Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
She bore him a daughter.
U
برایش یک دختر آورد (زائید)
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
interwed
U
در یمان هم ازدواج کردن دختر دادن و دختر گرفتن
cousin
U
پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
cousins
U
پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
slut
U
دختر بی شرم دختر پیشخدمت
sluts
U
دختر بی شرم دختر پیشخدمت
i felt sorry for him
U
دلم برایش سوخت
i fell pity for him
U
دلم برایش سوخت
i felt sorry for him
U
اوقاتم برایش تلخ شد
my heart bleeds for him
U
دلم برایش می سوزد
She has been a good wife to him.
U
همسر خوبی برایش بوده
ne'er do well
U
ادمی که امیدبهبودی برایش نیست
She found it hard to make up her mind.
U
برایش سخت بود که تصمیم بگیرد
He was framed.
U
برایش پاپوش دوختند ( توطئه کردند )
She took umbrage at your remark .
U
سخن شما برایش گران آمد
You will need to spend some money on it.
U
تو باید برایش پول خرج بکنی.
to get rid of a baby
U
بچه اش را برایش انداختن
[اصطلاح روزمره]
He lost everything that was dear to him.
U
آنچه برایش عزیز بود از دست داد
She drove me round the edge of water .
U
جانم را به لب آورد
She is always making excuses.
U
دائما" عذروبهانه می آورد
Her behavior was ecough to make me swar.
U
رفتارش کفرم را در آورد
impossible to get hold of
U
نمیشود گیر آورد
He exhausted(taxed)my patience.I got fed up with him.
U
حوصله ام را بسر آورد
A still tongue makes a wise head.
<proverb>
U
لب بر سخن بستن ,فرزانگى آورد .
His house was redeemed .
U
خانه اش از گرو در آمد ( در آورد )
ciothes do not make the man.
<proverb>
U
لباس شخصیت نمی آورد .
That guy is a jinx.
U
این آدم بدشانسی می آورد.
money can't buy everything
<idiom>
U
پول خوشبختی نمی آورد
The noice gets my monkey up .
U
این سر وصداها کفرم را درمی آورد
Sea
[mountain]
air makes you hungry.
U
هوای دریایی
[کوهستانی]
گشنگی می آورد.
She fabricates them. she makes them up .
U
اینها را از خودش می سازد ( درمی آورد)
help any one .
U
برایم خوش قدم بود ( شانس آورد )
souvenir
U
یادگاری
[وقتی که کسی از جایی با خود می آورد]
Money doesn't bring
[buy]
happiness.
<proverb>
U
پول خوشبختی نمی آورد.
[ضرب المثل]
He acquired kudos by appearing on television.
U
او
[مرد]
با ظاهر شدن در تلویزیون جلال
[شهرت]
به دست آورد.
satiety of life
بیزاری یا سیری از عمر
[چندانکه بیزار کند یا تنفر آورد.]
to shoot one's mouth off
<idiom>
U
چیزهایی را بگویند که به مردم نباید گفت
[مثال چقدر پول درمی آورد ماهانه]
presumptive instruction
U
دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
tin mordent
U
دندانه قلع
[در رنگرزی]
[که بیشتر اثر سفیدکنندگی داشته و رنگ های روشن را بوجود می آورد.]
unmodified instruction
U
دستور برنامه که مستقیماگ و بدون تغییرات اجرا میشود تا عملیاتی که باید انجام شود را بدست آورد
drafting
U
[کشش کلاف های پشم یا پنبه بوسیله دست یا ماشین که آن را بصورت نوارهای باریک و نهایتا نخ در آورد.]
voicing
U
کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voices
U
کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voice
U
کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
self-
U
فایل فشرده که حاوی برنامهای است که محتوای آن را از حالت فشرده در می آورد
grand daughter
U
دختر دختر
girly
U
دختر
fille
U
دختر
phoebe
U
دختر گا
quean
U
دختر
sissified
U
دختر
daughtren
U
دختر
daughters
U
دختر
wench
U
دختر
maid
U
دختر
girl
دختر
girlie
U
دختر
wenches
U
دختر
lasses
U
دختر
lass
U
دختر
granddaughter
U
دختر دختر
she
U
ان دختر یا زن
girls
U
دختر
maids
U
دختر
daughter
U
دختر
granddaughters
U
دختر دختر
What one loses on the swings one makes up on the r.
<proverb>
U
آنچه کسى در بازى تاب از دست مى دهد روى بازى چرخ و فلک بدست مى آورد .
TCP
U
مین میکند. این پروتکل داده ها را به صورت بسته در می آورد و خطای آنها را بررسی میکند
first cousin
U
دختر دایی
girl guide
U
دختر پیشاهنگ
periwinkles
U
گل تلفونی دختر
first cousins
U
دختر عمو
hussies
U
دختر گستاخ
first cousins
U
دختر خاله
first cousins
U
دختر عمه
girl scouts
U
پیشاهنگ دختر
girl scout
U
پیشاهنگ دختر
girlfriend
U
دوست دختر
girlfriends
U
دوست دختر
schoolgirl
U
دختر مدرسه
schoolgirls
U
دختر مدرسه
teeny-bopper
U
دختر بچه
teeny-boppers
U
دختر بچه
hussies
U
دختر جسور
periwinkle
U
گل تلفونی دختر
hussy
U
دختر گستاخ
wench
U
دختر دهقان
granddaughter
U
دختر پسر
hoyden ar hoi
U
دختر بی شرم
belles
U
دختر خوشگل
belle
U
دختر خوشگل
grandson
U
پسر دختر
grandsons
U
پسر دختر
hussy
U
دختر جسور
first cousins
U
دختر دایی
wenches
U
دختر دهقان
tomboy
U
دختر پسروار
tomboys
U
دختر پسروار
granddaughters
U
دختر پسر
nursemaid
U
دختر پرستار
proserpina
U
دختر زاوش
bobby socker
U
دختر نابالغ
bobby soxer
U
دختر نابالغ
proserpine
U
دختر زاوش
hoyden ar hoi
U
دختر گستاخ
hoyden
U
دختر گستاخ
grand son
U
پسر دختر
ingenue
U
دختر ساده
nurse maid
U
دختر پرستار
minx
U
دختر گستاخ
lass n
U
دختر بچه
balletgirl
U
دختر رقصنده
inheritrix
U
زن یا دختر ارث بر
inheritress
U
زن یا دختر ارث بر
stepdaughters
U
دختر خوانده
colleen
U
دختر موخرمایی
stepdaughter
U
دختر خوانده
trull
U
دختر جوان
cowgirl
U
دختر گاوچران
whose d. is she?
U
او دختر کیست
czarevna
U
دختر تزار
age of consent
U
سن قانونی دختر
first cousin
U
دختر عمو
first cousin
U
دختر خاله
nursemaids
U
دختر پرستار
demoiselle
U
دختر خانم
goddauhgter
U
دختر تعمیدی
god daughter
U
دختر تعمیدی
maidens
U
دختر باکره
colleen
U
دختر بور
maiden
U
دختر باکره
gamine
U
دختر ولگرد
gamine
U
دختر کوچه
first cousin
U
دختر عمه
ground section
U
بدنه و پیکر اصلی فرش
[که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
alumna
U
دختر یا زن فارغ التحصیل
old maids
U
دختر خانه مانده
girlie
U
دختر وار دخترانه
girly
U
دختر وار دخترانه
senorita
U
دوشیزه دختر خانم
townswoman
U
دختر شهری فاحشه
gamine
U
دختر هوس باز
spinsterish
U
مثل دختر ترشیده
goddaughters
U
دختر خواندهی روحانی
nieces
U
دختر برادر یا خواهر
niece
U
دختر برادر یا خواهر
goddaughter
U
دختر خواندهی روحانی
who is this girl ?
U
این دختر کیست
old maid
U
دختر خانه مانده
grisette
U
دختر کارگر فرانسوی
spinsters
U
دختر خانه مانده
nymphet
U
دختر کوچک و زیبا
spinster
U
دختر خانه مانده
pinup
U
تصویر دختر زیبا
She is a pretty of it .
U
دختر قشنگی؟ است
milkmaid
U
دختر شیر دوش
milkmaids
U
دختر شیر دوش
princess of the blood
U
دختر یا نوه پادشاه
besom
U
دختر گستاخ وجسور
fillies
U
دختر شوخ و جوان
filly
U
دختر شوخ و جوان
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl.
U
دختر خودرأیی است
The guest brings his own portion .
<proverb>
U
مهمان روزى خود را با خود مى آورد .
kitties
U
دختر جوان زن سبک و جلف
sissies
U
دختر مردیا بچه زن صفت
wenches
U
فاحشه دختر بازی کردن
princessroyal
U
بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
statutory rape
U
هتک ناموس دختر نابالغ
She is very sweet . She is a pet .
U
دختر خیلی نازی است
She is a good – looker .
U
دختر خوش قیافه ای است
kitty
U
دختر جوان زن سبک و جلف
She is svelt . she has a small waist .
U
دختر کمر باریکی است
step daughter
U
دختر اندر دخترزن یا شوهر
cissies
U
دختر مردیا بچه زن صفت
wench
U
فاحشه دختر بازی کردن
her next was a girl
U
بچه دومش دختر بود
sissy
U
دختر مردیا بچه زن صفت
jade
U
دختر لاسی پشم سبز
She is a ball of fire.
U
دختر آتش پاره ای (زرنگ وپرتحرک )
The blow made me giddy young girl .
U
دختر گیج وسر بهوایی است
electra complex
U
حب دختر نسبت به پدر و بغض از مادر
paranymph
U
دختر ملازم عروس به خانه داماد
to pick up women
<idiom>
U
دختر بلند کردن
[اصطلاح روزمره]
infanta
U
دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
pinup girl
U
دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
girl scouts
U
عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
girl scout
U
عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
Do you want to go out with me?
U
با من می روی بیرون؟
[به عنوان دوست پسر و دختر]
Will you go out with me?
U
با من می روی بیرون؟
[به عنوان دوست پسر و دختر]
to go out
U
باهم بیرون رفتن
[به عنوان دوست پسر و دختر]
to go catting
[to look for sexual partners]
<idiom>
U
رفتن برای دختر بلند کردن
[اصطلاح روزمره]
to date
U
باهم بیرون رفتن
[به عنوان دوست پسر و دختر]
gal
U
واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
gals
U
واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
femme-fleur
U
[طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه]
How about going out together?
U
نظرت از اینکه ما با هم برویم بیرون چه است؟
[به عنوان دوست پسر و دختر]
to pick up somebody
U
کسی را پیدا کردن
[دوست دختر یا پسر یا یک نفر برای سکس]
to ask somebody out for dinner
U
کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن
[بیشتر دوست دختر و پسر]
word wrap
U
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
worded
U
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
word
U
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com