English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dirty bit U برای بیان اینکه در حافط ه اصلی بار شده اند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cts U CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
cancel U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancelling U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancels U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
dataset U سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه آماده استفاده است
negatives U سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
input/output U سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
ended U ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
ends U ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
end U ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
negative U سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
assembler U پیام برنامه اسمبلی برای اعلام اینکه خطا در کد اصلی یافت شد
DCD U سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه سیگنال دریافت شده است
shifts U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
bracket U چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود
shift U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifted U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
scans U شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned U شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scan U شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
valid U سیگنال روی باس کنترل برای بیان اینکه روی باس آدرس ,آدرسی موجود است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
forbids U بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
forbid U بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
powering U بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power U بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powers U بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powered U بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
polarities U بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است .
polarity U بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است .
polarities U روش بیان اینکه آیا یک نقط ه منبع یا collector الگوهای فلوی مغناطیسی است یا نه
polarity U روش بیان اینکه آیا یک نقط ه منبع یا collector الگوهای فلوی مغناطیسی است یا نه
keystroke U برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
busier U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
scratch one's back <idiom> U کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
to the end that U برای اینکه
in order that U برای اینکه
so that U برای اینکه
because U برای اینکه
so as to U برای [اینکه]
inorder to U برای اینکه
in order to ... U برای [اینکه]
for U برای اینکه
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
what with <idiom> U برای اینکه ،درنتیجه
in order that i may go U برای اینکه بروم
in order that he may go U برای اینکه برود
inorder to U به خاطر اینکه برای
in orders that it may beeasier U برای اینکه اسان تر شود
to be on the safe side U برای اینکه احتمال اشتباه
euphonically U برای اینکه بگوش خوش ایندباشد
benifit of elergy U امتیازروحانیون برای اینکه شرعامحاکمه شوند
we eat that we may live U میخوریم برای اینکه زنده باشیم
postbyte U بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند
our offer to render a service U حاضر شدن ما برای اینکه خدمتی بکنیم
mercerize U موادشیمیایی زدن به پارچههای نخی برای اینکه حریرنماشوند
chopped U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
balance U برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
balances U برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
chop U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
to paynize wood U چوب را با محلول ویژه شیمیایی اندون برای اینکه زودنپوسد
to garble the coinage U مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
diction U عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
invert U که برای بیان نقل قول به کار می رود
inverting U که برای بیان نقل قول به کار می رود
golly U حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
gollies U حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
wisha U برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
inverts U که برای بیان نقل قول به کار می رود
parity U برای خطاها و اینکه داده دودویی ارسالی آسیب ندیده است
analysis U بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
to take action to prevent [stop] such practices U اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
habeas corpus U میدهد مشعر بر اینکه وی را در محضر دادگاه برای رسیدگی به ادعایش حاضرکند
extend U روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
algorithmic language U یک زبان که برای بیان الگوریتم ها طراحی شده است
X distance U سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
extends U روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
names U کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
integer U اصط لاح ریاضی برای بیان عدد کامل
extending U روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
integers U اصط لاح ریاضی برای بیان عدد کامل
x punch U سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
name U کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
statement U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
end U نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
concentrate U ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
concentrates U ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
rogue value U موضوعی درلیست داده برای نشان اینکه لیست تمام شده است
ends U نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
ended U نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
to rough a horse's shoes U میخ مخصوص بنعل اسب زدن برای اینکه از سرخوردن ان جلوگیری شود
to sweat coins U مسکوکات رادرکیسه ریختن وتکان دادن برای اینکه ذراتی ازانهاساییده شود
to nick a horse's tail U بیخ دم اسب را چاک زدن برای اینکه دم خود را بلند نگاه دارد
unmount U برای آگاه کردن سیستم عامل از اینکه دیسک درایو فعال نیست
buffer U فضای ذخیره سازی موقت برای اینکه داده وارد یا خارج شود
concentrating U ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
prompt U نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
parameter U زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
marker U کد وارد شده در فایل یا متن برای بیان یک بخش خاص
externals U سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
gibberish U اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
precedence U قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
prompted U نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
prompts U نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
markers U کد وارد شده در فایل یا متن برای بیان یک بخش خاص
parameters U زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
clicks U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
click U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
external U سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
clicked U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
role indicator U نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
resets U برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
reset U برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
interword spacing U فضای متغیر بین کلمات متن برای اینکه خط وط وسط و مرتب قرار گیرند
crunched U بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
rhetorical question U مسئله مربوط بمعانی بیان سوالی که برای تسجیل موضوعی بشود
dtr U سیگنال از وسیلهای که آمادگی خود را برای ارسال داده بیان میکند
crunch U بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
indicator U نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود
nil pointer U اشاره گری که برای بیان انتهای یک لیست پیوندی بکارمی رود
text U کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
crunches U بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
Shannon's Law U قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
texts U کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
configured in U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
configured off U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
configured out U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
burn notice U علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
retrospective parallel running U اجرای سیستم کامپیوتری جدید با داده قدیمی برای اینکه آیا درست کارمیکندیا خیر
shield U صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
syntax U مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
shields U صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
carrier U سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
zone U ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
zones U ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
carriers U سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
BAK file extension U مشخصه سه حرف استاندارد در سیستم MS DOS برای بیان یک پشتیبان یا کپی از فایل
dollar sign U که رد برخی زبانها برای بیان یک متغیر به عنوان نوع رشته به کار می رود
underflow U نتیجه عملیات عددی که برای بیان با دقت کامپیوتر بسیار کوچک است
inductor U قطعه الکتریکی شامل هستهای از سیم برای بیان تاثیرات روی مدار.
theory of epigensis U فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
carrying U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carries U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
DX U پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری
algorithmic U زبان کامپیوتر که برای پردازش و بیان الگوریتم ها طراحی شده است مثل ALGOL
characters U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
macro U کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
carried U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
character U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
carry U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
loop U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
looped U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loops U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
dead U دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
return U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returns U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returning U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returned U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
two part U با ورقه اصلی وثانوی برای کپی
power U اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
VT terminal emulation U استاندارد معروف ترمینال که کدهای به کار رفته برای نمایش متن و گرافیک را بیان میکند
MIDI setup map U فایلی که حاوی تمام داده مورد نیاز برای بیان تنظیم MIDI Mapper باشد
interfaces U استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
device U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
powering U اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
invite U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
handshake U سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
invites U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invited U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
powered U اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powers U اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
interface U استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
handshakes U سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
devices U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
smoke test U بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
overlay U قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
styli U وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
overlaying U قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlays U قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
styluses U وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
stylus U وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
for half board U برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
geometry and rendering U مراحل اصلی برای ایجاد و نمایش شی سه بعدی
burned U کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
redirects U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirect U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirected U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirecting U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
sna U روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند ونیز سخت افزارهای مختلف برای ارتباط
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com