English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
irresponsibly U بدون داشتن مسئولیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
irresponsibly U بدون حس مسئولیت
without engagement U بدون تقبل مسئولیت
amoral U بدون احساس مسئولیت اخلاقی
in common <idiom> U مسئولیت داشتن
tied down <idiom> U مسئولیت شغلی یا خانوادگی داشتن
up to someone to do something <idiom> U مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
(in) charge of something <idiom> U مسئولیت کار یاکسانی را به عهده داشتن
collective guarantee U مسئولیت دسته جمعی مسئولیت تضامنی
incommensurably U بدون داشتن مقیاس مشترک
insignificantly U بطور ناچیز بدون داشتن معنی
ineligibly U بدون داشتن شرایط لازم برای انتخاب
get away with murder <idiom> U انجام کاری خیلی بد بدون انتظار تنبیه را داشتن
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
unconditional U دستوری که کنترل را از یک بخش برنامه به دیگری منتقل میکند , بدون بستگی داشتن به وقوع شرایط ی .
vertical take off and landing U هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
cyphers U مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
ciphers U مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cipher U مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
trusts U مسئولیت
trust U مسئولیت
trusted U مسئولیت
liability to disease U مسئولیت
responsibly U با مسئولیت
menage U مسئولیت
unresponsive U بی مسئولیت
responsibilities U مسئولیت
liability U مسئولیت
burthen U مسئولیت
amenableness U مسئولیت
liabilities U مسئولیت
irresponsible U بی مسئولیت
responsibility U مسئولیت
onus U مسئولیت
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
on one's shoulders <idiom> U مسئولیت شخصی
office U مسئولیت احرازمقام
charges U بار مسئولیت
implied trust U مسئولیت فرضی
onmy own responsibility U به مسئولیت خودم
imputability U مسئولیت اخلاقی
post U مقام مسئولیت
constructive trust U مسئولیت قهری
loads U فشار مسئولیت
posted U مقام مسئولیت
cark U بار مسئولیت
load U فشار مسئولیت
irresponsible U عاری از حس مسئولیت
liability U الزام مسئولیت
amenability U احساس مسئولیت
liabilities U الزام مسئولیت
area of responsibility U منطقه مسئولیت
posts U مقام مسئولیت
responsible U مسئولیت دار
post- U مقام مسئولیت
sector of responsibility U منطقه مسئولیت
offices U مسئولیت احرازمقام
charge U بار مسئولیت
product liability U مسئولیت محصول
primary interest U مسئولیت اصلی
law of tort U مسئولیت مدنی
over worked man U مهره شطرنج پر مسئولیت
unlimited company U شرکت با مسئولیت نامحدود
perils U بیم زیان مسئولیت
sponsors U مسئولیت راقبول کردن
The responsibility lies with you. U مسئولیت با شما است.
limited liability company U شرکت با مسئولیت محدود
liability for damages U مسئولیت در برابر خسارت
law of tort U قانون مسئولیت مدنی
privity of contract U مسئولیت طرفین قرارداد
sponsor U مسئولیت راقبول کردن
sponsoring U مسئولیت راقبول کردن
law of torts U قانون مسئولیت مدنی
peril U بیم زیان مسئولیت
To assume responsibility . U قبول مسئولیت کردن
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
disclaimers U رفع کننده ادعا یا مسئولیت
disclaimer U رفع کننده ادعا یا مسئولیت
Responsibility weighed him down U بار مسئولیت کمرش را خم کرد
caveat subscriptor U مسئولیت به عهده عضو میباشد
pass the buck <idiom> U مسئولیت خودرا به دیگری دادن
What do I care? U چطور این مسئولیت من است؟
loosest U از قید مسئولیت ازاد ساختن
solidarity U بهم پیوستگی مسئولیت مشترک
loose U از قید مسئولیت ازاد ساختن
looser U از قید مسئولیت ازاد ساختن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> U بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
see to it <idiom> U مسئولیت انجام کاری را برعهده گرفتن
sinecure U هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
sinecures U هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
broad shoulders U نیروی باربری یا طاقت تحمل مسئولیت
ignorance of law is no excuse U جهل به قانون رافع مسئولیت نیست
to take the fall for somebody U مسئولیت خطایی را بجای کسی پذیرفتن
to take the fall [American English] U مسئولیت چیزی [کاری یا خطایی] را پذیرفتن
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
to keep down U زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up U از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
accountability U ذیحسابی مسئولیت نگهداری سوابق پولی و مالی
to pass the buck to somebody U مسئولیت ناخوشایند [تقصیر یا زحمت] را به کسی دادن
to shift off responsibility U مسئولیت را ازخودسلب کردن وبدوش دیگری گذاردن
buck passer U شخصی که مسئولیت خود را بدیگران محول میکند
to shuffle off responsibility U مسئولیت را ازخودسلب کردن بدوش ودیگری گذاردن
to pass the buck <idiom> U مسئولیت ناخوشایند [تقصیر یا زحمت] را به دیگری دادن
I wI'll do it on my own responsibility . U به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
To wash ones hands of somebody (something). U دست از کسی (چیزی )شستن (قطع مسئولیت ورابطه )
pick up U واگذار کردن مسئولیت مهاریک بازیگر ازاد به کسی
frankpledge U مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
One insust not step aside and diclaim responsibility . U نبا ید کنا ررفت واز خود سلب مسئولیت کرد
profit centre U قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
differing U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
hoping U انتظار داشتن ارزو داشتن
proffering U تقدیم داشتن عرضه داشتن
meaner U مقصود داشتن هدف داشتن
proffered U تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhorred U بیم داشتن از ترس داشتن از
mean U مقصود داشتن هدف داشتن
differs U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorring U بیم داشتن از ترس داشتن از
proffer U تقدیم داشتن عرضه داشتن
cost U قیمت داشتن ارزش داشتن
hopes U انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped U انتظار داشتن ارزو داشتن
hope U انتظار داشتن ارزو داشتن
differed U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
reside U اقامت داشتن مسکن داشتن
resided U اقامت داشتن مسکن داشتن
resides U اقامت داشتن مسکن داشتن
differ U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meanest U مقصود داشتن هدف داشتن
proffers U تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhors U بیم داشتن از ترس داشتن از
to have by heart U ازحفظ داشتن درسینه داشتن
upkeep U بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
misrepresentation U در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
errors and omissions expected U باستثنای اشتباهات وچیزهایکه از قلم افتاده این عبارت روی صورت حسابهانوشته میشود و یعنی مسئولیت اشتباهات بعهده شرکت نمیباشد
to have something in reserve U چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
lead a dog's life <idiom> U زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
long for U اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
sectors U منطقه عمل منطقه مسئولیت
unlimited liability U بدهیهای نامحدود مسئولیت نامحدود
sector U منطقه عمل منطقه مسئولیت
sans U بدون
not nearctic U بدون
undoubted U بدون شک
goalless U بدون گل
i'll warrant U بدون شک
to a certainty U بدون شک
obtrusively U بدون حق
doubtlessly U بدون شک
ex U بدون
undoubtedly U بدون شک
acheilous U بدون لب
ex- U بدون
and no mistake U بدون شک
without U بدون
bottomless U بدون ته
wanting U بدون
unstressed U بدون مد
but U بدون
acheilos U بدون لب
indubitable U بدون شک
unconditional U بدون قیدوشرط
indubitable U بدون تردید
holdless U بدون گیره
aimlessly U بدون مقصد
immethodical U بدون اسلوب
immusical U بدون هماهنگی
unprofitable U بدون سود
inaction U بدون فعالیت
intestate U بدون وصیت
hands down U بدون احتیاط
bloodless U بدون خونریزی
involuntarily U بدون اراده
unoccupied U بدون مستاجر
notwithstanding U بدون توجه
insecure U بدون ایمنی
without milk U بدون شیر
safely U بدون خطر
fruitlessly U بدون نتیجه
guilelessly U بدون تزویر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com