English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
compare U بررسی اختلاف بین دو قطعه اطلاع
compared U بررسی اختلاف بین دو قطعه اطلاع
compares U بررسی اختلاف بین دو قطعه اطلاع
comparing U بررسی اختلاف بین دو قطعه اطلاع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inference U بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
inferences U بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
leap frog test U و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند
link U برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
tolerances U بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
tolerance U بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
searched U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searches U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
search U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searchingly U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
distortions U اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
distortion U اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
self- U که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
vortex tube U وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
non destructive cursor U مجموعه بررسی ها که روی یک قطعه بدون آسیب دیدن انجام شود
posted U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post- U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posts U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
join U ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع
joined U ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع
joins U ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع
segmentation U تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
concentration cell corrosion U نوعی برخورد که در ان اختلاف پتانسیل الکترودها دراثر اختلاف غلظت یونهاالکترولیت میباشد
azimuth deviation U اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
analogues U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
analogue U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
feasibility U بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
analog U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال
free air anomaly U اختلاف نیروی جاذبه زمین اختلاف جاذبه ازاد
lobation U قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
automatic U کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatics U کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
companion part U لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
systems analysis U 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
edited U فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edit U فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
fast U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
updated U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
analogues U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analogue U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analog U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
difference in northing U اختلاف عرض جغرافیایی اختلاف عرض
monitors U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitored U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitor U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
segments U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segment U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
fritters U قطعه قطعه کردن
segment U قطعه قطعه کردن
sectional U قطعه قطعه بخشی
fragmentation U قطعه قطعه شدن
segments U قطعه قطعه کردن
mainland U قطعه اصلی قطعه
fragmenting U قطعه قطعه کردن
fragment U قطعه قطعه کردن
fragments U قطعه قطعه کردن
fritter U قطعه قطعه کردن
residue check U بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
vertical redundancy check U بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
echo check U بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
unknowable U بی اطلاع
uninformed U بی اطلاع
communication U اطلاع
know how U اطلاع
warning U اطلاع
knowledge U اطلاع
unknowing U بی اطلاع
unknowingly U بی اطلاع
acquaintance U اطلاع
notice U اطلاع
well-read U با اطلاع
well read U با اطلاع
versed U با اطلاع
conizance U اطلاع
notification U اطلاع
tip-off U اطلاع
datum U اطلاع
deep read U با اطلاع
ill informed U بی اطلاع
word U اطلاع
unimformed U بی اطلاع
nescious U بی اطلاع
intelligence U اطلاع
advice U اطلاع
information U اطلاع
conscience [archaic for: consciousness] U اطلاع
ill-informed <adj.> U بی اطلاع
consciousness U اطلاع
conscious mind U اطلاع
appreciation [awareness] U اطلاع
unaware U بی اطلاع
unawares U بی اطلاع
learning U اطلاع
awareness U اطلاع
uniformed U بی اطلاع
unwitting U بی اطلاع
precognition U اطلاع قبلی
notified U اطلاع دادن
unpolitical U بی اطلاع ازسیاست
tip-offs U اطلاع نهانی
tip-off U اطلاع نهانی
information U اطلاع دادن
inking U اطلاع مختصر
reports U اطلاع دادن
reported U اطلاع دادن
unadvised U بدون اطلاع
report U اطلاع دادن
attention U اخطارجهت اطلاع به
previews U اطلاع قبلی
notifies U اطلاع دادن
notify U اطلاع دادن
notifying U اطلاع دادن
knowledge of results U اطلاع از نتایج
misknow U بی اطلاع بودن از
preview U اطلاع قبلی
noticed U توجه اطلاع
prospectus U اطلاع نامه
prospectuses U اطلاع نامه
notice U توجه اطلاع
tip off U اطلاع نهانی
notices U توجه اطلاع
letter of a U اطلاع نامه
informatics U اطلاع رسانی
noticing U توجه اطلاع
criticaster U ناقد بی اطلاع
advice note U یادداشت اطلاع
a piece of information U یک تکه اطلاع
global knowledge U اطلاع سراسری
attentions U اخطارجهت اطلاع به
cyclic redundancy check U بررسی افزونگی چرخهای کاراکتر بررسی و کنترل افزونگی چرخهای
anatomize U قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
publitize U به اطلاع عموم رساندن
gibberish U اطلاع بی معنا و بی استفاده
to pass on [information or news] U به بقیه اطلاع دادن
tip U انعام اطلاع منحرمانه
publicising U به اطلاع عموم رساندن
let me know U بمن اطلاع دهید
(do something) behind someone's back <idiom> U بدون اطلاع کسی
messages U حجم اطلاع مشخص
Please let me know. U لطفا"به من اطلاع دهید
mininformation U اطلاع یا خبر نادرست
to let know U خبردادن به اطلاع دادن
publicize U به اطلاع عموم رساندن
As you are well informed… U همانطور که اطلاع دارید
A one-month notice. U اطلاع قبلی یک ماهه
We just received word that . . . U هم اکنون اطلاع رسید که …
publicises U به اطلاع عموم رساندن
notify the public U به اطلاع عموم رساندن
publicised U به اطلاع عموم رساندن
message U حجم اطلاع مشخص
he is in the know U اطلاع ویژه دارد
tipping U انعام اطلاع منحرمانه
publicizing U به اطلاع عموم رساندن
publicizes U به اطلاع عموم رساندن
publicized U به اطلاع عموم رساندن
divarication U اختلاف
settlement of disputes U حل اختلاف
stour U اختلاف
versatility U اختلاف
diversions U اختلاف
difference U اختلاف
disputed U اختلاف
disputes U اختلاف
discord U اختلاف
disputing U اختلاف
variance U اختلاف
diversion U اختلاف
misalignment U اختلاف
differences U اختلاف
mean square deviation U اختلاف
schismatism U اختلاف
dispute U اختلاف
quarrel U اختلاف
variation U اختلاف
variations U اختلاف
compromis U حل اختلاف
quarrels U اختلاف
quarrelling U اختلاف
schism U اختلاف
quarrelled U اختلاف
disparities U اختلاف
quarreling U اختلاف
schisms U اختلاف
disagreement U اختلاف
discrepancy U اختلاف
defferential U اختلاف
divided <adj.> U در اختلاف
quarreled U اختلاف
disagreements U اختلاف
disparity U اختلاف
informs U اطلاع دادن مستحضر داشتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com