Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
steel wool
U
براده فولاد برای صیقل دادن یاپاک کردن فروف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
brown finish
U
صیقل دادن به وسیله سرخ کردن
broaching
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
burnishing
U
صیقل دادن
polishing
U
صیقل دادن
polish
U
صیقل دادن
polishes
U
صیقل دادن
gloss
U
صیقل دادن
burnishes
U
صیقل دادن
burnish
U
صیقل دادن
to wash offŠout or away
U
باشستش بردن یاپاک کردن
adhesive for porcelain
U
چسب برای فروف چینی
refinish
U
صیقل یا رنگ و روغن تازه دادن به
decarburizing
U
گرم کردن اهن یا فولاد کربن تا دمای کافی برای سوختن یا اکسید شدن کربن
scullery
U
اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
sculleries
U
اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
zap
U
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zapped
U
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zapping
U
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zaps
U
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
quenching of steel
U
اب دادن فولاد
conferencing
U
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
glaze
U
صیقل کردن
glazes
U
صیقل کردن
beechive spring
U
فلزی از جنس فولاد سخت برای نگهداشتن محل پرچ
characteristic diagram for the steel
U
دیاگرام مشخصه فولاد دیاگرامی که تغییر شکلهای فولاد را برحسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
cold rolling
U
عملیاتی که برای افزایش سختی و استکام فولاد روی ان صورت میگیرد
seed wool
U
پنبه خام یاپاک نکرده
carbon steel
U
فولاد کربن یا فولاد سخت
machine
U
تراشکاری کردن صیقل کردن
machines
U
تراشکاری کردن صیقل کردن
machined
U
تراشکاری کردن صیقل کردن
to make an effort to do something
U
تلاش کردن برای انجام دادن کاری
to try hard to do something
U
تقلا کردن برای انجام دادن کاری
temper steel
U
نرم کردن فولاد
icing
U
مسلح کردن بتون فشرده کردن فولاد
thrusts
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrust
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusting
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
intestable
U
وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
hyphens
U
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
hyphen
U
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
To do something prefunctorily.
U
برای رفع تکلیف ( از سر باز کردن ) کاری راانجام دادن
hardening and temper
U
بهتر کردن تشویه ی فولاد
age
U
سرد وسخت کردن فولاد
ages
U
سرد وسخت کردن فولاد
graceful degradation
U
اجازه دادن به بخشهایی از سیستم برای کار کردن پس از خرابی یک بخش
steel face
U
روکش کردن یا روسازی کردن با فولاد
crunching
U
متراکم کردن برنامه برای جای دادن تعداد زیاددستورالعملها در فضایی کوچک
winds
U
سمت وزش باد فرصت دادن به اسب برای تازه کردن نفس
wind
U
سمت وزش باد فرصت دادن به اسب برای تازه کردن نفس
privacy
U
حق یک شخص برای کسترش دادن یا محدود کردن دستیابی به داده مربوط به خودش
fanning
U
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanned
U
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fans
U
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fan
U
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
feedback
U
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
invitation
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitations
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
auto
U
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
autos
U
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
to sue for damages
U
عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
bloop
U
عبور دادن مغناطیس از روی نوار برای پاک کردن سیگنالهایی که نیازی به آنها نیست
filings
U
براده
swarf
U
براده
abrasive grit
U
براده
filing
U
براده
scobs
U
براده اهن
metal removal
U
برداشت براده
metal cutting work
U
براده برداری
shot blasting
U
براده اهن
machines
U
براده برداشتن
machined
U
براده برداشتن
curly chip
U
براده پیچیده
removal of chips
U
براده برداری
metal cutting
U
براده برداری
machine
U
براده برداشتن
removal of chips
U
برداشت براده
machining
U
براده برداری
discontinuous chip
U
براده گسسته
drillings
U
براده فلزات
cuttings
U
براده فلزات
discharge of chips
U
تخلیه براده ها
borings
U
براده فلز
iron filings
U
براده اهن
flow chip
U
براده پیوسته
fragmental chip
U
براده فلز
machining time
U
زمان براده برداری
metal removing capacity
U
قدرت براده برداری
metal cutting element
U
عنصر براده برداری
metal cutting machine
U
دستگاه براده برداری
machining requirments
U
شرایط براده برداری
machinable
U
قابل براده برداری
machinability
U
قابلیت براده برداری
machining method
U
روش براده برداری
slicker
U
صیقل زن
furbisher
U
صیقل گر
polishes
U
صیقل
facing
U
صیقل
polish
U
: صیقل
polish
U
صیقل
burnishes
U
صیقل
burnish
U
صیقل
polishes
U
: صیقل
facings
U
صیقل
metal cutting machine tool
U
ماشین ابزار براده برداری
machining practice
U
تکنیک و روش براده برداری
choke bore
U
روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
shed stick
U
چوب هاف
[چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
lustreer
U
درخشندگی صیقل
blindage
U
صیقل کاری
varnishes
U
جلا صیقل
varnished
U
جلا صیقل
varnishing
U
جلا صیقل
fairing
U
صیقل کاری
lustre
U
صیقل پرداخت
burnishing
U
صیقل کاری
varnish
U
جلا صیقل
polishing file
U
سوهان صیقل
c
U
استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران
non cutting shaping
U
فرم دهی بدون براده برداری
scratch one's back
<idiom>
U
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
uberstreichen
U
لگام را برای چند گام رهاکردن برای نشان دادن گام مرتب اسب
address
U
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addresses
U
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addressed
U
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
stack
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
cylinderical lapping
U
صیقل کاری مدور
blindingly
U
صیقل کاری ساختمان
blinding
U
صیقل کاری ساختمان
back facing tool
U
ابزار صیقل کاری
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
tumbling barrel
U
غلتک مخصوص صیقل فلزات
bright luster
U
صیقل کاری کاملا" براق
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
utensils
U
فروف
utensil
U
فروف
flat silver
U
فروف نقره
flatware
U
فروف مسطح
hard ware
U
فروف فلزی
flatware
U
فروف لب تخت
chinaware
U
فروف چینی
kitchenware
U
فروف اشپزخانه
ironware
U
فروف اهنی
ironware
U
فروف سخت
tableware
U
فروف سفره
glass vessels
U
فروف شیشهای
silver vessels
U
فروف سیمین
silver vessels
U
فروف نقره
glassware
U
فروف شیشه
communicationg vessels
U
فروف مرتبط
earthenware
U
فروف سفالی
pottery
U
فروف سفالین
crockery
U
فروف گلی
china
U
فروف چینی
silverware
U
فروف نقره
tinware
U
فروف حلبی
glass ware
U
فروف شیشه
enamelware
U
فروف لعابی
pottery
U
فروف سفالی
porcelain
U
فروف چینی
flatware
U
فروف نقرهای سر میز
serviced
U
یکدست فروف اثاثه
kitchen utensils
U
فروف واسباب اشپزخانه
cupboard
U
گنجه فروف غذاوغیره
stemware
U
فروف پایه دار
earthenware
U
فروف گلی گل سفالی
cupboards
U
گنجه فروف غذاوغیره
enamelware
U
فروف میناکاری شده
service
U
یکدست فروف اثاثه
dish drier
U
خشک کننده فروف
ceramist
U
سازنده فروف سفالین
ceramicist
U
سازنده فروف سفالین
pewter
U
مفرغ فروف مفرغی
lusterware
U
فروف سفالین براق
highboy
U
کمدیا اشکاف فروف
realizing the palette
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realize
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realises
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realised
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realized
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizes
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realising
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
bats
U
لعاب مخصوص فروف سفالی
batted
U
لعاب مخصوص فروف سفالی
mess gear
U
جعبه فروف سرباز یا مسافر
graniteware
U
فروف اهنی لعاب داراشپزخانه
bat
U
لعاب مخصوص فروف سفالی
mess kit
U
جعبه فروف سرباز یا مسافر
stoneware
U
فروف سفالین سنگ نما
flashes
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com