English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
well U بدون اشکال اوه
wells U بدون اشکال اوه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
smooth U صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothed U صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothest U صاف کردن بدون اشکال بودن
smooths U صاف کردن بدون اشکال بودن
Other Matches
gadroon U اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
drawbacks U اشکال
traverse U اشکال
drawback U اشکال
traversed U اشکال
traverses U اشکال
nodus U اشکال
traversing U اشکال
worriment U اشکال
dead lock U اشکال
bugs U اشکال
barely U با اشکال
snaggy U پر اشکال
bugging U اشکال
node U اشکال
nodes U اشکال
disadvantages U اشکال
spinosity U اشکال
disadvantage U اشکال
bug U اشکال
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
smooth delivery U تحویل بی اشکال
baboons U اشکال مضحک
baboon U اشکال مضحک
debugs U اشکال زدایی
forms of currency U اشکال پول
burbling U اشکال بی نظمی
burbles U اشکال بی نظمی
debugger U اشکال زدائی
trouble shooting U رفع اشکال
debugger U اشکال یابی
demurrable U اشکال کردنی
hardness U اشکال سفتی
to tide over a difficulty U اشکال را بر طرف
to make difficulties U اشکال تراشیدن
diversely U به اشکال مختلف
burble U اشکال بی نظمی
burbled U اشکال بی نظمی
debugged U اشکال زدایی
error description U توضیح اشکال
difficulties U اشکال زحمت
troubleshooting U اشکال یابی
fault description U توضیح اشکال
debugging U اشکال زدائی
debugging U اشکال زدایی
nuclide U اشکال اتمی
description of error U توضیح اشکال
defect description U توضیح اشکال
difficulty U اشکال زحمت
geometrical figures U اشکال هندسی
i can add rapidly U به اشکال ما افزود
debug U اشکال زدایی
impediment U محظور اشکال
geometric shapes U اشکال هندسی
impediments U محظور اشکال
dysphonia U اشکال در حرف زدن
handicaps U امتیاز دادن اشکال
program debugging U اشکال زدایی برنامه
To get into difficulties. U دچار اشکال شدن
debugger U برنامه اشکال زدایییثلاعللهگل
debug aids U ادوات اشکال زدایی
To raise difficulties . To creat obstacles. U اشکال تراشی کردن
handicap U امتیاز دادن اشکال
debugging a program U اشکال زدایی یک برنامه
debugging aids U ادوات اشکال زدایی
debugging aids U وسائل اشکال زدایی
similar figures U اشکال همانندیا متشابه
dysphagia U اشکال دربلعیدن غذا
to create a difficulty U اشکال پیش اوردن
There is the rub. U اشکال درهمین جااست
it is particularly difficult U یک اشکال بخصوصی دارد
diversiform U دارای اشکال مختلف
bottle neck U مانع اشکال کار
swarm U چندین اشکال برنامه
debug U اشکال زدائی کردن
debugs U اشکال زدایی کردن
swarmed U چندین اشکال برنامه
swarms U چندین اشکال برنامه
kaleidoscopes U لوله اشکال نما
debugged U اشکال زدائی کردن
debug U اشکال زدایی کردن
debugged U اشکال زدایی کردن
debugs U اشکال زدائی کردن
acataposis U اشکال عمل بلع
discomfiting U ایجاد اشکال کردن
discomfit U ایجاد اشکال کردن
discomfits U ایجاد اشکال کردن
discomfited U ایجاد اشکال کردن
kaleidoscope U لوله اشکال نما
add U قرار دادن اشکال کنار هم
filet U توری دارای اشکال مربع
adding U قرار دادن اشکال کنار هم
pressed for time <idiom> U با اشکال وبه سختی وقت
adds U قرار دادن اشکال کنار هم
To put obstacles in the way. U سنگ انداختن درکاری (اشکال تراشیدن )
proteus U خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
galanty show U نمایش اشکال بوسیله سایه انداختن
pattern U مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
primitive U برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی
bug U بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
bugging U بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
pleomorphic U چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
patterns U مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
bugs U بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
zoomorphism U استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
transversal U اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
bioastronautics U مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
intarsia U منبت کاری و تزئین گل و بوته و اشکال بر روی چوب
sets U معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
tessellate U کاهش شکل پیچیده به مجموعهای از اشکال ساده تر معمولاگ مثلث
setting up U معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
annular U وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
planimeter U دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
error handling U به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
set U معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
numerical indicator tube U هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
graphs U اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
graph U اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
symbolically U برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
filling out U [پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
symbolic U برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
surges U افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surge U افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
godroon U اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
snapshot U چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه
snapshots U چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه
regional breakpoint U نقط ه توقف که در هر جایی از برنامه میتواند قرار بگیرد تا رفع اشکال شود
surged U افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
troubleshoot U 1-رفع اشکال نرم افزار کامپیوتری .2-محل دادن ترمیم خطاهای سخت افزاری
stepping U اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
step U اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
maintenance U بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
aerodynamics U شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
hemophilia U بیماری موروثی که دران خون دیر لخته میشودودرنتیجه اشکال در بندامدن خونریزی پدید می اید
click art U صفحهای از اشکال و تصاویرکه اماده بریده شدن هستند تادر اسناد کامپیوتری مورداستفاده قرار گیرند
traces U برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traced U برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
trace U برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
glitch U یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
glitches U یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
toolkit U مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
problems U خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
problem U خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
rosettes U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosette U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
Honey comb design U طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
medallion U ترنج [نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
Kasim Ushag design U طرح قسیم اوشاق [عشاق] [مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
utility U برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
stereoscope U جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
lattice design U طرح شبکه ای [این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
lappets U [حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
stepped lines U خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
doubtlessly U بدون شک
goalless U بدون گل
acheilos U بدون لب
wanting U بدون
acheilous U بدون لب
indubitable U بدون شک
bottomless U بدون ته
not nearctic U بدون
sans U بدون
obtrusively U بدون حق
undoubtedly U بدون شک
ex U بدون
unstressed U بدون مد
ex- U بدون
without U بدون
and no mistake U بدون شک
to a certainty U بدون شک
i'll warrant U بدون شک
undoubted U بدون شک
but U بدون
off hand U بدون آمادگی
unalloyed U بدون الیاژ
unselfish U بدون خودخواهی
cordless U بدون سیم
adrift U بدون هدف
acarpous U بدون میوه
air dry U بدون رطوبت
ametabolous U بدون دگردیسی
anechoic U بدون انعکاس
asymptomatic U بدون علامت
avirulent U بدون شدت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com