English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9290 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
kissing button U برامدگی روی زه که درکشیدن کامل کمان با لب کمانگیر مماس میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
crossbow man U کمانگیر با کمان صلیبی
full draw U کشیدن زه کمان بطور کامل
offsets U برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
absorb U درکشیدن
absorbs U درکشیدن
inbreathe U درکشیدن
rational number U عددی که به عنوان تقسیم دو عدد کامل نوشته میشود
production missile U موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
to pigon anyone of a thing U چیزی رابافریب از کسی درکشیدن
data integrety U ثبات و کامل بودن دادهای که توسط یک سیستم کامپیوتری نگهداری میشود بی نقصی داده ها
target bow U کمان مخصوص تیراندازی باتیر و کمان
papillary U مانند برامدگی دارای برامدگی
archers U کمانگیر
archer U کمانگیر
bowman U کمانگیر
boarded U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
archer's paralysis U گرفتگی عضله کمانگیر
bracer U محافظ بازوی کمانگیر
horseback archer U کمانگیر سوار بر اسب
finger tip U چرم انگشتانه مانند کمانگیر
finger stall U چرم انگشتانه مانند کمانگیر
stand U طرز یا محل ایستادن کمانگیر
circuit U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuits U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
armguard U قطعه چرمی محافظ دست کمانگیر
bows U کمان کمان هدفگیری
bow U کمان کمان هدفگیری
bowing U کمان کمان هدفگیری
bowed U کمان کمان هدفگیری
tangent U مماس
tangents U مماس
tangents U خط مماس جیب
endless screw U پیچ مماس
awash U مماس با سطح اب
contact lens U عدسی مماس
contact lenses U عدسی مماس
tangent U خط مماس جیب
tangency U حالت مماس
asymptote U مماس ازلی
attainder U سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
gaps U مسافت بین نوک هدف وصفحه نشانه از نظر کمانگیر
gap U مسافت بین نوک هدف وصفحه نشانه از نظر کمانگیر
full mobilization U تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
surface of impact U سطح مماس بر نقطه اصابت گلوله
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
serpentine U حرکت در ساختن دو شکل مانند 8 لاتین مماس با هم
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
completed case U جعبه کامل خشاب کامل
full annealing U بازپخت کامل تاباندن کامل
full scale U باندازه کامل بمقیاس کامل
counter U چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
countered U چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
countering U چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
group U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
groups U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
blind side U سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
dapping U نوعی صید ماهی با بالا وپایین بردن طعمه تا مماس اب شود
rainbow border U حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
vortex line U خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
imago U حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
thorough U بطور کامل کامل
cusp U برامدگی
ganglion U برامدگی
mounds U برامدگی
gibbous U برامدگی
mound U برامدگی
ridges U برامدگی
ridge U برامدگی
granulation U برامدگی
knurr U برامدگی
extuberance U برامدگی
bluging U برامدگی
ledge U برامدگی
knop U برامدگی
knurl U برامدگی
knosp U برامدگی
bulging U برامدگی
bulges U برامدگی
bulged U برامدگی
nub or nubble U برامدگی
overhang U برامدگی
overhangs U برامدگی
tuberosity U برامدگی
domes U برامدگی
whaleback U برامدگی
neuroma U برامدگی پی
bulge U برامدگی
turgescence U برامدگی
knur U برامدگی
ledges U برامدگی
dome U برامدگی
nurl U برامدگی
burrs U برامدگی
bump U برامدگی
entasis U برامدگی
nub U برامدگی
nibs U برامدگی
convexity U برامدگی
knob U برامدگی
knobs U برامدگی
heave U برامدگی
heaved U برامدگی
nib U برامدگی
burr U برامدگی
antinode U برامدگی
burring U برامدگی
bumpier U پر از برامدگی
bumpiest U پر از برامدگی
bumpy U پر از برامدگی
burred U برامدگی
echoing U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
form U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
formed U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate U درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
forms U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
average U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traces U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averaging U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averages U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
trace U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traced U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
load U برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
loads U برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
dummy U متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
soft U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummies U متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
softest U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softer U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
bowed U کمان
bow U کمان
sagittarius U کمان
bowing U کمان
sagittarii U کمان
bows U کمان
spot U کمان
bowstring U زه کمان
arcs U کمان
fiddle bow U کمان
fiddlestick U کمان
arc U کمان
arches U کمان
arches U : کمان
arch- U کمان
arch U کمان
arch- U : کمان
arch U : کمان
spots U کمان
knuckle bone U برامدگی بندانگشت
eminence U برامدگی بزرگی
sills U برامدگی دریایی
protuberance U برامدگی قلنبگی
promontory U پرتگاه برامدگی
splint U برامدگی کوچک
jag U برامدگی تیز
nodules U برامدگی کوچک
verrucas U گندمه برامدگی
knarred U دارای برامدگی
knar U برامدگی درچوب
tumors U تومور برامدگی
protuberances U برامدگی قلنبگی
lump U غلنبه برامدگی
bossed U برامدگی تزیینی
boss U برامدگی تزیینی
nodules U برامدگی عقده
bosses U برامدگی تزیینی
nodule U برامدگی عقده
bossing U برامدگی تزیینی
nodule U برامدگی کوچک
sill U برامدگی دریایی
verruca U گندمه برامدگی
lumps U غلنبه برامدگی
lumped U غلنبه برامدگی
humping U برامدگی گرد
hyperostosis U برامدگی استخوان
tumour U تومور برامدگی
turgor U برامدگی [تورم]
bunchout U برامدگی یافتن
bumpiness U دارای برامدگی
bulging test U ازمایش برامدگی
bulginess U برامدگی شکم
exostosis U برامدگی استخوان
protuberancy U برامدگی قلنبگی
knobby U دارای برامدگی
bowing of bed U برامدگی کف نهر
phyma U برامدگی پوست
phantom tumour U برامدگی موقتی
boll U برامدگی مانند
thenar U برامدگی کف دست
papillose U دارای برامدگی
caput U نوک برامدگی
eminency U برامدگی بزرگی
circular projection U برامدگی گرد
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1popsicle
1construed
1The outright abolition of the death penalty.
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com