English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
saleint U برجسته چشمگیر
saleintiant U برجسته چشمگیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
alto-rilievo U [ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
perspective spatial model U مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
embossing U طرح برجسته [برجسته کردن زمینه فرش]
supereminent U برجسته فوق العاده برجسته
bas relif U حجاری ونقوش برجسته برجسته
salience U نکته برجسته موضوع برجسته
saliency U نکته برجسته موضوع برجسته
embossment U نقوش برجسته برجسته کاری
glitzier U چشمگیر
resounding U چشمگیر
glitziest U چشمگیر
glitzy U چشمگیر
remarkable U چشمگیر
up front U چشمگیر
climacteric <adj.> U چشمگیر
tremendous U چشمگیر
dramatically U چشمگیر
dramatic U چشمگیر
stereoscope U جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
catch U لغت چشمگیر
charm price U قیمت چشمگیر
streamers U عنوان چشمگیر مقاله
streamer U عنوان چشمگیر مقاله
stereograph U نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
repousse U برجسته نمایاحکاکی برجسته
anaglyph U عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
dominant U برجسته
ridged U برجسته
illustrated U برجسته
crowned U برجسته
distinguished U برجسته
relief emboss U برجسته
rilievo U برجسته
raised U برجسته
in relief U برجسته
staring U برجسته
noted U برجسته
outstanding U برجسته
eminent U برجسته
kenspeckle U برجسته
laureate U برجسته
masterwork U برجسته
of d. U برجسته
outstandingly U برجسته
illustrous U برجسته
pre eminent U برجسته
prosilient U برجسته
relievo U برجسته
starring U برجسته
stereometric U برجسته
salient U برجسته
primed U برجسته
torose U برجسته
par excellence U برجسته
striking U برجسته
mainlining U برجسته
mainlines U برجسته
mainlined U برجسته
cordon bleu U برجسته
mainline U برجسته
predominant U برجسته
illustrious U برجسته
strikingly U برجسته
conspicuous U برجسته
pre-eminent U برجسته
stereometric U خط برجسته
primes U برجسته
convex U برجسته
overriding U برجسته
prominent U برجسته
prime U برجسته
high relief U نقوش برجسته
milestones U مرحله برجسته
mezzo relief U نیم برجسته
fash butt welding U جوش برجسته
front face U سطح برجسته
half relief U نیم برجسته
contour map U نقشه برجسته
to create an image for oneself as somebody U برجسته شدن
affigy U تصویر برجسته
bas-relief U برجسته کاری
acrography U گچ کاری برجسته
anaglyph U حجاری برجسته
anaglyph U تزئینات برجسته
bas relif U نقوش برجسته
bas relif U نقش کم برجسته
basso relief U برجسته کوتاه
drop shadow U سایه برجسته
egregious U برجسته نمایان
emboss U برجسته کردن
embossed alphabet U الفبای برجسته
alto relievo U برجسته بلند
aegicranium U آذین برجسته سر
aegicrane U آذین برجسته سر
illustriously U برجسته وار
relievo U برجسته کاری
stereoscopics U برجسته نمایی
topographic map U نقشه برجسته
to stand out U برجسته بودن
to put forward U برجسته نمودارکردن
to make one's mark U برجسته شدن
stucco relief U گچبریهای برجسته
stereoscopic U برجسته بین
stereoscopic U برجسته بینی
salient pole U قطب برجسته
signally U بطور برجسته
smatt U برجسته زیرکانه
stand out U برجسته بودن
tyupical U نوبهای برجسته
relief map U نقشه برجسته
raised figure طرح برجسته
in relief U بطور برجسته
palmy U برجسته کامیاب
laureatel U شاعر برجسته
magnific U معروف برجسته
mezzo rillievo U نیم برجسته
notbility U شخص برجسته
piece de resistance U فقره برجسته
cordon bleu U آدم برجسته
projection welding U جوش برجسته
raised shoulder U شانه برجسته
signalize U برجسته کردن
relief emboss U نقشه برجسته
stand out U برجسته عالی
premiered U هنرپیشه برجسته
effigy U تصویر برجسته
feats U کار برجسته
premier U هنرپیشه برجسته
personages U شخص برجسته
personage U شخص برجسته
poet laureate U شاعر برجسته
predominantly U بطور برجسته
distinguished U برجسته مهم
premiers U هنرپیشه برجسته
topography U برجسته نگاری
humdinger U تفوق برجسته
bas relief U نقش کم برجسته
bas-relief U برجسته کوتاه
premieres U هنرپیشه برجسته
premiering U هنرپیشه برجسته
milestone U مرحله برجسته
humdingers U تفوق برجسته
contour U نقشه برجسته
bas-reliefs U نقش کم برجسته
eminently U بطور برجسته
bas-reliefs U برجسته کوتاه
swells U برجسته شیک
effigies U تصویر برجسته
bas-relief U نقش کم برجسته
projects U برجسته بودن
bas relief U برجسته کوتاه
boss U ارباب برجسته
exaggerated stereoscopy U برجسته بین
bosses U ارباب برجسته
swell U برجسته شیک
premiere U هنرپیشه برجسته
bossing U ارباب برجسته
relief U برجسته کاری
relief U حجاری برجسته
leading U عمده برجسته
embossed U برجسته شده
swelled U برجسته شیک
project U برجسته بودن
projected U برجسته بودن
bossed U ارباب برجسته
feat U کار برجسته
person of f. U شخص برجسته یا با نفوذ
biggest U ستبر ادم برجسته
stereometric U وابسته بترسیمات برجسته
bigger U ستبر ادم برجسته
big U ستبر ادم برجسته
oner U شخص یا چیز برجسته
to stand out in relief U برجسته یا روشن بودن
banks U قسمت برجسته سر پیچ
bigwigs U شخص مهم و برجسته
snarl U بغرنجی برجسته کردن
perspective spatial model U مدل برجسته بینی
raised type U حروف برجسته برای
bank U قسمت برجسته سر پیچ
stereoscopic pair U زوج برجسته بینی
to bring out in relief U برجسته یا روشن کردن
vectograph U عکس برجسته بینی
snarled U بغرنجی برجسته کردن
relief map U نقشه برجسته نما
snarls U بغرنجی برجسته کردن
brocade U پارچه ابریشمی گل برجسته
stereoscope U دستگاه برجسته بین
snarling U بغرنجی برجسته کردن
bigwig U شخص مهم و برجسته
narrative relief U نقش برجسته روایتی
narrative relief U نقش برجسته توصیفی
convex fillet weld U جوش نواری برجسته
bold faced type U حروف سیاه برجسته
high light U نکات برجسته یا جالب
markedly U بطور برجسته یا محسوس
goffer U مجعدکردن برجسته کردن
brilliantly U چنانکه برجسته باشد
landmark U واقعه برجسته راهنما
embossing die U حدیده برجسته کاری
blebby U برجسته یاحباب دار
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com