English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
it is maleficent to U برای ....زیان اور است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
esquire U عنوان روی نامه وامثال ان برای مردهاعنوانی که یکدرجه پایین تراز>شوالیه < بوده
click U دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
click U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicked U دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicked U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicks U دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicks U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
haze U تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
dipstick U میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
dipsticks U میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
acoustic U فن صوتی که در بالای چاپگر برای کاهش صدا قرار دارد
acoustic U تابلوی صوتی که پشت رسانه برای کاهش صدا قرار دارد
write U بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
write U خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
write U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
writes U بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
writes U خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
writes U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
wind U سمت وزش باد فرصت دادن به اسب برای تازه کردن نفس
winds U سمت وزش باد فرصت دادن به اسب برای تازه کردن نفس
blitz U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzed U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzes U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzing U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
bridge U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge U استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridged U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged U استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridges U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridges U استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
minimum U سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد
field U مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
field U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field U بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
fielded U مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
fielded U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fielded U بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
fields U مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
fields U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fields U بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
exception U ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
exceptions U ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
database U برنامهای که یک واسط بین برنامه نوشته شده برای دستیابی به توابع DBMS است و خود DBMS
database U ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
databases U برنامهای که یک واسط بین برنامه نوشته شده برای دستیابی به توابع DBMS است و خود DBMS
databases U ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
tee U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teeing U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
answer U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answer U سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answered U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answered U سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answering U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answering U سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answers U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answers U سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
source U ماخذ عامل یا جاسوس خارجی برای کسب اطلاعات
booking U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
expansion U تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
indexing U نوشتن اندیس برای کتاب
stringer U قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
stringers U قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
prone U سرازیر مستعد برای انجام کار
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
dump U موادی که موقتا برای استعمال انبارمیشود
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
bodies U نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
body U نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
redundancies U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
redundancies U بررسی پریتی روی هر حرف بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
redundancies U بررسی بلاکهای دریافتی داده برای تشخیص خطا
redundancy U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
redundancy U بررسی پریتی روی هر حرف بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
redundancy U بررسی بلاکهای دریافتی داده برای تشخیص خطا
anagram U استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
anagrams U استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
our U برای ما
demand U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demand U تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demand U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand U تقاضا برای انجام چیزی
demanded U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demanded U تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demanded U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demanded U تقاضا برای انجام چیزی
demands U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
Other Matches
pestiferously U چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
index expurgatorius U فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا اخلاق زیان اوراست
expurgatory index U فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا اخلاق زیان اوراست
to sue for damages U عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
scitovsky double criterion U که براساس ان تغییری ایده ال استکه دران کسانیکه بهره برده اند بتوانندکسانیراکه زیان میبرند جبران نموده و در مقابل زیان کنندگان قادر نباشند که ازتغییر جلوگیری نمایند
it is inimical to our plans U با نقشههای ما مغایر است برای نقشههای ما زیان اوراست
evil U زیان
ravaged U زیان
ravages U زیان
evils U زیان
forfeiture U زیان
ravaging U زیان
disadvantages U زیان
disadvantage U زیان
disservice U زیان
injuring U زیان
lesions U زیان
ills U زیان
ill- U زیان
detrime U زیان
ill U زیان
lesion U زیان
maleficium U زیان
wash out U زیان
injure U زیان
total losses U زیان کل
injures U زیان
drawbacks U زیان
drawback U زیان
scathe U زیان
forfeited U زیان
hurts U زیان
hazarded U زیان
ravage U زیان
prejudices U زیان
phytobentos U ته- زیان
prejudice U زیان
loss U زیان
hazard U زیان
damage U زیان
forfeit U زیان
forfeiting U زیان
detriment U زیان
hurtfulness U زیان
hurt U زیان
hazards U زیان
noxiousness U زیان
forfeits U زیان
hurting U زیان
hazarding U زیان
maleficent U زیان اور
deleterious U زیان اور
loses U زیان کردن
willful misconduct U زیان عمدی
loss and gain U زیان و سود
incommodity U زیان ناراحتی
malignancy U زیان اوری
actual loss U زیان واقعی
actual total loss U کل زیان وارده
partial loss U زیان جزئی
lose U زیان کردن
dead loss U زیان ناخالص
profit and loss U سود و زیان
slaughters U به زیان فروختن
detrimental U زیان بخش
detrimental U زیان اور
to suffer [from] U زیان دیدن [از]
forfeiture U زیان ضرر
perfect loss U زیان خالص
perfect loss U زیان خاص
perniciousness U زیان اوری
evils U زیان اور
windfall loss U زیان اتفاقی
disadvantageous U زیان اور
consequential loss U زیان تبعی
suffering U ابتلاء زیان
slaughter U به زیان فروختن
evil U زیان اور
slaughtered U به زیان فروختن
perfect loss U زیان مطلق
risk U احتمال زیان
i am 0 rials out of pocket U 05 ریال زیان
risking U احتمال زیان
offense,etc U تهاجم زیان
noisome U زیان بخش
risked U احتمال زیان
break even U بی سود و زیان
disserviceable U زیان اور
suffered U زیان دیدن
nocuous U زیان اور
sufferings U ابتلاء زیان
capital loss U زیان سرمایه
harm U زیان ضرر
suffer U زیان دیدن
harms U زیان ضرر
smart money U پاداش زیان
malefic U زیان اور
operating loss U زیان عملیاتی
harmed U زیان ضرر
gain or loss U سود یا زیان
to sustain a loss U زیان دیدن
suicidal U زیان اور
risks U احتمال زیان
harming U زیان ضرر
to incur a loss U زیان دیدن
lost U زیان دیده
nocent U زیان رسان
sessile benthos U کف زیان برجا
to do harm U زیان رسانیدن
to suffer a loss U زیان دیدن
sessile benthos U ته زیان برجا
suffring U ابتلا زیان
vagrantbenthos U ته زیان جنبا
suffer loss U زیان دیدن
derogatory to U زیان رساننده
hazardous U زیان اور
pernicious U زیان اور
nobbeing U زیان اور
suffers U زیان دیدن
no known loss U زیان نامعلوم
cause to sustain a loss U زیان رساندن به
harmfulness U زیان رسانی
indemnity U جبران زیان بخشودگی
noxiously U بطور زیان اور
pestilently U بطور زیان اور
diseconomies U عوامل زیان اور
break even U بی سود و زیان شدن
perniciously U چنانکه زیان اورد
perniciously U بطور زیان اور
loss statement U صورت سود و زیان
my losses were great U بسیار زیان دیدم
perils U بیم زیان مسئولیت
to sell at a loss U بضر یا زیان فروختن
profit and loss account U حساب سود و زیان
peril U بیم زیان مسئولیت
indemnities U جبران زیان بخشودگی
risk U احتمال زیان یاخطر
windfall loss U زیان باد اورده
side effect U اثر زیان اور
side-effects U اثر زیان اور
side-effect U اثر زیان اور
account U وضع سود و زیان
inimically U بطور زیان اور
risked U احتمال زیان و ضرر
detrimentally U بطور زیان اور
indemnify U غرامت بیمه زیان
delayed payment penalty U زیان دیر کرد
ill- U زیان اور ببدی
risk U احتمال زیان و ضرر
malignly U بطور زیان اور
derogatory stipulation U شرط زیان اور
risked U احتمال زیان یاخطر
risking U احتمال زیان و ضرر
destructive competition U رقابت زیان اور
ill U زیان اور ببدی
ills U زیان اور ببدی
prejudicially U بطور زیان اور
bad U مضر زیان اور
risks U احتمال زیان یاخطر
to do somebody harm U به کسی زیان رسانیدن
risks U احتمال زیان و ضرر
risking U احتمال زیان یاخطر
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
damage U زیان [شوخی] [اصطلاح روزمره]
impairing U زیان رساندن معیوب کردن
cover U تامین زیان و خسارات بیمه
covers U تامین زیان و خسارات بیمه
impairs U زیان رساندن معیوب کردن
impaired U زیان رساندن معیوب کردن
impair U زیان رساندن معیوب کردن
coverings U تامین زیان و خسارات بیمه
marring U زیان رساندن معیوب کردن
malignant U زیان اور صدمه رسان
indemnification U تاوان پردازی جبران زیان
derogatory U زیان اور ومایه رسوایی
to run risk U پیه زیان یااسیبی رابخودمالیدن
marred U زیان رساندن معیوب کردن
inexpressiveness U زیان دار نبودن گنگی
mar U زیان رساندن معیوب کردن
to one's cost U به ضرر یا زیان خود شخص
to ones cost U به ضرر یا زیان خود شخص
prejudicial U زیان رسان تبعیض امیز
obnoxious U زیان بخش نفرت انگیز
riskiness U بیم زیان عدم نزاکت
prejudicious U زیان رسان تبعیض امیز
certificate of gains or losses U سند مصدق سود و زیان فروشگاه
tortious U وابسته به شبه جرم زیان اور
illegal U دستور برنامهای که در قواعد زیان نباشد
as if to add insult to injury <idiom> U با بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره
sustain a loss U زیان بردن خسارت دیدن متضرر شدن
lesions U زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی
lesion U زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی
save all U چیزی که مانع زیان گردد پایه شمعدان
wretchedly U از روی بدبختی یا بیچارگی بطور بد یا زیان اور
To swindle (fleece) someone . U سر بسر شدن ( مساوی درآمدن ؟ نه سود ونه زیان )
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
nominal partner U شریکی که درسود و زیان شرکت سهیم نیست و فقط از اسمش استفاده میشود
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com