Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
wisha
U
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
character
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
characters
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
gollies
U
حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
golly
U
حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
boring tubes
U
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
fucus
U
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
bathometer
U
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
blacktop
U
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
hypodermic syringe
U
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
flag stones
U
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
balbriggan
U
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
aquaplane
U
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
inoculum
U
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
gasogene
U
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
bow compass
U
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
serinette
U
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
poetaster is pejorative word
U
شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
roller bandage
U
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
windlasses
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
stop bath
U
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
laniard
U
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
windlass
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
chucked
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
caliper
U
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
chuck
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucks
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
bock
U
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
gluteus
U
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
dry pack
U
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
calliper
U
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
hundreds and thousands
U
یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
splint
U
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
coffins
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffin
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
bolstered
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
langrage
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrel
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
bolster
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
langridge
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
vibrator
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
monochord
U
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
leno
U
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
vibrators
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
land plaster
U
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
bolsters
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
opalite
U
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
hyphen
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphens
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
amalgam
U
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
amalgams
U
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
carbon seal
U
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
gibberish
U
اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
jute
U
کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
puncuation
U
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
anti blush tinner
U
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
acrylic lacquer
لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
aluminum wool
U
رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
apostrophe
U
که درموارد زیر بکار میرود
apostrophes
U
که درموارد زیر بکار میرود
studs
U
زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
lakh
U
سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
fuller's earth
U
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
lampron
U
چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
crosse
U
چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
bay leaf
U
برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
baby siphon
U
سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
aniseed
U
تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
nuggar
U
بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
baseboard
U
چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
property master
U
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
propety man
U
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
mashy
U
نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
kelvin tube
U
لوله کلوین که جهت اندازه گیری عمق اب بکار میرود
thyratron
U
پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
manrope
U
طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
in flagrante delicto
U
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
the smoking gun
U
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
Molotov cocktails
U
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
Molotov cocktail
U
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
distemper
U
ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
jelutong
U
ماده رزینی درخت شاهدانه ک ه بجای صمغ ادامس بکار میرود
goggles
U
عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
toluene
U
مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
hi
U
فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
nitrobenzene
U
ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
rollpin
U
پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
cellulose acetate
U
ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
game theory
U
این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
steeve
U
خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
pitot pressure
U
فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
holy cow !
[holy smoke !]
<idiom>
U
اصطلاح برای ابراز تعجب یا حیرت
Holy moly!
<idiom>
U
اصطلاح برای ابراز تعجب یا حیرت
design stress resultant
U
تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
easy money
U
پول فراوان ترکیب نرخ پایین بهره وموجودی فراوان اعتبار
this day six months
U
شش ماه بعد در چنین روزی جهت بیان امر غیر قابل وقوع بکار می رود
Good grief!
<idiom>
U
این کلمه برای نشان دادن تعجب (چه خوب چه بد)استفاده میشود
yoicks
U
علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص
down
U
پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
drier
U
ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
dental floss
U
نخی که برای پاک کردن فواصل بین دندانهابکار میرود
future promissory
U
زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
froe
U
ابزاری شبیه گوه که برای شکاف تخته والوار بار میرود
false work
U
تکیه گاههای موقت که برای قابل بندی بتن یا داربستهابکار میرود
stepper
U
چیزی که برای پله بکار می رود
polyonging
U
بکار بردن چند نام برای یک چیز
it is of no use to us
U
بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
pulsatilla
U
شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
object computer
U
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
software mointor
U
برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
polyonymy
U
بکار بردن چند نام برای یک چیز
applied
U
برای هدف معین بکار رفته کاربسته
white line
U
خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
muller
U
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
cullet
U
خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
listerine
U
یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
boasts
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
excipient
U
مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
boasted
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boast
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
inverting
U
که برای بیان نقل قول به کار می رود
invert
U
که برای بیان نقل قول به کار می رود
diction
U
عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
inverts
U
که برای بیان نقل قول به کار می رود
wetting
U
مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
wet blankets
U
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
court plume
U
پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
check sum
U
جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
buff stick
U
بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
nixie tube
U
یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
wet blanket
U
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
x punch
U
سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
extend
U
روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
names
U
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
X distance
U
سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
name
U
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
extends
U
روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
integers
U
اصط لاح ریاضی برای بیان عدد کامل
algorithmic language
U
یک زبان که برای بیان الگوریتم ها طراحی شده است
extending
U
روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
integer
U
اصط لاح ریاضی برای بیان عدد کامل
winched
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winches
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winching
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winch
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
dipstick
U
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
additions
U
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
power house building
U
ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
decking
U
تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
nundinal letter
U
حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
slander
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandered
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandering
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
dipsticks
U
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
slanders
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
z 0
U
یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
addition
U
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
parameters
U
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
clicked
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
prompt
U
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
parameter
U
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
clicks
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
click
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
role indicator
U
نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
prompted
U
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
prompts
U
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
externals
U
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
precedence
U
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
dirty bit
U
برای بیان اینکه در حافط ه اصلی بار شده اند
markers
U
کد وارد شده در فایل یا متن برای بیان یک بخش خاص
external
U
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
marker
U
کد وارد شده در فایل یا متن برای بیان یک بخش خاص
law calf
U
پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
vegetable oil
U
روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
malines
U
تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
jeweller's putty
U
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
putty powder
U
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
prunella
U
پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
junk
U
ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
texts
U
کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
Shannon's Law
U
قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
nil pointer
U
اشاره گری که برای بیان انتهای یک لیست پیوندی بکارمی رود
text
U
کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
crunches
U
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
configured in
U
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
configured off
U
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
rhetorical question
U
مسئله مربوط بمعانی بیان سوالی که برای تسجیل موضوعی بشود
dtr
U
سیگنال از وسیلهای که آمادگی خود را برای ارسال داده بیان میکند
cancel
U
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancelling
U
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancels
U
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
indicator
U
نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود
crunch
U
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
configured out
U
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
cts
U
CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
crunched
U
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
yoke
U
قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
strobe
U
سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
gabion
U
سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
cyaniding
U
عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
framebuffer
U
یک قطعه مخصوص و مشخص از حافظه دیجیتالی که برای ذخیره یک تصویر کامپیوتری بکار می رود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com