Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (42 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tenderised
U
برای ترد ونازک کردن ان
tenderises
U
برای ترد ونازک کردن ان
tenderising
U
برای ترد ونازک کردن ان
tenderize
U
برای ترد ونازک کردن ان
tenderized
U
برای ترد ونازک کردن ان
tenderizes
U
برای ترد ونازک کردن ان
tenderizing
U
برای ترد ونازک کردن ان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tendered
U
دقیق ترد ونازک
tendering
U
دقیق ترد ونازک
tender
U
دقیق ترد ونازک
tenderest
U
دقیق ترد ونازک
brazier head rivet
U
نوعی پرچ با سر بزرگ ونازک
wirespun
U
زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
griddle cake
U
نوعی نان شیرینی پهن ونازک که دو طرفش را روی اهن کلوچه پزی سرخ میکنند
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
liberal education
U
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
bread and point
U
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
autos
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
auto
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
potatoes and point
U
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
turnaround time
U
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
diagnostics
U
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
weight belt
U
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing
U
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
ikon
U
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
timed
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
to send round the hat
U
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
B register
U
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leaders
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
deletes
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
vetoing
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
winterize
U
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
commandeered
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
flavoring
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
commandeers
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeering
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeer
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
stripping
U
نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
flavorings
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavourings
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavouring
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
pre engage
U
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
gas fittings
U
اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
line up
<idiom>
U
سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
overhauled
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhaul
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
to pine for home
U
دلتنگی برای میهن کردن ارزوی وطن کردن
overhauls
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
clearance diving
U
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
arm
U
1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
jig
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jigs
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
degausser
U
وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
put-up
U
برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
put up
U
برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
cipher
U
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers
U
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers
U
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
serviced
U
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service
U
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
compressive strength
U
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
U
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
QBE
U
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
for doing it
U
برای کردن ان
booking
U
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings
U
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
to grub about
U
زیر و رو کردن
[برای]
to grub
U
زیر و رو کردن
[برای]
to grub
U
جستجو کردن
[برای]
the proper time to do a thing
U
برای کردن کاری
to grub about
U
جستجو کردن
[برای]
to fit with
U
اماده کردن برای
in orders to make it easiter
U
برای اسان تر کردن ان
prone to do something
آماده کردن برای
to mumble
[away]
to oneself
U
برای خودشان من من کردن
in order to prevent
U
برای جلوگیری کردن
to prospect
[for]
U
جستجو کردن
[برای]
so as to quiet him
U
برای ارام کردن او
enabling
U
تهیه کردن برای
enables
U
تهیه کردن برای
enabled
U
تهیه کردن برای
enable
U
تهیه کردن برای
forthcomming
U
اماده برای ارائه کردن
prone to do something
آماده برای کردن کاری
to pander to somebody's ego
<idiom>
U
برای کسی چاپلوسی کردن
to save for retirement
U
برای بازنشستگی پس انداز کردن
the right way to do a thing
U
صحیح برای کردن کاری
mnemonic
U
برای بار کردن در ثبات A
to butter somebody up
U
برای کسی چاپلوسی کردن
to butter somebody up
U
برای کسی تملق کردن
warm up
<idiom>
U
گرم کردن (برای بازی)
to take pity on any one
U
برای کسی دلسوزی کردن
to schmooze somebody
U
برای کسی چاپلوسی کردن
to schmooze somebody
U
برای کسی تملق کردن
higgle
U
برای سودجویی بحث کردن
to make room for a person
U
جا برای کسی باز کردن
to go round
U
برای همه کفایت کردن
gag
U
مانع فراهم کردن برای
to offer a reward
[for]
U
عرضه کردن پاداشی
[برای]
to underspend
[on]
U
ناکافی خرج کردن
[برای]
gagging
U
مانع فراهم کردن برای
gags
U
مانع فراهم کردن برای
to provide for old age
U
برای پیری تهیه کردن
bolster plate
U
صفحه برای مهار کردن
gagged
U
مانع فراهم کردن برای
to serve the city with water
U
اب برای شهر تهیه کردن
to hang on the rear
U
برای حمله دنبال کردن
bucket step
U
فیکس کردن پا برای استراحت
carry over
<idiom>
U
برای بعد نگهداری کردن
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
U
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
to smarm over somebody
U
برای کسی خود شیرینی کردن
pre empt
U
از پیش برای خود تامین کردن
spaced armor
U
دو پوسته کردن زره برای تقویت ان
make room for someone or something
<idiom>
U
برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
to refuse somebody admittance to something
U
پذیرش کسی را برای چیزی رد کردن
prostitute
U
برای پول خود را پست کردن
paint
U
رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
to atone for something
U
جلب رضایت کردن برای چیزی
to make amends for something
U
جلب رضایت کردن برای چیزی
no answer
[n/a]
[in forms]
U
بدون پاسخ
[در برگه برای پر کردن]
within reach of gunshot
U
کوشش کردن برای رسیدن به چیزی
winterization
U
اماده کردن برای کار در زمستان
to sign on
U
برای سربازی اسم نویسی کردن
to fix somebody up with somebody
[American E]
U
دو نفر را جفت کردن برای ازدواج
zamboni
U
دستگاه چهارچرخه برای صاف کردن یخ
paints
U
رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
prostitutes
U
برای پول خود را پست کردن
pinhole
U
سوراخ کردن برای گوشی یاز
reworks
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
to negotiate for something
U
گفتگو و معامله کردن برای چیزی
cram
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
crammed
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
to pair off
U
جفت کردن
[برای کاری یا در جشنی]
cramming
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
crams
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
to fit a dress on somebody
U
جامه ای را برای کسی اندازه کردن
constitutionalize
U
برای بهداشت مزاج گردش کردن
peccability
U
ژمادگی برای گناه کردن جایزالخطایی
to work for peanuts
<idiom>
U
برای چندرغازی کار کردن
[اصطلاح]
pretty to look at
[to watch]
U
زیبا
[خوشگل]
برای نگاه کردن
sexualize
U
جنس برای چیزی تعیین کردن
crossover
U
متقاطع کردن برای ازدیادفشار و سرعت
to hire
U
برگزیدن برای کار
[استخدام کردن]
It is written for our benefit
U
نوشته کردن برای ما فایده دارد
make a run for it
<idiom>
U
برای نجات جان فرار کردن
to crawl to somebody
U
برای کسی خود شیرینی کردن
rework
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworked
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
to empower somebody to do something
U
کسی را برای کاری مخیر کردن
to curry favour
[British E]
/favor
[American E]
with somebody
U
برای کسی خود شیرینی کردن
reworking
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
lay up
<idiom>
U
ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
spoon-feed
<idiom>
U
ساده کردن چیزی برای کسی
to set up somebody
[for something]
U
پاپوش درست کردن برای کسی
to build up areputation
U
شهرت یا ابرویی برای خوددرست کردن
assignment of space
U
تخصیص جا برای انبار کردن اماد
interact
U
برای عمل کردن روی یکدیگر
interacted
U
برای عمل کردن روی یکدیگر
interacting
U
برای عمل کردن روی یکدیگر
interacts
U
برای عمل کردن روی یکدیگر
to affect something
[cultivate for effect]
U
کوشش کردن برای به نتیجه ای رسیدن
martemper
U
حمام گرم برای سخت کردن
to set measures to anything
U
برای چیزی اندازه یا حد معین کردن
minimax
U
روشی برای کم کردن خطاهای یک فرایند
to have a look round
[around]
the shops
[British E]
U
برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
to have a look round
[around]
the stores
[American E]
U
برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
to seek somebody out
U
جستجو برای پیدا کردن کسی
to bechon to a person to come
U
اشاره بکسی کردن برای دعوت وی
to scramble for a living
U
برای معاش یازندگی تلاش کردن
tassels
U
پارچه برای تمیز کردن تیر
to get a meat for a bird
U
برای مرغی جفت پیدا کردن
impetrate
U
برای چیزی لابه واستغاثه کردن
incite to murder
U
اغوا کردن برای قتل عمد
tassel
U
پارچه برای تمیز کردن تیر
henpeck
U
سعی کردن برای تفوق یافتن
to raise the wind
U
پول برای مقصودی فراهم کردن
to call somebody to
[for]
something
U
از کسی برای چیزی درخواست کردن
potential
U
توانایی انرژی برای کار کردن
afterthought
U
چاره اندیشی برای کاری پس از کردن آن
he has a rage for money
U
برای گرد کردن پول شهوت
to make a r for something
U
برای رسیدن به چیزی نقاش کردن
to frame someone
U
پاپوش درست کردن برای کسی
to save for something
U
پس انداز کردن
[اندوختن ]
برای چیزی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com