English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
joggle U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggled U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggles U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggling U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ball bearing U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearings U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
weld bead U تکه فلزی که درامتداد اتصال جوش قراردارد
plates U صفحه فلزی ورقه
plate U صفحه فلزی ورقه
deep draw U ساختن اجسام مقعر از ورقه فلزی
foot block قژعه چوبی یا فلزی کوچکی که در زیر ستون و روی خاک کار گذاشته میشود.
butt joint U اتصال دو ورقه بصورت لب به لب و بدون روی هم امدن لبه ها
nibbler U ابزاری برای بریدن ورقههای فلزی توسط برشهای متعدد و پیاپی موضعی قائم بکمک مته
overlap U روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
overlapped U روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
overlaps U روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
rf U ورقه نازک فلزی که اطراف یک کابل پیچیده شده که مانع ارسال سیگنالهای واسط فرکانس رادیویی میشود
buffer duo U دو پیاده مجاور در برابر دوپیاده مجاور با یک عرض فاصله
foliate U ورقه شده ورقه ورقه شدن
marmolite U یک جور سنگ سماق ورقه ورقه که رنگ ان کمی سبزاست
limitrophe U مجاور مرزی مجاور
flakiness U خاصیت چیزی که ورقه ورقه است
laminate U ورقه ورقه ورقه ورقه کردن
transitory shelter U پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
coastwards U درامتداد ساحل
along the river U درامتداد رودخانه
coastward U درامتداد ساحل
layer U مطبق کردن ورقه ورقه
to shell off U ورقه ورقه شدن ورامدن
layers U مطبق کردن ورقه ورقه
interlaminate U ورقه ورقه بین هم گذاردن
ahead U درامتداد حرکت کسی
flaky U ورقه ورقه ورقه شونده
sheets U ورقه ورقه کردن ورقه
sheet U ورقه ورقه کردن ورقه
centure of pressure travel U جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر
dish rag U حالت افقی بدن ژیمناست درامتداد چوب موازنه
adjacent rows U ردیف های مجاور [رج های مجاور]
birdcage U چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcages U چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
sheets U متورق ورقه ورقه
cleavage U ورقه ورقه شدگی
spall U ورقه ورقه کردن
sheet U متورق ورقه ورقه
lamination U ورقه ورقه شدن
laminate U ورقه ورقه شدن
exfoliaion U ورقه ورقه شدن
delaminate U ورقه ورقه شدن
cleavages U ورقه ورقه شدگی
exfoliate U ورقه ورقه شدن
copper foil U ورقه بسیار نازک مسی ورقه مسی زرورق مسی
BNC connector U متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
components U اجزاء
component U اجزاء
ingredients U اجزاء
ingredient U اجزاء
plate U : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plates U : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
idle component U اجزاء کور
electronic components U اجزاء الکترونیکی
parts list U لیست اجزاء
part list U فهرست اجزاء
mechanisms U اجزاء مکانیکی
mechanism U اجزاء مکانیکی
shuttering U اجزاء قالببندی
wing spar U عضو سازهای اصلی بال درامتداد خط واصل دو سر بال
parts programmer U برنامه نویس اجزاء
soil separates U اجزاء بافت خاک
features of project U اجزاء اصلی یک طرح
composition U نسبت اجزاء سازنده
mechanisms U اجزاء متشکله چیزی
mechanism U اجزاء متشکله چیزی
compositions U نسبت اجزاء سازنده
bed levels U نقاط ارتفاعی کف کانال درامتداد محور کانال
anti drag wire U اجزاء بست کاری ساختمانی
lunulate U دارای اجزاء هلالی شکل
configuration U ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی
parses U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
parsed U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
parse U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
piecemeal U به اجزاء ریز تقسیم کردن خردخرد
configurations U ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی
adjacent U مجاور
neighbor U مجاور
coterminous U مجاور
nigh U مجاور
proximal U مجاور
near by U مجاور
adjoining U مجاور
neighbouring U مجاور
contiguous U مجاور
next U مجاور
abutting U مجاور
circumjucent U از هر سو مجاور
vicinage U مجاور
vicinal U مجاور
conterminous U مجاور
appressed U مجاور
vicinity U مجاور
nearby U مجاور
knobbly U پر از برجستگی
notability U برجستگی
swell U برجستگی
noses U برجستگی
pone U برجستگی
nose U برجستگی
embossment U برجستگی
apophysis U برجستگی
eminency U برجستگی
prominence U برجستگی
picturesqueness U برجستگی
swells U برجستگی
notbility U برجستگی
swelled U برجستگی
eminence U برجستگی
ness U برجستگی
tuberculum U برجستگی
pre eminence U برجستگی
convexity U برجستگی
bossed U برجستگی
illustriousness U برجستگی
bosses U برجستگی
boss U برجستگی
illustrousness U برجستگی
saliency U برجستگی
bossing U برجستگی
salience U برجستگی
rilievo U برجستگی
colliculus U برجستگی
remerkableness U برجستگی
gland U برجستگی
glands U برجستگی
grossness U برجستگی
prosiliency U برجستگی
snob U برجستگی
snobs U برجستگی
prominency U برجستگی
steric U وابسته بطرز استقرار اجزاء اتم در فضا
integration U یکی کردن و بهم پیوستن پیوستگی اجزاء
vicinal dihalide U دی هالید مجاور
abuting surface U سطح مجاور
graveside U مجاور قبر
contiguous zone U منطقه مجاور
against U پیوسته مجاور
neighbour U نزدیک مجاور
border U مجاور بودن
bordering U مجاور بودن
neighbours U نزدیک مجاور
bordered U مجاور بودن
gravesides U مجاور قبر
collateral U همسایه مجاور
neighbors U نزدیک مجاور
anal U مجاور مقعد
adjacent lines U خطهای مجاور
adjoined U مجاور بودن
adjacent video U ویدئو مجاور
adjoin U مجاور بودن
aduacent sound U صدای مجاور
adjoining U نزدیک مجاور
proximal stimulus U محرک مجاور
adjoins U مجاور بودن
adjacent U مجاور همسایه
abuttals U زمین مجاور
parahepatic U مجاور کبد
abuttal U زمین مجاور
paranephric U مجاور کلیه
outstand U برجستگی داشتن
height of rise U ارتفاع برجستگی
thread U شیار برجستگی
stick up U برجستگی داشتن
stick-up U برجستگی داشتن
superior colliculus U برجستگی زبرین
bossiness U دارای برجستگی
stick-ups U برجستگی داشتن
bossy U دارای برجستگی
inferior colliculus U برجستگی زیرین
tuberculation U برجستگی یازگیل
threads U شیار برجستگی
boss U گلمیج برجستگی
alto relievo U برجستگی زیاد
bossed U گلمیج برجستگی
bosses U گلمیج برجستگی
high relief U برجستگی زیاد
barrel cam U برجستگی طبلی
bossing U گلمیج برجستگی
contour line U خط برجستگی زمین
contrasting U اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
take to pieces U پیاده کردن اجزاء ماشین یاکارخانه و مانند اینها
particularism U اعطا استقلال سیاسی به کشورها و اجزاء متشکله یک امپراطوری
contrasts U اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
contrasted U اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
decouple U جدا کردن یا قطع ارتباط بین اجزاء یک سیستم
design load U حداکثر بار یا نیرویی که اجزاء سازهای توانایی ان را دارند
contrast U اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
surrounding U احاطه کننده مجاور
anchimeric assistance U کمک گروه مجاور
adjacent point نقطه های مجاور
monkey chatter U تداخل کانال مجاور
adjacent channel interfernce U تداخل کانال مجاور
guiding U عضلات کمکی مجاور
allele U ژنهای ناهمسان مجاور
colocate U در مجاور هم قرار دادن
tubercle U برجستگی روی استخوان
allowance U اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com