English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2230 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
minus sign U برای تفریق یا مقدار منفی
minus signs U برای تفریق یا مقدار منفی
minus U برای تفریق یا مقدار منفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
table U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
beta range U حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
bandwidth U در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
x punch U سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
X distance U سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
bipolar U استفاده از سط وح ولتاژ مثبت و منفی برای نمایش اعداد دودویی
pH U علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر
seed U مقدار شروع برای تولید اعداد تصادفی
seeds U مقدار شروع برای تولید اعداد تصادفی
two's complement U افزودن یک به متمم یک یک عدد دودویی , برای نمایش اعداد دودویی منفی
complementation U سیستم اعداد برای نشان دادن اعداد مثبت و منفی
reference U مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
references U مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
brake specific fuel consumption U مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
foot pound مقدار نیروی لازم برای بلند کردن وزنه یک پوندی بارتفاع یک فوت.
to pair somebody off [up] with somebody U کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
querying U پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
queries U پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
query U پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
queried U پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
first generation computer U کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
long run U مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
half life period U مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
autos U توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
auto U توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
set U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
machine address U نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد
offset U مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی
offsetting U مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی
tune U تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی
tunes U تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی
subtraction U تفریق
subrtraction U تفریق
subraction U تفریق
separations U تفریق
separation U تفریق
wife's equity U عبارت است از مقدار مناسب و معقولی ازاثاث البیت و ..... که زن میتواند برای خود و اطفالش نگهدارد و شوهر حق تصرف در ان یا انتقال دادنش راندارد
subtracting U تفریق کردن
subtracter U تفریق کننده
subtracts U تفریق کردن
deduces U تفریق کردن
deduced U تفریق کردن
deduce U تفریق کردن
deducing U تفریق کردن
deduction U کاهش تفریق
subtracted U تفریق کردن
subtract U تفریق کردن
subduct U ربودن تفریق کردن
subtracting U تفریق شدن منها کردن
subtracted U تفریق شدن منها کردن
subtractive U کاهنده دارای علامت تفریق
subtracts U تفریق شدن منها کردن
subtract U تفریق شدن منها کردن
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
adders U وسیلهای که میتواند جمع و تفریق کند
adder U وسیلهای که میتواند جمع و تفریق کند
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
bipolar U روش ارسال که از سطح ولتاژهای متفاوت مثبت و منفی برای نمایش دودویی استفاده میکند و صفر دودویی در سطح صفر نمایش داده میشود
subtrahend U در عمل تفریق , عددی که از عدد دیگر کم شود
negative U عددی که تعداد تفریق از صفر را نشان میدهد
negatives U عددی که تعداد تفریق از صفر را نشان میدهد
flag U نشانه وقوع عدد نقلی ناشی از تفریق یا جمع
flags U نشانه وقوع عدد نقلی ناشی از تفریق یا جمع
borrow U عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
borrowed U عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
arithmetic U مربوط به توابع ریاضی از قبیل جمع و تفریق و تقسیم و ضرب
borrows U عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
slutsky theorem U براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
complemented U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
complements U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
complementing U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
complement U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
arithmetic U محاسباتی که روی اعداد انجام می شوند از قبیل جمع و تفریق و ضرب و تقسیم
dosages U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
retention money U مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
minus sign U منفی
double negative U دو منفی
minus signs U منفی
positive/negative junction U منفی
double negatives U دو منفی
negative U منفی
negation U منفی
negatory U منفی
negatives U منفی
null U منفی
negate U منفی کردن
dissaving U پس انداز منفی
negatives U منفی کردن
negating U منفی کردن
minus U کم شد با علامت منفی
not U حرف منفی
false negative U منفی کاذب
negative electrode U الکترد منفی
nay U رای منفی
did not U ماضی منفی do
minus clearance U تولرانس منفی
negative acceleration U شتاب منفی
negated U منفی کردن
negates U منفی کردن
negative brush U زغال منفی
negative transmission U پخش منفی
negative charge U بار منفی
negative conductor U سیم منفی
negative lead U سیم منفی
negative relation U رابطه منفی
negativeness U منفی بودن
negativism U منفی گرایی
negativism U منفی بافی
negativism U منفی کاری
negative plate U صفحه منفی
negativist U منفی گوی
negative modulation U تحمیل منفی
negativist U منفی باف
negatively skewed U چوله منفی
negative transfer U انتقال منفی
negative potential U پتانسیل منفی
negative reward U پاداش منفی
negative practice U تمرین منفی
negative saving U پس انداز منفی
negative side U بخش منفی
negative signe U علامت منفی
negative skewness U چولگی منفی
negative slope U شیب منفی
negative stability U پایداری منفی
negative modulation U پخش منفی
adverse balance U مانده منفی
adverse balance U موازنه منفی
negative feedback U فیدبک منفی
negative feedback U واخوراند منفی
negative element U سازه منفی
negative reinforcement U تقویت منفی
grey propaganda U تبلیغات منفی
negative electricity U برق منفی
negative electricity U الکتریسیته منفی
negative correlation U همبستگی منفی
negative film U فیلم منفی
nonnegative U غیر منفی
negative logic U منطق منفی
negative ion U یون منفی
negative induction U القای منفی
negative glow U روشنی منفی
negative balance U مانده منفی
negative pole U قطب منفی
negative g U گرانش منفی
non placet U رای منفی
negative wire U سیم منفی
bonding U اتصال منفی
no U منفی مخالف
deceleration U شتاب منفی
ground U سیم منفی
negatively U بطور منفی
ground U قطب منفی
passives U مبارزه منفی
ground U اتصال منفی
degeneration U واخوراند منفی
passive U مبارزه منفی
retardation U شتاب منفی
non-violence U مبارزهی منفی
negation U منفی کردن
cathode U قطب منفی
negative U منفی کردن
nope U جواب منفی
negative terminal U پایانه منفی
cathodes U قطب منفی
negative tax plan U طرح مالیات منفی
can not U منفی فعل >توانستن <
negative feeder U سیم تغذیه منفی
the answer is in the negative U پاسخ ان منفی است
passive trade balance U توازن تجارتی منفی
negative bias U ولت شبکه منفی
negative bending moment U لنگر خمشی منفی
negative acknowledge character U کاراکتر تصدیق منفی
negative post U قطب مدار منفی
negatively ionized atom U اتم منفی- یونیده
negativity U حالت منفی بودن
spillover costs U عوارض منفی خارجی
negatively U منفی وار وارونه
negative tax plan U برنامه مالیات منفی
negative peaking U اوج دهندگی منفی
negative terminal U قطب مدار منفی
negative skewness U عدم قرینگی منفی
negative pole U قطب منفی مغناطیس
negatively ionized atom U اتم بایونش منفی
negative income tax U مالیات بر درامد منفی
negative static stability U ناپایداری ایستای منفی
return a negative U پاسخ منفی دادن
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com