهدید یاشکنجه گرفتن
deterrence
U
منع از راه ارعاب و تهدید
assaulted
U
تهدید به ضرب کردن کسی
assault
U
تهدید به ضرب کردن کسی
assaults
U
تهدید به ضرب کردن کسی
He threatened to thrash the life out of me.
U
مرا به یک کتک حسابی تهدید کرد
coast is clear
<idiom>
U
هیچ خطری تورا تهدید نمیکند
Is that your final word ?
U
همین ؟( درمقام اتمام حجت یا تهدید )
shelling report
U
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
I wI'll show you! Who do you think you are ?I know how to handle (treat) people like you !
U
خیال کردی! خیالت رسیده ! ( درمقام تهدید )
I'll cook your goose !I'll fix you good and proper !
U
آشی برایت بپزم که خودت حظ کنی ( درمقام تهدید )
echo check
U
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
cyclic redundancy check
U
بررسی افزونگی چرخهای کاراکتر بررسی و کنترل افزونگی چرخهای
developments
U
توسعه
stop go policy
U
توسعه
extensions
U
توسعه
extension
U
توسعه
promotion
U
توسعه
upgrowth
U
توسعه
spreads
U
توسعه
outspread
U
توسعه
promotions
U
توسعه
spread
U
توسعه
enlarging
U
توسعه
enlarges
U
توسعه
enlarged
U
توسعه
amplification
U
توسعه
expansion
U
توسعه
enlarge
U
توسعه
development
U
توسعه
enlargements
U
توسعه
enlargement
U
توسعه
increment
U
توسعه
increments
U
توسعه
delelopment
U
توسعه
adversarial
U
دشمن
xenophobe
U
دشمن
at d.
U
دشمن
hostile
U
دشمن
foe
U
دشمن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com