Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
surveyor
U
براورد کننده
surveyors
U
براورد کننده
cost accountant
U
براورد کننده
estimator
U
براورد کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
quantity surveyor
U
براورد کننده مقادیر
quantity surveyors
U
براورد کننده مقادیر
quantily surveyor
U
براورد کننده مقادیر
Other Matches
estimated
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimates
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimate
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimating
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimated
U
براورد کردن براورد
estimates
U
براورد کردن براورد
estimate
U
براورد کردن براورد
dam design
U
براورد سد براورد بند
estimating
U
براورد کردن براورد
estimation
U
براورد
line of regression
U
خط براورد
surveys
U
براورد
appraisals
U
براورد
surveyed
U
براورد
appraisal
U
براورد
estimations
U
براورد
evaluation
U
براورد
evaluations
U
براورد
survey
U
براورد
estimating
U
براورد
estimate
U
براورد
estimates
U
براورد
estimated
U
براورد
survey
U
براورد کردن
extrapolations
U
براورد برونی
assessments
U
تقویم براورد
point estimate
U
براورد نقطهای
calculated
U
براورد کردن
point estimation
U
براورد نقطهای
assessments
U
براورد مالیات
calculates
U
براورد کردن
appreciation of the situation
U
براورد وضعیت
interpolation
U
براورد درونی
extrapolation
U
براورد برونی
estimate of the situation
U
براورد وضعیت
surveyed
U
براورد کردن
calculate
U
براورد کردن
overestimation
U
براورد اضافی
commander's estimate
U
براورد فرماندهی
interval estimate
U
براورد فاصلهای
surveys
U
براورد کردن
assessment
U
تقویم براورد
interpolations
U
براورد درونی
estimate
U
براورد کردن
put at
U
براورد کردن
estimated
U
براورد کردن
cost estimate
U
براورد هزینه
cost calculation
U
براورد هزینه
intelligence estimate
U
براورد اطلاعات
underestimation
U
براورد نقصانی
unbiased estimate
U
براورد ناسودار
estimating
U
براورد کردن
time estimation
U
براورد زمانی
assessment
U
براورد مالیات
calculating factor
U
ضریب براورد
error of estimate
U
خطای براورد
regression estimate
U
براورد رگرسیون
estimated of situation
U
براورد وضعیت
calculation
U
حساب براورد
estimates
U
براورد کردن
rough estimate
U
براورد تقریبی
staff estimate
U
براورد ستادی
biased estimate
U
براورد سودار
abstracts
U
فهرست خلاصه براورد
standard error of estimate
U
خطای معیار براورد
estimate
[quote]
U
براورد
[تخمین]
[اقتصاد]
least squares estimates
U
براورد حداقل مربعات
command budget estimate
U
براورد بودجه یکان
the estimative faculty
U
قوه سنجش یا براورد
conservative estimate
U
براورد محافظه کارانه
misvalue
U
بناحق براورد کردن
overrated
U
زیاد براورد کردن
estimable
U
قابل براورد کردن
overrates
U
زیاد براورد کردن
overrating
U
زیاد براورد کردن
overestimation
U
پیش براورد کردن
overestimating
U
زیاد براورد کردن
overestimates
U
زیاد براورد کردن
overestimated
U
زیاد براورد کردن
over estimation
U
بیش از حد براورد کردن
overestimate
U
زیاد براورد کردن
misestimate
U
غلط براورد کردن
pre design estimate
U
براورد مقدماتی طرح
abstracting
U
فهرست خلاصه براورد
overrate
U
زیاد براورد کردن
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
unliquidated damages
U
خسارات غیرقابل براورد به پول
unbiased estimators
U
براورد کنندههای بدون تورش
capitalization
U
براورد ارزش حال سرمایه
calculable
U
براورد کردنی قابل اعتماد
i put the population at 0000
U
نفوس انجا را 00002 تن براورد می کنم
second revised estimate
U
براورد تجدید نظر شده دوم
damage assessment
U
تعیین میزان خسارت براورد ضایعات
forecast
U
براورد کردن از قبل پیش بینی
overcapitalize
U
بیش ازاندازه واقعی براورد کردن
forecasted
U
براورد کردن از قبل پیش بینی
forecasts
U
براورد کردن از قبل پیش بینی
to overcapitalize a company
U
سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
over capitalised
U
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
credit system of supply
U
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com