| Total search result: 201 (21 milliseconds) | ارسال یک معنی جدید | 
		
			|  |  |  |  | 
		
			| Menu 
  | English | Persian | Menu 
  | 
		|  | summation check U | بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن |  | 
		|  | 
	
		| معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری. | 
				
				
					| Other Matches | 
				
					|  | 
		|  | redundancy U | بررسی بلاکهای دریافتی داده برای تشخیص خطا |  | 
		|  | redundancies U | بررسی بلاکهای دریافتی داده برای تشخیص خطا |  | 
		|  | vrc U | بررسی پرینتی در هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا |  | 
		|  | vertical U | بررسی پرینتی روی هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا |  | 
		|  | redundancies U | بررسی پریتی روی هر حرف بلاک دریافتی برای تشخیص خطا |  | 
		|  | redundancy U | بررسی پریتی روی هر حرف بلاک دریافتی برای تشخیص خطا |  | 
		|  | vertical U | بررسی تشخیص خطا که بیتهای کلمه با کل آن مقایسه و جمع می شوند |  | 
		|  | residue check U | بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر |  | 
		|  | redundancies U | بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا |  | 
		|  | redundancy U | بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا |  | 
		|  | leap frog test U | و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند |  | 
		|  | self- U | سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند |  | 
		|  | micr U | سیستمی که حروف را با تشخیص الگوهای جوهر مغناطیسی تشخیص میدهد. |  | 
		|  | verified U | مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت |  | 
		|  | verify U | مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت |  | 
		|  | verifies U | مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت |  | 
		|  | verifying U | مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت |  | 
		|  | phosphor U | اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون |  | 
		|  | substitution U | لیست حروف یا کدها که به جای کد دریافتی باید درج شود |  | 
		|  | combining U | سیستم تشخیص حروف نوری کارا |  | 
		|  | combines U | سیستم تشخیص حروف نوری کارا |  | 
		|  | combine U | سیستم تشخیص حروف نوری کارا |  | 
		|  | spellcheck U | بررسی صحت نوشتار کلمه با مقایسه آن با لغت نامه موجود در کامپیوتر |  | 
		|  | echo check U | بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین |  | 
		|  | parity U | سیگنال وقفه از تابع بررسی خطا که بیان میکند داده دریافتی در برسی پریتی پذیرفته نشده و آسیب دیده است |  | 
		|  | forwarded U | روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست |  | 
		|  | forward U | روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست |  | 
		|  | to contrast [with] U | مقایسه کردن با [برابرکردن برای مقایسه] |  | 
		|  | cyclic U | روش تشخیص خطا که هر 8 بیت داده را بررسی میکند. |  | 
		|  | self- U | سیستمم کد گذاری حروف خطا یا نامناسب را تشخیص دهد ولی نمیتواند ترمیم کند |  | 
		|  | checks U | مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها |  | 
		|  | check U | مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها |  | 
		|  | checked U | مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها |  | 
		|  | handwriting recognition U | نرم افزاری که متنهای دست نویس را تشخیص میدهد و آنها را به حروف ASCII تبدیل میکند |  | 
		|  | built-in U | تشخیص خطا و بررسی اعتبار به طور خودکار روی داده دریافت شده |  | 
		|  | modulo arithmetic U | بررسی تشخیص خطا با استفاده از باقی مانده عمل ریاضی روی داده |  | 
		|  | redundant U | حرف اضافه شده به بلاک حروف برای تشخیص خطا یا مقاصد پترولکل که هیچ اطلاعی به همراه ندارد |  | 
		|  | commitment board U | هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی |  | 
		|  | recognition U | فرایندی که امکان تشخیص نوری حروف چاپ شده یا نوشته شده را میدهد. |  | 
		|  | speeches U | بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد |  | 
		|  | speech U | بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد |  | 
		|  | phoneme U | برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا |  | 
		|  | redundant U | بیت یا داده بررسی اضافه شده به بلاک داده برای تشخیص خطا که هیچ اطلاعی به همراه ندارد |  | 
		|  | optical U | وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر |  | 
		|  | Hamming code U | سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود |  | 
		|  | raid U | سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود |  | 
		|  | raided U | سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود |  | 
		|  | raids U | سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود |  | 
		|  | raiding U | سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود |  | 
		|  | ocr U | فرآیندی که امکان تشخیص حروف چاپ شده یا نوشته شده را به صورت نوری و تبدل آن به کد قابل خواندن توسط ماشین که ورودی کامپیوتر ست دارد با استفاده از حرف خان نوری |  | 
		|  | optical U | فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری |  | 
		|  | locks U | همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی |  | 
		|  | lock U | همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی |  | 
		|  | compares U | مقایسه کردن |  | 
		|  | contrasting U | مقایسه کردن |  | 
		|  | compare U | مقایسه کردن |  | 
		|  | compared U | مقایسه کردن |  | 
		|  | comparing U | مقایسه کردن |  | 
		|  | contrast U | مقایسه کردن |  | 
		|  | contrasted U | مقایسه کردن |  | 
		|  | contrasts U | مقایسه کردن |  | 
		|  | to draw comparisons U | مقایسه کردن |  | 
		|  | to make comparisons U | مقایسه کردن |  | 
		|  | readout U | وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند |  | 
		|  | block letter U | حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر |  | 
		|  | Linotype U | ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند |  | 
		|  | separate U | حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند |  | 
		|  | separates U | حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند |  | 
		|  | separated U | حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند |  | 
		|  | to compare oppsites U | چیزهای ضد را با هم مقایسه کردن |  | 
		|  | measure U | مقایسه کردن سنجش |  | 
		|  | inferior figures U | حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند. |  | 
		|  | to drow a p between two U | دوچیزراباهم مقایسه یاتشبیه کردن |  | 
		|  | shift keys U | که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |  | 
		|  | shift key U | که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |  | 
		|  | monotype U | ماشین حروف ریزی و حروف چینی |  | 
		|  | normalising U | تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |  | 
		|  | normalize U | تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |  | 
		|  | normalises U | تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |  | 
		|  | normalizes U | تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |  | 
		|  | normalised U | تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |  | 
		|  | collates U | مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب |  | 
		|  | collated U | مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب |  | 
		|  | collating U | مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب |  | 
		|  | collate U | مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب |  | 
		|  | analogue U | یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال |  | 
		|  | analogues U | یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال |  | 
		|  | feasibility U | بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه |  | 
		|  | collate U | به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع |  | 
		|  | collating U | به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع |  | 
		|  | collates U | به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع |  | 
		|  | collated U | به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع |  | 
		|  | inferences U | بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی |  | 
		|  | inference U | بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی |  | 
		|  | analog U | یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال |  | 
		|  | link U | برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه |  | 
		|  | graphics U | ترمینال ویدیو متن که حروف نمایش داده شده آن از محدود حروف گرافیکی و نه متن هستند |  | 
		|  | automatic U   | کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند |  | 
		|  | automatics U | کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند |  | 
		|  | users U | حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است |  | 
		|  | user U | حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است |  | 
		|  | typed U | حروف چاپی حروف چاپ |  | 
		|  | types U | حروف چاپی حروف چاپ |  | 
		|  | cases U | حروف بزرگ یا حروف معمولی |  | 
		|  | case U   | حروف بزرگ یا حروف معمولی |  | 
		|  | type U | حروف چاپی حروف چاپ |  | 
		|  | recognition U | 1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای .. |  | 
		|  | exceptions U | روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد |  | 
		|  | exception U | روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد |  | 
		|  | pair exchange sorting algorithm U | نوعی الگوریتم مرتب کردن مستلزم مقایسه دادههای زوج بندی شده |  | 
		|  | non destructive cursor U | صفحه نمایش که حروف پیشین را هنگام نمایش حروف جدید برگرداند |  | 
		|  | semi processed data U | داده خام که پردازش شده است مثل مرتب کردن , ضبط کردن , تشخیص خطا.. |  | 
		|  | systems analysis U | 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن |  | 
		|  | dead type U | حروف پخش کردن |  | 
		|  | shifted U | تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |  | 
		|  | spoonerism U | اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف |  | 
		|  | shift U | تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |  | 
		|  | shifts U | تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |  | 
		|  | velarize U | حروف را از کام تلفظ کردن |  | 
		|  | identify U | مربوط کردن تشخیص دادن |  | 
		|  | identified U | مربوط کردن تشخیص دادن |  | 
		|  | identifies U | مربوط کردن تشخیص دادن |  | 
		|  | identifying U | مربوط کردن تشخیص دادن |  | 
		|  | to page up type U | حروف چیده را صفخه بندی کردن |  | 
		|  | alphameric U | مرتب کردن حروف و اعدادبترتیب تقدم |  | 
		|  | edited U | فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود |  | 
		|  | edit U | فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود |  | 
		|  | identify U | تشخیص هویت دادن یکی کردن |  | 
		|  | identified U | تشخیص هویت دادن یکی کردن |  | 
		|  | identifying U | تشخیص هویت دادن یکی کردن |  | 
		|  | identifies U | تشخیص هویت دادن یکی کردن |  | 
		|  | To weight up the pros and cons of something .  U | مطلبی راسبک وسنگین کردن (بررسی کردن ) |  | 
		|  | bolt [examine] U | بررسی کردن |  | 
		|  | check U | بررسی کردن |  | 
		|  | perusing U | بررسی کردن |  | 
		|  | reconcider U | بررسی کردن |  | 
		|  | studies U | بررسی کردن |  | 
		|  | survey U | بررسی کردن |  | 
		|  | peruses U | بررسی کردن |  | 
		|  | surveys U | بررسی کردن |  | 
		|  | study U | بررسی کردن |  | 
		|  | dissect [analyse] U | بررسی کردن |  | 
		|  | assay U | بررسی کردن |  | 
		|  | analyze [American] U | بررسی کردن |  | 
		|  | analyse [British] U | بررسی کردن |  | 
		|  | probe U | بررسی کردن |  | 
		|  | probed U | بررسی کردن |  | 
		|  | peruse U | بررسی کردن |  | 
		|  | perused U | بررسی کردن |  | 
		|  | checks U | بررسی کردن |  | 
		|  | probes U | بررسی کردن |  | 
		|  | evaluate U | بررسی کردن |  | 
		|  | explore U | بررسی کردن |  | 
		|  | checked U | بررسی کردن |  | 
		|  | study U | بررسی کردن |  | 
		|  | inspect U | بررسی کردن |  | 
		|  | investigate U | بررسی کردن |  | 
		|  | look into U | بررسی کردن |  | 
		|  | surveyed U | بررسی کردن |  | 
		|  | survey U | بررسی کردن |  | 
		|  | examine U | بررسی کردن |  | 
		|  | enquire into U | بررسی کردن |  | 
		|  | indagate U | بررسی کردن |  | 
		|  | scrutinize U | بررسی کردن |  | 
		|  | studying U | بررسی کردن |  | 
		|  | check U | بررسی کردن |  | 
		|  | determine U | بررسی کردن |  | 
		|  | NDR U | سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد |  | 
		|  | alphasort U | مرتب کردن داده به ترتیب حروف الفبا |  | 
		|  | The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U | این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد. |  | 
		|  | reviewing U | بررسی کردن مرور |  | 
		|  | review U | بررسی کردن مرور |  | 
		|  | reviews U | بررسی کردن مرور |  | 
		|  | survey U | بررسی کردن بازدید |  | 
		|  | reviewed U | بررسی کردن مرور |  | 
		|  | surveys U | بررسی کردن بازدید |  | 
		|  | scrutinising U | بدقت بررسی کردن |  | 
		|  | surveillance U | تجسس بررسی کردن |  | 
		|  | scrutinize U | بدقت بررسی کردن |  | 
		|  | scrutinized U | بدقت بررسی کردن |  | 
		|  | scrutinizes U | بدقت بررسی کردن |  | 
		|  | scrutinises U | بدقت بررسی کردن |  | 
		|  | checked U | مقابله کردن بررسی |  | 
		|  | surveyed U | بررسی کردن بازدید |  | 
		|  | scrutinised U | بدقت بررسی کردن |  | 
		|  | checks U | مقابله کردن بررسی |  | 
		|  | scrutinizing U | بدقت بررسی کردن |  | 
		|  | check U | مقابله کردن بررسی |  | 
		|  | field U | مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن |  | 
		|  | read U | 1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2- |  | 
		|  | fielded U   | مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن |  | 
		|  | fields U | مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن |  | 
		|  | reads U | 1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2- |  | 
		|  | inspects U | جستجو کردن بررسی کردن کنترل |  | 
		|  | inspecting U | جستجو کردن بررسی کردن کنترل |  | 
		|  | inspected U | جستجو کردن بررسی کردن کنترل |  | 
		|  | inspect U | جستجو کردن بررسی کردن کنترل |  | 
		|  | italic U | حروف یک وری حروف کج |  | 
		|  | scans U | بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن |  | 
		|  | scan U | بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن |  |