English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (9442 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to what end? U برای چه مقصود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
area U بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
areas U بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
dedicated U کامپیوتری که فقط برای مقصود خاصی است
for the nonce U برای مقصود فعلی
fullwrite professional U یک برنامه جدید واژه پردازی برای کامپیوتر مکینتاش که متن را با نمودارهای متمایل به مقصود کاملا" عجین میکند
object code U خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
source computer U کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
that is i. to this purpose U برای این مقصود مناسب یاکافی نیست
Other Matches
object module U واحد مقصود ماژول مقصود
object code U برنامه مقصود دستورالعملهای مقصود
significance U مقصود
point U مقصود
innuendos U مقصود
objectless U بی مقصود
objective U مقصود
objectives U مقصود
designs U مقصود
innuendoes U مقصود
meaning U مقصود
meanings U مقصود
objects U مقصود
objected U مقصود
design U مقصود
no offences was meant U مقصود
indirect objects U مقصود
innuendo U مقصود
objecting U مقصود
object U مقصود
direct objects U مقصود
purposelessly U مقصود
object computer U کامپیوتر مقصود
object code U دستورالعمل مقصود
purposes U غرض مقصود
idea U مقصود معنی
nonce U مقصود فعلی
object language U زبان مقصود
target program U برنامه مقصود
purpose U غرض مقصود
purpose U هدف مقصود
purposive U متضمن مقصود
purposefully U با داشتن مقصود
objective language U زبان مقصود
object routin U روال مقصود
sentiment U نیت مقصود
object program U برنامه مقصود
object module U واحد مقصود
target disk U دیسک مقصود
target language U زبان مقصود
object machine U ماشین مقصود
purposes U هدف مقصود
misconstrues U در فهمیدن مقصود
misconstruing U در فهمیدن مقصود
inexpressive U نرساننده مقصود
he has an a. to grind U مقصود دارد
misconstrue U در فهمیدن مقصود
ideas U مقصود معنی
misconstrued U در فهمیدن مقصود
drift U مقصود جریان اهسته
drifts U مقصود جریان اهسته
And exactly what do you mean by that ? U مقصود ؟( درمقام اعتراض )
i misapprehended him U مقصود او را درست نفهمیدم
To achieve ones object ( aim ) . U به مقصود خود رسیدن
propositioned U مقصود قیاس منطقی
drifted U مقصود جریان اهسته
drifting U مقصود جریان اهسته
propositioning U مقصود قیاس منطقی
propositions U مقصود قیاس منطقی
proposition U مقصود قیاس منطقی
object deck U دسته کارت مقصود
now what did you mean by it U مقصود شماچه بود
object oriented programming U برنامه نویسی مقصود گرا
lad der U وسیله پیشرفت یارسیدن به مقصود
do you see what i mean? U ایا میفهمید مقصود من چیست
what is the purpose of thislaw U مقصود از این قانون چیست
much little U هنگامی که درجه کمتری مقصود باشد
what do you meant U مقصود شما چیست چه مراددارید چه می خواهید
The moral point of this story is that… U مقصود از این کتاب داستان درواقع اینست که ...
feather-bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
meaner U مقصود داشتن هدف داشتن
mean U مقصود داشتن هدف داشتن
meanest U مقصود داشتن هدف داشتن
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
c U استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
narratives U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
Ackerman's function U تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
narrative U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalls U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
revenue tax U مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
iil U دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
bin U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bins U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
no show U مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
teacloth U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloths U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
permanent U آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
scratching U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
HTTP U دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
scratch U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
cats U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
doubled up U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
redundancy U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
feedback U اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
redundancies U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
scratched U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
FDDI U اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
grammars U امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
doubled U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
gather shot U ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
opens U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
cat U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
cold thrust U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
grammar U امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
cold test U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
scratches U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opened U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
invitation U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitations U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
haze U تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
wiring U ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
Kaleida Labs U شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
VidCap U برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
beta range U حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
diagnostics U اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
straight line coding U برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
executive information system U نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
pork barrel U برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
precision U استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
labor of love <idiom> U انجام کار برای خشنودی شخص نه برای پول
people who live in glass houses should not throw stones <idiom> U هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
phoneme U برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
compiler U اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
cues U پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
hybrid circuit U ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
keystroke U برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
multiple U استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
cue U پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
writes U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
write U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
electronic U سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
boarded U BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board U BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
literacy U اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
z buffer U محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
I am here for a language course U من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
busies U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
point of presence U شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود
rule U نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
monitor U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitored U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitors U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
warm up U اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
busied U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
busying U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
eight ball billiard U تقسیمی از1 تا 7 برای یک نفر و از 9 تا51 برای نفردیگر و شماره 8برای بازیگری که شمارههای خود را بکیسه انداخته
dithering U ترکیب نقطههای رنگارنگ برای یک رنگ جدید یک روش گرافیکی کامپیوتر برای افزودن شدت نور نمایش
pc file iii U یک سیستم ارزان و همه منظوره برای مدیریت پایگاه داده که برای سهولت بکارگیری طراحی شده است
busier U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
Memmaker U امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی
authoring U ابزاری که برای توسعه برنامههای کاربردی چند منظوره استفاده می شوند. که شامل دستورات خاص برای کنترل درایو -CD ROM
rosette U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosettes U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
practical extraction and report language U برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
ikon U نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
offensive weapon U در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
hash U سیستم کدگذاری مشتق شده از کد ASCII که شماره کدها برای سه حرف اول افزوده می شوند تا عدد جدیدی برای کد hash بدست اید
graphics U استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار
time U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
wand shoot U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
Please allow for at least two weeks' notice [to do something] [for something] [prior to something] . U درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری [کار] اعطاء کنید [تا ما ] [برای چیزی] [قبل از چیزی] .
c U استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران
RJ connector U نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
cultivation U جلب محبت برای استفاده درکسب اطلاعات دانه پاشیدن تماس برای جلب و به دام انداختن افراد
published U 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publish U 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publishes U 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com