English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hull U بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
hulls U بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bulkhead U دهلیزداخلی دهلیز تانک
bulkheads U دهلیزداخلی دهلیز تانک
belt frame U اسکلت محیطی بدنه هواپیما
sponson U جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
ground section U بدنه و پیکر اصلی فرش [که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
hulk U بدنه کشتی
hull U بدنه کشتی
hulls U بدنه کشتی
hulks U بدنه کشتی
hulls U بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
hull U بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
firing bay U دهلیز تیراندازی دهلیز اتش
escape hatch U دهلیز فرار دهلیز نجات
bog U توپچی سینه کشتی یا توپچی جلو تانک باطلاق
bogs U توپچی سینه کشتی یا توپچی جلو تانک باطلاق
on U فرمان سمت خوب درتیراندازی با تانک لوله تانک در سمت هدف است
cabin U دهلیز جنگی دهلیز
cabins U دهلیز جنگی دهلیز
mine casemate U بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
buoyant mine case U بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
staging U اسکلت
carcasses U اسکلت
carcass U اسکلت
skeletons U اسکلت
skeleton U اسکلت
carcse U اسکلت
carcass U اسکلت
carcases U اسکلت
compartments U دهلیز
gallery U دهلیز
hatch U دهلیز
galleries U دهلیز
ward U دهلیز
couloir U دهلیز
compartment U دهلیز
hatched U دهلیز
hatches U دهلیز
corridor U دهلیز
gully U دهلیز
vestibules U دهلیز
gulleys U دهلیز
wards U دهلیز
cross compartment U دهلیز تو در تو
vestibule U دهلیز
corridors U دهلیز
gullies U دهلیز
truss bridge U پل اسکلت فلزی
chassis U اسکلت کالبد
framework U اسکلت خرپا
cracassing U اسکلت سازی
centering U اسکلت چوبی
frame U منطق اسکلت
cross-rail U اسکلت چوبی
airframe U اسکلت هواپیما
carcassing U اسکلت سازی
frameworks U اسکلت خرپا
atomy U اسکلت انسان
carcase U اسکلت فلزی
escape trunk U دهلیز فرار
fire bay U دهلیز اتش
hatch cover U درب دهلیز
cargo compartment U دهلیز بار
compartments U دهلیز جنگی
compartment U دهلیز جنگی
fire bay U دهلیز تیراندازی
firing bay U دهلیز تیر
cross compartment U دهلیز عرضی
ante-nave U پیش دهلیز
structures U ساختمان اسکلت فلزی
truss bridge U پل دارای اسکلت اهنی
structuring U ساختمان اسکلت فلزی
structure U ساختمان اسکلت فلزی
building steel lathing U اسکلت فلزی ساختمان
reinforced concrete carcase U اسکلت بتن فولادی
auricle U دهلیز قلب گوشک دل
pawn structure U ساختار یا اسکلت پیادهای شطرنج
stonewall formation U اسکلت پیادهای دیوار سنگی
carcase U استخوان بندی اسکلت ساختمان
structural steel work U اسکلت بندی فلزی ساختمان
atrioventricular U مابین دهلیز و بطن قلب
degagement U [حریم محصور بین راهرو و دهلیز]
foundation U اسکلت اصلی فرش [شامل تار و پود]
timber dam U سدی که اسکلت ان از چوب ساخته شده باشد
tankers U تانک
antitank U ضد تانک
antiarmor U ضد تانک
water towers U تانک اب
anti-tank U ضد تانک
panzer U تانک
water tower U تانک اب
tanker U تانک
bazooka U ضد تانک
reservoir U تانک
bazookas U ضد تانک
tank U تانک
reservoirs U تانک
stalled tank U تانک ایستاده
antitank obstacle U مانع ضد تانک
drop tank U تانک موقت
flail tank U تانک ضد مین
intermediate frequency tank circuit U مدار تانک
amphibious tank U تانک اب خاکی
antitank artillery U توپخانه ضد تانک
main battle tank U تانک اصلی
tank deck U شاسی تانک
tank destroyer U توپ ضد تانک
caterpillar tracks U وسائلنقلیهسنگینمثل"تانک"
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
armor group U گروه زره تانک
tankage U گنجایش تانک یا مخزن
turret U برجک توپ یا تانک
hull defilade U سنگر گرفتن تانک
track tension U تنظیم شنی تانک
control vehicle U تانک نافم حرکت
turrets U برجک توپ یا تانک
fuel tank vent U هواکش تانک سوخت
antitank launcher U موشک انداز ضد تانک
skirting armor U زره دامنه تانک
decked U سکوی جلوی تانک
landing craft tank U ناو تانک پیاده کن
decks U سکوی جلوی تانک
stalled tank U تانک از کار افتاده
cupolas U برجک فرماندهی تانک
cupola U برجک فرماندهی تانک
deck U سکوی جلوی تانک
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
hangers U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
hanger U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
main battle tank U قوی ترین تانک رزمی
high explosive antitank U گلوله سوختار شدید ضد تانک
scorpions U نوعی تانک سبک شناسایی
scorpion U نوعی تانک سبک شناسایی
flail tank U تانک غلطک دار ضد مین
whippet U سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
tank recovery vehicle U خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
ullage U حجم بالای سطح مایع تانک
entac U موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
compass course U مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
whippets U سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
intercoms U سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
intercom U سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
skirting armor U ضخیم ترین قسمت زره تانک
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
scorpions U تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
hull down U قرار دادن تانک تالوله پشت حفاظ
knock down U زدن با تانک یا توپ هواپیما از کار انداختن
gunnery U توپچی گری تانک تیراندازی با توپ یاتفنگ
scorpion U تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
haul defilade U قرار دادن قنداق تانک درپناه سنگر
main armament U جنگ افزار اصلی تانک یاهواپیما یا ناو
secondary armament U جنگ افزار فرعی تانک یاهواپیما یا ناو
sprocket U دنده ملخی مین چرخ گرداننده نهایی در تانک
integral tank U تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
wet wing U بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
angle-post U [تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
contour U بدنه
fuselage U بدنه
casings U بدنه
hull U بدنه
trunks U بدنه
trunk U بدنه
hulls U بدنه
casing U بدنه
body U بدنه
shafts U بدنه
shaft U بدنه
framework U بدنه
bridge deck U بدنه پل
compartments U بدنه
frameworks U بدنه
compartment U بدنه
fuselages U بدنه
bodies U بدنه
housing U بدنه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com