Perdic | بدنه قایق | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 217 (5 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	hull U	بدنه قایق
	hulls U	بدنه قایق

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	trimaran U	قایق با 3 بدنه موازی
	trimarans U	قایق با 3 بدنه موازی
	catamaran U	قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
	catamarans U	قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
	heel U	قسمت عقبی بدنه قایق
	heel U	کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
	heels U	قسمت عقبی بدنه قایق
	heels U	کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
	displacement hull U	قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
	monohull U	قایق با یک بدنه
	multihull U	قایق با بیش از یک بدنه
	planing hull U	بدنه قایق که در سرعت زیاداز اب بیرون می اید
	topsides U	قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
	underbody U	قسمت بدنه قایق در زیر اب
	waterline U	خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد
Other Matches

	canopies U	روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
	canopy U	روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
	mine casemate U	بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
	buoyant mine case U	بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
	lubber's line U	علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
	backwind U	حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
	tacks U	سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
	tacked U	سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
	tack U	سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
	tacking U	سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
	boat space U	فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
	showboat U	قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
	casings U	بدنه
	shaft U	بدنه
	shafts U	بدنه
	casing U	بدنه
	compartments U	بدنه
	compartment U	بدنه
	hull U	بدنه
	hulls U	بدنه
	trunks U	بدنه
	housing U	بدنه
	bridge deck U	بدنه پل
	body U	بدنه
	fuselage U	بدنه
	fuselages U	بدنه
	contour U	بدنه
	framework U	بدنه
	frameworks U	بدنه
	bodies U	بدنه
	trunk U	بدنه
	tige U	بدنه ساقه
	to connect to frame U	اتصال به بدنه
	magnet case U	بدنه اهنربا
	side wall of a lock U	بدنه سد دریچهای
	magnet housing U	بدنه اهنربا
	motor casing U	بدنه موتور
	the body of a carriage U	بدنه یک کالسکه
	shells U	بدنه ساختمان
	pressure hull U	بدنه ضد فشار
	head U	شبکه یا بدنه
	trunk U	بدنه ستون
	hull insurance U	بیمه بدنه
	revetment U	پوشش بدنه
	shafts U	بدنه چوبه
	shaft U	بدنه چوبه
	hulk U	بدنه کشتی
	trunks U	بدنه ستون
	stocked U	بدنه رنده
	shelling U	بدنه ساختمان
	furnace body U	بدنه کوره
	loop body U	بدنه حلقه
	pump casting U	بدنه پمپ
	shell U	بدنه ساختمان
	stock U	بدنه رنده
	fuselage refrence line U	خط مبنای بدنه
	gate leaf U	بدنه دریچه سد
	hulks U	بدنه کشتی
	auto body sheet U	بدنه اتومبیل
	hull U	بدنه کشتی
	fuselages U	بدنه هواپیما
	ground U	اتصال بدنه
	turbin casing U	بدنه توربین
	westwork U	بدنه غربی
	elevator casing U	بدنه بالابر
	die stock U	بدنه رنده
	hull column	پایه بدنه
	white body U	بدنه سفید
	costa U	تیغه در بدنه
	cartridge shell U	بدنه پوکه
	buffer body U	بدنه دافع
	automobile body sheet U	بدنه اتومبیل
	hulls U	بدنه کشتی
	box type van body U	بدنه صندوق
	fuselage U	بدنه هواپیما
	airframe U	بدنه هواپیما
	steering gear housing U	بدنه جعبه فرمان
	saddletree U	بدنه چوبی زین
	aviation structural mechanic U	مکانیک بدنه هواپیما
	ideal energy radiator U	رادیاتور بدنه سیاه
	thallus U	ساقه بدنه گیاه
	selected material U	لایه بدنه راه
	cartridge shell U	بدنه پوکه فشنگ
	hull down U	بدنه پشت حفاظ
	engine block U	قالب یا بدنه موتور
	hull U	بدنه یک هواپیمای دریایی
	hull U	بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
	bottom line U	طناب زیر بدنه
	freeboard U	بدنه فوقانی ناو
	hulls U	بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
	hulls U	بدنه یک هواپیمای دریایی
	trunks U	تلگراف یا تلفن بدنه
	seacock U	شیرهای بدنه ناو
	trunk U	تلگراف یا تلفن بدنه
	forebody U	بدنه قسمت جلوی ناو
	modified stock car U	اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
	belt frame U	اسکلت محیطی بدنه هواپیما
	airframe mechanic U	تعمیرکار بدنه هواپیما بامجوز اف ا ا
	cocooning U	روکش دادن بدنه هواپیما
	bonding U	گیره اتصالی اتصال بدنه
	head U	بعد بالایی کتاب یا بدنه
	rocks U	حرکت دورانی بال به دور بدنه
	rocked U	حرکت دورانی بال به دور بدنه
	gap U	فاصله بین نوک قلاب و بدنه
	rock U	حرکت دورانی بال به دور بدنه
	low mid wing U	بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
	gaps U	فاصله بین نوک قلاب و بدنه
	wing position U	وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
	empty weight U	وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
	hull U	بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
	crotch U	محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
	hulls U	بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
	crotches U	محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
	hoist line U	کابلی که بدنه اسکریپر را بالاو پایین میبرد
	air foil U	سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
	thoroughbrace U	تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
	maximum junction to case thermal impedan U	مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
	herdic U	کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
	streamline body U	بدنه اتومبیل یاهواپیماکه ....تیزی شکل خودکمترباجریان هوامقاومت کند
	shell U	بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
	volumetric loading/density U	خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
	webs U	جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
	shelling U	بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
	shells U	بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
	web U	جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
	cantilever wing U	بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
	sponson U	جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
	angle drill U	ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
	break U	حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
	breaks U	حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
	bench check U	ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
	caban U	طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
	gonidium U	یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
	cylinder block boring machine U	دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
	pilaster U	شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
	jigs U	ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
	jig U	ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
	pod U	محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
	pods U	محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
	ark U	قایق
	lighters U	قایق
	boat tail U	دم قایق
	bilge U	کف قایق
	boats U	قایق
	boat U	قایق
	barge U	قایق
	barged U	قایق
	barges U	قایق
	boatdeck U	پل قایق
	outboard U	قایق
	lighter U	قایق
	ferry boat U	قایق
	caique U	قایق
	chine U	عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
	resonance U	وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
	ground section U	بدنه و پیکر اصلی فرش [که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
	resonances U	وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
	stern U	عقب قایق
	center board U	ته قایق بادبانی
	life boad U	قایق نجات
	ferrying U	قایق موتوری
	dinghies U	قایق تفریحی
	by the stern U	قایق سربالا در اب
	sailing boats U	قایق بادبانی
	catboat U	قایق تک بادبان
	dinghy U	قایق تفریحی
	canoeist U	قایق ران
	sailing boat U	قایق بادبانی
	yachting U	قایق رانی
	centerboarder U	قایق تیردار
	boathouses U	قایق خانه
	boathouse U	آشیانهی قایق
	double banked boat U	قایق دو پارو زن
	powerboats U	قایق موتوری
	single banked boat U	قایق تک پارو زن
	powerboat U	قایق موتوری
	ferry U	قایق موتوری
	ferries U	قایق موتوری
	ferried U	قایق موتوری
	motorboats U	قایق موتوری
	davit U	جرثقیل قایق
	boathouses U	آشیانهی قایق
	chief of boat U	سکانی قایق
	chief of boat U	فرمانده قایق
	cabin cruisers U	قایق تفریحی
	four U	قایق 4 نفره
	coble U	قایق پارویی
	The boat sank. U	قایق غرق شد
	coxswain U	سکان قایق
	crash boat U	قایق نجات
	life float U	قایق نجات
	safety boat U	قایق نجات
	cabin cruiser U	قایق تفریحی
	davit U	قایق بالابر
	sterner U	عقب قایق
	gripe U	تسمه قایق
	galley U	اشپزخانه قایق
	fore U	جلوی قایق
	swamped U	به گل نشستن قایق
	beaching gear U	سرسره قایق