Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
beacon
U
برج دریایی برج مراقبت برج کنترل هواپیماها
beacons
U
برج دریایی برج مراقبت برج کنترل هواپیماها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
zmarker beacon
U
برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
flight control
U
سیستم کنترل هواپیماها
sea surveillance
U
مراقبت دریایی
crash position indicator
U
برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
attack director
U
وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
instrument landing
U
فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
handover
U
تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
taximan
U
متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
fire control party
U
تیم کنترل اتش دریایی
control ship
U
ناو کنترل کننده عملیات دریایی
seabee
U
گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
circular scanning
U
مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
cascade control
U
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
join up
U
مجتمع کردن هواپیماها
ducked
U
درگیر شدن هواپیماها
ducks
U
درگیر شدن هواپیماها
duck
U
درگیر شدن هواپیماها
duckings
U
درگیر شدن هواپیماها
emergency scramble
U
درگیری اضطراری هواپیماها
midshipman
U
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic
U
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
parking plan
U
طرح پارک کردن هواپیماها
ground alert
U
اماده باش 51 دقیقهای هواپیماها
radio range station
U
ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
ground alert
U
اماده باش زمینی هواپیماها
replenish
U
سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
replenishes
U
سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
approach sequence
U
ترتیب توالی تقرب هواپیماها
replenishing
U
سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
replenished
U
سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
petty officer
U
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
oceanography
U
تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
pilot chart
U
نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
kite
U
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
running lights
U
فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
kites
U
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officers
U
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
taxi
U
حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxies
U
حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxiing
U
حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxied
U
حرکت هواپیماها روی باند فرود
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
chine
U
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
combat liaison
U
حفظ ارتباط بین هواپیماها درحین پرواز
sea cucumber
U
حلزون دریایی از جنس راب دریایی
sea mark
U
راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
stadimeter
U
مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
into plane service
U
تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
force rendezvous
U
نقطه الحاق هواپیماها یاکشتیها برای اجرای عملیات
pathfinder guidance
U
هدایت هواپیماها به وسیله هواپیمای راهنمای مسیر یاراهیاب
sea power
U
قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner
U
ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
marines
U
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marine
U
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
tern
U
پرستوک دریایی چلچله دریایی
naval activity
U
تاسیسات دریایی قسمت دریایی
terns
U
پرستوک دریایی چلچله دریایی
task unit
U
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
tokens
U
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task
U
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tasks
U
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
token
U
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic
U
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
light lists
U
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
summary areas
U
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
apt
U
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor
U
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel
U
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
control and reporting center
U
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executives
U
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loop
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
real time
U
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
executive
U
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
radio control
U
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control
U
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron
U
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible
U
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
knot
U
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
U
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
IRQ
U
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
maritime
U
ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
inventory control
U
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controlling
U
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls
U
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control
U
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
bureau of naval personnel
U
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
rear commodore
U
سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
naval aviation
U
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
tendance
U
مراقبت
watchful
U
مراقبت
cared
U
مراقبت
care
U
مراقبت
surveillance
U
مراقبت
cares
U
مراقبت
watchfulness
U
مراقبت
vigilance
U
مراقبت
unattended
U
بی مراقبت
eyesight
U
مراقبت
ovservation
U
مراقبت
counter surveillance
U
ضد مراقبت
espial
U
مراقبت
approach schedule
U
برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
taxiway
U
محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
availability factor
U
ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
stepped up separation
U
حرکت پلهای هواپیماها ارایش پلهای در حرکات هوایی
stream takeoff
U
حالت موجی هواپیماها درحال برخاستن پشت سر هم پرواز از روی باند به صورت موج پشت سر هم
helical scanning
U
مراقبت مارپیچی
ground surveillance
U
مراقبت زمینی
ensure
U
مراقبت کردن در
ensured
U
مراقبت کردن در
ensures
U
مراقبت کردن در
ensuring
U
مراقبت کردن در
combat surveillance
U
مراقبت رزمی
due care
U
مراقبت کافی
air search
U
مراقبت هوایی
air surveillance
U
مراقبت هوایی
to llok
U
مراقبت کردن
insuring
U
مراقبت کردن در
insures
U
مراقبت کردن در
acoustical surveillance
U
مراقبت صوتی
watch
U
مراقبت کردن
watchtowers
U
برج مراقبت
watching
U
مراقبت کردن
see to it
U
مراقبت کردن
to see after
U
مراقبت کردن
control towers
U
برج مراقبت
animadversion
U
مراقبت مشاهده
to see to it
U
مراقبت کردن
day care
U
مراقبت در روز
area monitoring
U
مراقبت منطقهای
listening watch
U
مراقبت به گوش
Medicare
U
مراقبت پزشکی
watch tower
U
برج مراقبت
watches
U
مراقبت کردن
watched
U
مراقبت کردن
care of supplies
U
مراقبت اماد
watchtower
U
برج مراقبت
residential care
U
مراقبت پناهگاهی
light period
U
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
area monitoring
U
مراقبت کردن از منطقه
under one's wing
<idiom>
U
تحت مراقبت کسی
stake-outs
U
محل تحت مراقبت
surveillant
U
مراقبت کننده دیدبان
unattended operation
U
هملکرد مراقبت نشده
air beacon
U
برج مراقبت پایگاه
cared
U
محافظت کردن مراقبت
cares
U
محافظت کردن مراقبت
stake-out
U
محل تحت مراقبت
airborne beacon
U
برج مراقبت هوابرد
care and handling
U
مراقبت و دستکاری وسایل
surveillance
U
دیدبانی و مراقبت از منطقه
attendances
U
ملازمت مراقبت رسیدگی
attendance
U
ملازمت مراقبت رسیدگی
search
U
مراقبت کردن از زمین
maintained
U
به خوبی مراقبت شده
searchingly
U
مراقبت کردن از زمین
radar beacon
U
برج مراقبت رادار
radar scan
U
مراقبت بوسیله رادار
searches
U
مراقبت کردن از زمین
lookouts
U
مراقبت عمل پاییدن
lookout
U
مراقبت عمل پاییدن
overwatch
U
مراقبت از حرکت بااتش
searched
U
مراقبت کردن از زمین
maintains
U
به خوبی مراقبت شده
double up
U
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
vigilance
U
مراقبت به گوش بودن
care
U
محافظت کردن مراقبت
sector of search
U
منطقه مراقبت رادار
harbor control tower
U
برج مراقبت بندر
maintain
U
به خوبی مراقبت شده
to ensure something
U
مراقبت کردن در
[چیزی]
ctrl
U
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt
U
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement
U
حکم کنترل دستور کنترل
control sheet
U
صفحه کنترل چارت کنترل
security monitoring
U
نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
aspect
U
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
up to someone to do something
<idiom>
U
مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
slap together
<idiom>
U
به عجله وبی مراقبت واداشتن
aspects
U
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
pickets
U
نرده کشیدن مراقبت کردن
picketed
U
نرده کشیدن مراقبت کردن
picket
U
نرده کشیدن مراقبت کردن
unattended ground sensor
U
رادار مراقبت زمینی خودکار
block plot
U
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
Marine Corps
U
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
naval gunfire
U
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
convoy commodore
U
فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
control stick
U
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
spiral scanning
U
مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
maintain watch
U
مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
snow under
<idiom>
U
قبول چیزی که نمیتوان از آن مراقبت کرد
turn over
<idiom>
U
به کسی برای مراقبت با استفاده سپردن
see that he does it
U
مراقبت کنید که ان کار راانجام دهد
controlled fragmentation
U
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler
U
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
crash locator beacon
U
برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy schedule
U
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com