English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
misknow U بد شناختن نفهمیدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
recognizing U شناختن برسمیت شناختن بازشناختن
recognizes U شناختن برسمیت شناختن بازشناختن
recognises U شناختن برسمیت شناختن بازشناختن
recognize U شناختن برسمیت شناختن بازشناختن
recognising U شناختن برسمیت شناختن بازشناختن
to be blind to U نفهمیدن
misapprehended U درست نفهمیدن
misapprehending U درست نفهمیدن
misapprehend U درست نفهمیدن
misunderstands U درست نفهمیدن
misunderstand U درست نفهمیدن
mistook U درست نفهمیدن
misunderstood U درست نفهمیدن
misapprehends U درست نفهمیدن
misconceive U درست نفهمیدن
mistaking U درست نفهمیدن اشتباه
mistakes U درست نفهمیدن اشتباه
mistake U درست نفهمیدن اشتباه
identifying U شناختن
know U شناختن
knows U شناختن
notice U شناختن
identify U شناختن
noticing U شناختن
notices U شناختن
noticed U شناختن
identified U شناختن
identifies U شناختن
agnize U شناختن
sanction U به رسمیت شناختن
sanctioned U به رسمیت شناختن
sanctions U به رسمیت شناختن
legalising U برسمیت شناختن
legalises U برسمیت شناختن
validating U قانونی شناختن
legalize U برسمیت شناختن
recognizing U به رسمیت شناختن
legalised U برسمیت شناختن
recognizes U به رسمیت شناختن
recognize U به رسمیت شناختن
recognising U به رسمیت شناختن
to know a person U کسیرا شناختن
recognises U به رسمیت شناختن
sanctioning U به رسمیت شناختن
validates U قانونی شناختن
validated U قانونی شناختن
accredit U برسمیت شناختن
accredit U معتبر شناختن
accrediting U برسمیت شناختن
accredits U برسمیت شناختن
accredits U معتبر شناختن
accrediting U معتبر شناختن
legalizing U برسمیت شناختن
legalized U برسمیت شناختن
validate U قانونی شناختن
recognition U به رسمیت شناختن
legalizes U برسمیت شناختن
ackuowledge U تصدیق کردن شناختن
identification U شناختن شناسایی کردن
To accord recognition to a new government. U دولت جدیدی را برسمیت شناختن
agnize U برسمیت شناختن اقرار کردن
legalize U به طور رسمی شناختن قانونی کردن تصدیق کردن
legalises U به طور رسمی شناختن قانونی کردن تصدیق کردن
legalized U به طور رسمی شناختن قانونی کردن تصدیق کردن
legalising U به طور رسمی شناختن قانونی کردن تصدیق کردن
legalised U به طور رسمی شناختن قانونی کردن تصدیق کردن
legalizes U به طور رسمی شناختن قانونی کردن تصدیق کردن
legalizing U به طور رسمی شناختن قانونی کردن تصدیق کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com