Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
addressing
U
بدون نیاز به موارد خاص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
LUT
U
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند توسط برنامه بدون نیاز به محاسبه هر نتیجه در صورت نیاز
post free
U
بدون نیاز به تمبر زدن
short
U
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
shortest
U
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
shorter
U
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
auto
U
خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
automatic
U
آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
automatics
U
آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
autos
U
خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
standalone
U
که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
unattended operation
U
سیستمی که بدون نیاز به اپراتور یا شخص دیگر برای بررسی کار میکند
natives
U
زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
monofuel
U
سوختی که بتنهایی و بدون نیاز به هوا یا اکسیدکننده دیگر مورد استفاده قرارمیگیرد
native
U
زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
machine
U
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machines
U
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machined
U
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
internal memory
U
بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
internal store
U
بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
null cycle
U
زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
inherent addressing
U
دستوری که حاوی تمام داده مورد نیاز برای آدرس ی که باید دستیابی شود است بدون عمل اضافی
scalable software
U
برنامه کاربردی گروهی که میتواند کاربردن بیشتری را روی شبکه بدون نیاز به گسترش نرم افزار جدید جا دهد
operates
U
نرم افزاری که عملیات ابتدایی و سطح پایین سخت افزار و مدیریت فایل را انجام میدهد بدون نیاز به کاربر
operated
U
نرم افزاری که عملیات ابتدایی و سطح پایین سخت افزار و مدیریت فایل را انجام میدهد بدون نیاز به کاربر
operate
U
نرم افزاری که عملیات ابتدایی و سطح پایین سخت افزار و مدیریت فایل را انجام میدهد بدون نیاز به کاربر
storage
U
TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد
translation tables
U
جدولهای جستجو یا مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت توسط پردازنده قابل دستیابی هستند بدون نیاز به محاسبه نتیجه
batch
U
ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
batches
U
ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
OS
U
نرم افزاری که عملیات سخت افزاری ابتدایی و سطح پایین را انجام میدهد و مدیریت فایل بدون نیاز به کاربر
viewers
U
امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود
viewer
U
امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود
ram
U
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
rams
U
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
rammed
U
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
direct dyes
U
رنگینه های مستقیم
[که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
cleaned
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
discretionary
U
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
utilizations
U
موارد مصرف
usages
U
موارد مصرف
utilisations
U
موارد مصرف
applications
U
موارد استعمال
application
U
موارد استعمال
widely
U
در بسیاری موارد
casebooks
U
کتاب موارد
casebook
U
کتاب موارد
only in exceptional cases
U
فقط در موارد استثنائی
application of low to instances
U
تطبیق قانون با موارد
data item
U
موارد ذکرشده در اطلاعات
hyphens
U
خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود
hyphen
U
خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود
emergency complement
U
تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری
where justified
U
در موارد طبق مقررات اثبات شده
emergency addressee
مسئولین اعلام خبر در موارد ضروری
where there is a valid reason
U
در موارد طبق مقررات اثبات شده
in duly substantiated cases
U
در موارد طبق مقررات اثبات شده
emergency establishment
U
تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
k ration
U
بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
This compares to a total of 36 cases reported in 2009.
U
همانند آن بطور کلی ۳۶ موارد در سال ۲۰۰۹ گزارش شده بود.
All of which doesn't really help us very much in our day-to-day lives.
U
تمامی این موارد به زندگی روزانه ما واقعا کمکی نمی کند.
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
ttl
U
خانواده معروف دروازههای منط قی و طرح موارد ترانزیستوری سریع که ترانزیستور دو قط بی آن مستقیماگ وصل شده اند.
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
combinatorics
U
محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
composite demand
U
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
unbranched
U
بدون انشعاب بدون شعبه
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
achylous
U
بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed
U
بدون اضطراب بدون کشش
demands
U
نیاز
demanded
U
نیاز
needing
U
نیاز
self sufficing
U
بی نیاز
needed
U
نیاز
need
U
نیاز
demand
U
نیاز
needless
U
بی نیاز
want
U
نیاز
requirement
U
نیاز
need
U
نیاز
self-sufficient
U
بی نیاز
requirement
U
نیاز
demand
U
نیاز
quarantines
U
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantine
U
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantined
U
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantining
U
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
social need
U
نیاز اجتماعی
nurturance need
U
نیاز مهرورزی
quasi need
U
شبه نیاز
need gratification
U
ارضای نیاز
prerequisites
U
پیش نیاز
self explaining
U
بی نیاز از توصیف
cognizance need
U
نیاز شناخت
prerequisite
U
پیش نیاز
sweet nothings
U
راز و نیاز
self explanatory
U
بی نیاز از توصیف
structural requirement
U
نیاز استاتیکی
necessity
U
نیاز نیازمندی
succorance need
U
نیاز مهرطلبی
manifest need
U
نیاز اشکار
self contained
U
برون بی نیاز
achievement need
U
نیاز پیشرفت
n achievement
U
نیاز پیشرفت
self-evident
U
بی نیاز از اثبات
self-explanatory
U
بی نیاز از توصیف
urgency of need
U
ضرورت نیاز
n affiliation
U
نیاز پیوندجویی
requirement
U
مورد نیاز
agamic
U
بی نیاز ازتخم نر
affiliation need
U
نیاز پیوندجویی
wanted
U
نقصان نیاز
want
U
نقصان نیاز
felt need
U
نیاز هشیار
demand
U
نیاز احتیاج
demands
U
نیاز احتیاج
construction need
U
نیاز سازندگی
demanded
U
نیاز احتیاج
capital requirement
U
نیاز سرمایه
c.o.d
U
نیاز شیمیایی به اکسیژن
reserve requirements
U
ذخائر مورد نیاز
defendance need
U
نیاز خویشتن پایی
dominance need
U
نیاز سلطه گری
deference need
U
نیاز دنباله روی
criminal court
U
راز و نیاز کردن
custom ROM
U
مین نیاز مشتری
demand processing
U
پردازش بر اساس نیاز
need press theory
U
نظریه نیاز- فشار
self sufficient
U
مستغنی بی نیاز از غیر
obviating
U
رفع نیاز کردن
obviates
U
رفع نیاز کردن
obviated
U
رفع نیاز کردن
lime requirement
U
اهک مورد نیاز
floor space occupied
U
فضای مورد نیاز
obviate
U
رفع نیاز کردن
chemical oxygen demand
U
نیاز شیمیایی اکسیژن
requires
U
نیاز داشتن لازم بودن
b.o.d
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
biological oxygen demand
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
demand satisfaction
U
تحویل اماد مورد نیاز
overproduce
U
بیش ازفرفیت یا نیاز تولیدکردن
notations
U
و دیگر نیاز به کروشه نیست
biochemical oxygen demand
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
required
U
نیاز داشتن لازم بودن
combat essential
U
مورد نیاز حتمی رزمی
common goods
U
کالای مورد نیاز عموم
demand paging
U
صفحه بندی مورد نیاز
requiring
U
نیاز داشتن لازم بودن
iam in bad
U
بسیار نیاز مند هشتم
postfix
U
و نیاز به کروشه را از بین می برد.
requirements
U
آنچه مورد نیاز است
bank capital requirement
U
سرمایه مورد نیاز بانک
require
U
نیاز داشتن لازم بودن
required supply rate
U
نواخت مهمات مورد نیاز
netblock
U
ابشاری که نیاز به دفاع ندارد
notation
U
و دیگر نیاز به کروشه نیست
completes
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
paralleling
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleled
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
completing
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
parallel
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
You are needed . They need you .
U
وجود شما مورد نیاز است
materials requirements planning
U
برنامه ریزی مواد مورد نیاز
completed
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
parallelled
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
supplied
U
تامین چیزی که مورد نیاز است .
complete
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
parallelling
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
supplying
U
تامین چیزی که مورد نیاز است .
supply
U
تامین چیزی که مورد نیاز است .
To leave someone in the lurch .
U
کسی را قال گذاشتن ( هنگام نیاز )
customer
U
ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
reorder level
U
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
parallels
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
specifies
U
بیان واضح آنچه نیاز است
specify
U
بیان واضح آنچه نیاز است
customers
U
ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
specifying
U
بیان واضح آنچه نیاز است
elastic buffer
U
اندازه بافر که طبق نیاز تغییر میکند
demand
U
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
discard
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
operation
U
دستوری که نیاز به آدرس کردن اش نداشته باشد
demanded
U
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
dynamic
U
بافری که اندازه آن طبق نیاز تغییر کند
dynamically
U
بافری که اندازه آن طبق نیاز تغییر کند
demands
U
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
buffer
U
بافری که اندازه اش طبق نیاز تغییر میکند
discards
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
real time
U
داده وروری به یک سیستم در صورت نیاز یا رویداد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com