Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
machine
U
براده برداشتن
machined
U
براده برداشتن
machines
U
براده برداشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transcribe
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
filings
U
براده
filing
U
براده
swarf
U
براده
abrasive grit
U
براده
metal cutting
U
براده برداری
removal of chips
U
برداشت براده
discharge of chips
U
تخلیه براده ها
discontinuous chip
U
براده گسسته
cuttings
U
براده فلزات
scobs
U
براده اهن
metal removal
U
برداشت براده
flow chip
U
براده پیوسته
fragmental chip
U
براده فلز
iron filings
U
براده اهن
shot blasting
U
براده اهن
removal of chips
U
براده برداری
curly chip
U
براده پیچیده
borings
U
براده فلز
drillings
U
براده فلزات
machining
U
براده برداری
metal cutting work
U
براده برداری
machining time
U
زمان براده برداری
machinable
U
قابل براده برداری
machining method
U
روش براده برداری
machining requirments
U
شرایط براده برداری
metal cutting element
U
عنصر براده برداری
metal cutting machine
U
دستگاه براده برداری
metal removing capacity
U
قدرت براده برداری
machinability
U
قابلیت براده برداری
machining practice
U
تکنیک و روش براده برداری
metal cutting machine tool
U
ماشین ابزار براده برداری
non cutting shaping
U
فرم دهی بدون براده برداری
steel wool
U
براده فولاد برای صیقل دادن یاپاک کردن فروف
includes
U
در برداشتن
moistening
U
نم برداشتن
deleting
U
برداشتن
removes
U
برداشتن
pick up
U
برداشتن
pickup
U
برداشتن
takes
U
برداشتن
deletes
U
برداشتن
take
U
برداشتن
include
U
در برداشتن
ingether
U
برداشتن
ingather
U
برداشتن
glom
U
برداشتن
flaws
U
مو برداشتن
flaw
U
مو برداشتن
delete
U
برداشتن
deleted
U
برداشتن
countertrace
U
برداشتن از
sublate
U
برداشتن
lifting
U
برداشتن
lifted
U
برداشتن
lift
U
برداشتن
to pull off
U
برداشتن
take up
U
برداشتن
to take up
U
برداشتن
to mop up
U
برداشتن
to pick up
U
برداشتن
lifts
U
برداشتن
remove
U
برداشتن
to run away with
U
برداشتن
removing
U
از جا برداشتن
remove
U
از جا برداشتن
removing
U
برداشتن
removes
U
از جا برداشتن
decode
U
برداشتن رمز
to come at a bound
<idiom>
U
خیز برداشتن
decodes
U
برداشتن رمز
heaved
U
خیز برداشتن
heave
U
خیز برداشتن
flaws
U
ترک برداشتن
feet
U
پاچنگال برداشتن
flaw
U
ترک برداشتن
surmount
U
ازمیان برداشتن
surmounted
U
ازمیان برداشتن
surmounts
U
ازمیان برداشتن
desist
U
دست برداشتن
twist
U
تاب برداشتن
cease
U
دست برداشتن
twisting
U
تاب برداشتن
twists
U
تاب برداشتن
resign
U
دست برداشتن
decoded
U
برداشتن رمز
To co away with . To remove. To eliminate .
U
ازمیان برداشتن
to have one's p taken
U
عکس برداشتن
to fly to arms
U
سلاح برداشتن
to d. the cloth
U
رومیزی را برداشتن
ingether
U
خرمن برداشتن
to carry arms
U
سلاح برداشتن
remove slag
U
سرباره را برداشتن
snap up
U
تند برداشتن
make a copy of
U
رونوشت برداشتن
shuffle off
U
به عجله برداشتن
off take rudder
U
سکان برداشتن
run away with
U
برداشتن و در رفتن
give up
U
دست برداشتن از
emarginate
U
برداشتن حاشیه از
to receive a wound
U
زخم برداشتن
unhood
U
سرپوش برداشتن از
uncap
U
سر پوش برداشتن از
uncap
U
کلاه از سر برداشتن
surmounting
U
ازمیان برداشتن
to take the photograph of
U
عکس برداشتن از
break step
U
غلط پا برداشتن
to break step
U
غلط پا برداشتن
to take off
U
برداشتن بردن
to sweep away
U
ازمیان برداشتن
demountable
U
قابل برداشتن
dequeue
U
برداشتن اقلام یک صف
picturize
U
فیلم برداشتن از
map
U
نقشه برداشتن از
unveils
U
حجاب برداشتن
elide
U
ازاخر برداشتن
elided
U
ازاخر برداشتن
elides
U
ازاخر برداشتن
eliding
U
ازاخر برداشتن
list
U
سیاهه برداشتن
step
U
قدم برداشتن
step
U
گام برداشتن
stepping
U
قدم برداشتن
polls
U
نمونه برداشتن
stepping
U
گام برداشتن
polled
U
نمونه برداشتن
poll
U
نمونه برداشتن
unveiling
U
حجاب برداشتن
unveiled
U
حجاب برداشتن
clearance
U
برداشتن مانع
gait
U
گام برداشتن
remove
U
برداشتن مهر
removes
U
برداشتن مهر
removing
U
برداشتن مهر
spoon
U
با قاشق برداشتن
spooned
U
با قاشق برداشتن
spooning
U
با قاشق برداشتن
spoons
U
با قاشق برداشتن
warp
U
تاب برداشتن
warped
U
تاب برداشتن
warps
U
تاب برداشتن
unveil
U
حجاب برداشتن
cracks
U
شکاف برداشتن
unmask
U
نقاب برداشتن از
crack
U
شکاف برداشتن
transcribed
U
رونوشت برداشتن
transcribing
U
رونوشت برداشتن
maps
U
نقشه برداشتن از
unmasking
U
نقاب برداشتن از
unmasks
U
نقاب برداشتن از
transcribe
U
رونوشت برداشتن
unmasked
U
نقاب برداشتن از
transcribes
U
رونوشت برداشتن
ingather
U
انباشتن خرمن برداشتن
work in
U
مشکلات را از میان برداشتن
racing of generator
U
دور برداشتن مولد
fractured
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
to have two strings to one bow
U
با یک دست دو هندوانه برداشتن
to get anything out of the way
U
کاری را ازمیان برداشتن
yerk
U
هل دادن شکاف برداشتن
defuse
U
فیوز بمب را برداشتن
fractures
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
fracturing
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
overcrop
U
زیاد حاصل برداشتن از
fracture
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
multiplicate
U
چندین نسخه برداشتن از
To pluck ones eyebrows.
U
زیر ابرو برداشتن
defusing
U
فیوز بمب را برداشتن
racing of motor
U
دور برداشتن موتور
to lift up one's hand
U
دست بدعا برداشتن
defuses
U
فیوز بمب را برداشتن
defused
U
فیوز بمب را برداشتن
paced
U
شیوه گام برداشتن
to lift one's hand
U
دست به سوگند برداشتن
crack
U
شکاف برداشتن ترکیدن
pace
U
شیوه گام برداشتن
withdraw
U
عقب کشیدن برداشتن
withdraws
U
عقب کشیدن برداشتن
to sel a person a pup
U
کلاه کسیرا برداشتن
to whisk away or off
U
تند بردن برداشتن
curled
U
تاب برداشتن فردادن
leave alone
<idiom>
U
دست از سر کسی برداشتن
to run away with
U
برداشتن ودر رفتن
curls
U
تاب برداشتن فردادن
paces
U
شیوه گام برداشتن
to take notes of
U
یاد داشت برداشتن از
disburden
U
بار از دوش برداشتن
untread
U
بعقب گام برداشتن
cracks
U
شکاف برداشتن ترکیدن
decontrol
U
دست از کنترل برداشتن
remove the seal from
U
مهر چیزی را برداشتن
curl
U
تاب برداشتن فردادن
spread oneself too thin
<idiom>
U
با یک دست چند هندوانه برداشتن
to throw off the mask
U
پرده از روی کار برداشتن
take off
U
برداشتن پرواز کردن هواپیما
To overstep the limits. To overreach oneself . To become impudent.
U
دور برداشتن ( جسور شدن )
pick up
<idiom>
U
برداشتن چیزی ازروی زمین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com