English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stack the cards <idiom> U برای کسی نقشه کشیدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
scribing U روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
Other Matches
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
projects U نقشه کشیدن
design U نقشه کشیدن
projected U نقشه کشیدن
plot U نقشه کشیدن
project U نقشه کشیدن
plots U نقشه کشیدن
designs U نقشه کشیدن
have had it (with someone or something) <idiom> U نقشه کشیدن
maps U نقشه کشیدن
engine U نقشه کشیدن
map U نقشه کشیدن
plotted U نقشه کشیدن
rescale U نقشه کشیدن
weight U بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
lay out <idiom> U نقشه چیزی را کشیدن
machinate U نقشه کشیدن تدبیر کردن
plans U نقشه کشیدن طرح ریختن
compass U نقشه کشیدن اختراع کردن
plan U نقشه کشیدن طرح ریختن
plat U نقشه کشیدن بافتن گیسو
to plan a building U نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
finagle U بازرنگی بدست اوردن نقشه کشیدن
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
traingulation U تقسیم بقطعات سه گوش برای پیمایش یا نقشه برداری
reseau U شبکه بندی کردن عکس برای انطباق ان با نقشه
draw weight U نیروی لازم برای کشیدن زه
carry through <idiom> U برای کاری نقشهای کشیدن
To make advance [overtures] منت کشیدن [برای آشتی]
lanyards U طناب کوتاه برای کشیدن چیزی
clear for running U طناب برای کشیدن ازاد است
lanyard U طناب کوتاه برای کشیدن چیزی
cartoon design U نقشه شطرنجی فرش برای نشان دادن محل گره زدن
jeheemy U جرثقیل سنگین برای بیرون کشیدن قایقها از گل
checkerein U لگام برای بالا یا عقب کشیدن سر اسب
bench mark U نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود
windlasses U ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
windlass U ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
cabled U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
dumb well U چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
winch U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winched U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winches U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winching U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
to frisk [a person] U دست روی بدن کسی کشیدن [در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر]
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map U نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
stripping U نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
cartographers U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography U نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
cartographer U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map U نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
topographic map U نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
blueprints U نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
blueprint U نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
broached U برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
broaching U برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
broaches U برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
broach U برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
storage map U نقشه انباره نقشه انبارش
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone . U ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
map sheet U شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
snuffled U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffling U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffle U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
twinge U درد کشیدن تیر کشیدن
agonise U زحمت کشیدن درد کشیدن
twinges U درد کشیدن تیر کشیدن
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel U لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
computer aided design and drafting U طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
dragged U کشیدن بزور کشیدن
drag U کشیدن بزور کشیدن
drags U کشیدن بزور کشیدن
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
grid navigation U ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
polar stereographic U سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
running fix U کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
map plane U سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
pull up U بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
plotted U نقشه
projected U نقشه
rambling U بی نقشه
scheme U نقشه
plan U نقشه
plans U نقشه
cartographers U نقشه کش
charts U نقشه
plans U نقشه کف
plan U نقشه کف
projects U نقشه
plots U نقشه
designs U نقشه
draughtsmen U نقشه کش
draughtsman U نقشه کش
draftsmen U نقشه کش
chart U نقشه
tracers U نقشه کش
plat U نقشه
programs U نقشه
program U نقشه
mounted map U نقشه
tracer U نقشه کش
charting U نقشه
plot U نقشه
planless U بی نقشه
design U نقشه
plan view U نقشه کف
charted U نقشه
project U نقشه
model U نقشه
maps U نقشه
outline U نقشه
visual aid U نقشه
planners U نقشه کش
outlined U نقشه
planner U نقشه کش
outlining U نقشه
cartographer U نقشه کش
outlines U نقشه
map maker U نقشه کش
schemes U نقشه
plotless U بی نقشه
modelled U نقشه
designer U نقشه کش
map U نقشه
draftsman U نقشه کش
models U نقشه
designers U نقشه کش
drawings U نقشه
cartograph U نقشه
schemed U نقشه
modeled U نقشه
drawing U نقشه
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
detail drawing U نقشه جزئیات
detail drawing U نقشه تفصیلی
master plans U نقشه کلیات
master plan U نقشه مجموعه
stereotaxic atlas U نقشه مغز
map U نقشه [جغرافیا]
hook-ups U نقشه اویزان
plat U قطعه نقشه
battle map U نقشه جنگی
master plans U نقشه مجموعه
pinned U سنجاق نقشه
index map U نقشه عکسی
index map U نقشه راهنما
indifference map U نقشه بی تفاوتی
bleeding edge U حاشیه نقشه
nautical chart U نقشه دریانوردی
plat U نقشه مسطحه
pin U سنجاق نقشه
nautical chart U نقشه دریایی
battle pin U سنجاق نقشه
maps U نقشه برداشتن از
designment U نقشه کشی
bi margin format U نقشه دو حاشیهای
strategic map U نقشه نظامی
strategic plan U نقشه جنگ
portfolio U کلاسور نقشه
structural draftsman U نقشه کش ساختمانی
topographic map U نقشه توپوگرافی
weaving draft U نقشه بافت
master plan U نقشه کلیات
map U نقشه برداشتن از
hook up U نقشه اویزان
weaving draft U نقشه فرش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com