English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unmannered U بدون اداب
unmennerly U بدون اداب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
tactless U بدون مبادی اداب
tactlessly U بدون مبادی اداب
cad U پست و بدون مبادی اداب بودن
cads U پست و بدون مبادی اداب بودن
customs of war U اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
Other Matches
devoir U اداب
elegant maners U اداب
ceremonials U اداب
practices U اداب
etiquette U اداب
ceremonial U اداب
mores U اداب
manners U اداب
good manners U اداب
habitude U اداب
rite U اداب
propriety of behaviour U اداب
rules of decorum U اداب
protocols U اداب ورسوم
protocol U اداب ورسوم
preciosity U اداب دانی
decorum U اداب دانی
politest U مبادی اداب
tactful U مبادی اداب
tactfully U مبادی اداب
liturgy U اداب نماز
liturgies U اداب نماز
religious rites U اداب دینی
punctual U اداب دان
politer U مبادی اداب
he has no manners U اداب ندارد
polite U مبادی اداب
turkism U اداب وسنن ترکی
customs of war U اداب عرفی جنگ
military courtesy U رفتارو اداب نظامی
military courtesy U اداب معاشرت نظامی
kith U علم اداب معاشرت
formality U رعایت اداب ورسوم
ritually U از روی اداب ومراسم
savoir vivre U دانش اداب ومعاشرت
breach of propriety U عدم رعایت اداب
etiquette U علم اداب معاشرت
formalism U رعایت ائین و اداب
punctilious U بسیار مبادی اداب
punctiliously U بسیار مبادی اداب
judaize U اداب و رسوم یهودی را پذیرفتن
formal U مقید به اداب ورسوم اداری
frenchify U اداب ورسوم فرانسویها را داشتن
americanization U پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
anglomania U شیفتگی برای اداب انگلیسی ها
to observe the proprieties U اداب معاشرت را نگاه داشتن
unconventionality U عدم رعایت اداب و رسوم
toilet training U اموزش اداب توالت رفتن
Scotticisms U اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
Scotticism U اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
sinify U مطابق اداب ورسوم چینی کردن
italianism U پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
smoothy U ادم مبادی اداب چرب زبان
clownish U دارای رفتار زمخت وبدون اداب
keep up with the times U موافق اوضاع و اداب روزرفتار کردن
sinicize U مطابق اداب ورسوم چینی کردن
smoothies U ادم مبادی اداب چرب زبان
smoothie U ادم مبادی اداب چرب زبان
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
agriology U مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
occidentalist U کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
bon ton U روش خوب رفتار از روی نزاکت وطبق اداب معموله
propriety U قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
High Church U فرقهای که سخت پابند اداب ورسوم کلیسایی ومناجات وتسبیحات مرسوم درکلیساهستند
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
relative income hypothesis U بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
ethnography U تشریح علمی نژادهای بشراز نظر اداب ورسوم و اختلافاتی که ازاین نقطه نظر با هم دارند
sinicism U متابعت از اداب ورسوم چینی چینی پرستی
hellenism U یونانی مابی اداب یونانی
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
without U بدون
but U بدون
not nearctic U بدون
bottomless U بدون ته
acheilos U بدون لب
undoubtedly U بدون شک
indubitable U بدون شک
i'll warrant U بدون شک
acheilous U بدون لب
doubtlessly U بدون شک
sans U بدون
goalless U بدون گل
to a certainty U بدون شک
wanting U بدون
ex- U بدون
ex U بدون
unstressed U بدون مد
obtrusively U بدون حق
and no mistake U بدون شک
undoubted U بدون شک
safely U بدون خطر
unlined U بدون استر
undeviating U بدون تردیدرای
unequivocal U بدون ابهام
terrorless U بدون ترس
unequivocally U بدون ابهام
termless U بدون شرط
unlined U بدون پوشش
nonsyllabic U بدون هجایی
unaligned U بدون صف ارایی
unadvised U بدون اطلاع
unblushing U بدون شرم
unoccupied U بدون مستاجر
toeless U بدون پنجه
undeviating U بدون انحراف
on the square U بدون کجی
tenantless U بدون مستاجر
pathless U بدون جاده
unfinanced U بدون پشتوانه
consistently U بدون تناقض
searchless U بدون جستجو
run on U بدون وقفه
shockless U بدون ضربه
shadeless U بدون سایه
scoreless U بدون امتیاز
soilless U بدون خاک
sans recours U بدون رجوع
faultless U بدون خطا
unfunded U بدون سرمایه
strikeless U بدون ضربت
stemless U بدون تنه
unceasing U بدون وقفه
constantly U بدون تغییر
prosaically U بدون لطافت
quiescently U بدون جنبش
stemless U بدون ساقه
recoilless U بدون لنگر
unfeigned U بدون تصنع
sans ceremonie U بدون تشریفات
exclusive of U بدون در نظرگرفتن
deice U بدون یخ کردن
undue U بدون مداخله
degas U بدون گازکردن
dealated U بدون بال
expired U بدون اعتبار
inoffensive U بدون زنندگی
cordless U بدون سیم
unfurnished U بدون اثاثیه
confidently U بدون شبهه
unresponsive U بدون احتیاط
immediately U بدون واسطه
discontinuously U بدون اتصال
disconnectedly U بدون ارتباط
dimensionless U بدون بعد
toothless U بدون دندانه
diamensionless U بدون بعد
diamensionless U بدون اندازه
continuously U بدون توقف
by rote U بدون فکر
blankly U بدون مقصودیامعنی
acarpous U بدون میوه
ametabolous U بدون دگردیسی
ametabolic U بدون دگردیسی
achlamydeous U بدون پوشش
achromatic U بدون ترخیم
air dry U بدون رطوبت
achromic U بدون ترخیم
acid free U بدون اسید
anechoic U بدون انعکاس
acold U بدون احساسات
asymptomatic U بدون علامت
vainly U بدون نتیجه
bloodlessly U بدون خونریزی
bareheaded U بدون کلاه
awless U بدون بیم
avirulent U بدون شدت
unalloyed U بدون الیاژ
adrift U بدون هدف
unselfish U بدون خودخواهی
acranial U بدون کاسهء سر
failure free U بدون خرابی
nonstop U بدون توقف
ingenuously U بدون تزویر
humble U بدون ارتفاع
humblest U بدون ارتفاع
inelastic U بدون کشش
indolently U بدون درد
indistinctively U بدون فرق
incommunicable U بدون رابطه
incognizant U بدون شناسایی
inofficial U بدون اجازه
inoperculate U بدون دریچه
intolerantly U بدون بردباری
unattended U بدون متصدی
nonboresafe U بدون ضامن
endless U بدون پایان
non delay U بدون تاخیر
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com