Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
snoop
U
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snooped
U
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snooping
U
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snoops
U
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to make enquiries into
U
تحقیقات بعمل اوردن
to make inquires into a matter
U
در امری تحقیقات بعمل اوردن
botanize
U
تحقیقات گیاه شناسی بعمل اوردن
snoopy
U
بعمل اورنده تحقیقات محرمانه
to prospect
[for]
U
گشتن
[بدنبال]
to take steps
U
اقدامات بعمل اوردن
to take measures
U
اقدامات بعمل اوردن
to exhaust one's efforts
U
منتهای کوشش را بعمل اوردن
raise
U
تحریک کردن بعمل اوردن
to strain every nerve
U
منتهای کوشش را بعمل اوردن
pretest
U
امتحان مقدماتی بعمل اوردن
betroth
U
مراسم نامزدی بعمل اوردن
raises
U
تحریک کردن بعمل اوردن
he did his utmost
U
نهایت کوشش را بعمل اوردن
to search
U
گشتن
[جستجو کردن]
tags
U
برچسب زدن بدنبال اوردن
tag
U
برچسب زدن بدنبال اوردن
lyse
U
بوسیله " لیزین " تجزیه سلولی بعمل اوردن
one's light s
U
نهایت کوشش را در حدودتوانایی یا استعداد خود بعمل اوردن
to peg down
U
بقاعده قانون در اوردن
quester
U
جستجو کننده
mouser
U
جستجو کننده
searchers
U
جستجو کننده
searcher
U
جستجو کننده
seeker
U
جستجو کننده
tracers
U
طراح جستجو کننده
snooker
U
بوکش جستجو کننده
tracer
U
طراح جستجو کننده
normalised
U
تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
normalizes
U
تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
normalize
U
تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
normalising
U
تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
normalises
U
تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
occultist
U
جستجو کننده علوم پوشیده
disafforest
U
ازحال جنگلی بیرون اوردن ازرعایت قانون جنگل هامعاف کردن
enactor
U
وضع کننده قانون
stop list
U
صورت متخلفین
linear
U
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
violation will be prosecuted
U
متخلفین تعقیب خواهند شد
offender against this article
U
متخلفین از این ماده
search
U
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searches
U
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searchingly
U
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searched
U
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
offenders will be punished
U
متخلفین بکیفر خواهند رسید
backwards
U
جستجو برای دادهای که در محل نشانه گرد قرار دارد یا در انتهای فایل است و جستجو تا ابتدای فایل
distribute
U
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distributing
U
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distributes
U
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
in secret
U
مخفیانه
furtively
U
مخفیانه
stealthily
U
مخفیانه
secretly
U
مخفیانه
secrets
U
مخفیانه
secret
U
مخفیانه
privily
U
مخفیانه
covert
U
سری مخفیانه
huddle
U
کنفرانس مخفیانه
huddled
U
کنفرانس مخفیانه
huddles
U
کنفرانس مخفیانه
huddling
U
کنفرانس مخفیانه
in league with
<idiom>
U
موافقت مخفیانه
take steps
U
اقدامات بعمل امده
thereinafter
U
بدنبال ان
ensuite
U
بدنبال هم
jackknife
U
بدنبال
in cahoots with
<idiom>
U
مشارکت مخفیانه با کسی
under the counter
<idiom>
U
مخفیانه فروخته شدن
get by
U
مخفیانه پیشروی کردن
do the necessary
U
اقدام لازم بعمل اورید
To hold an official inquiry.
U
تحقیق رسمی بعمل آوردن
entrain
U
بدنبال کشیدن
trailing
U
بدنبال کشیدن
trail
U
بدنبال کشیدن
trails
U
بدنبال کشیدن
trailed
U
بدنبال کشیدن
i did my very best
U
منتهای کوشش خود را بعمل اوردم
trailed
U
بدنبال حرکت کردن
tows
U
باطناب بدنبال کشیدن
snoop
U
بدنبال غذا پوییدن
trail
U
بدنبال حرکت کردن
tow
U
باطناب بدنبال کشیدن
snooped
U
بدنبال غذا پوییدن
snoops
U
بدنبال غذا پوییدن
trailing
U
بدنبال حرکت کردن
take on
<idiom>
U
بدنبال چیزی بودن
snooping
U
بدنبال غذا پوییدن
trails
U
بدنبال حرکت کردن
to tap somebody's telephone
[line]
U
به خط تلفن کسی مخفیانه وصل کردن
forced sale
U
فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
legalism
U
رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
the law is not retroactive
U
قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
code
U
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
wake surfing
U
موج سواری بدنبال قایق
to tap
[phone line]
U
مخفیانه به گفتگوی کسی در خط تلفن گوش کردن
office of the future
U
ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
case
U
محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
cases
U
محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
applied research
U
تحقیقات عملی
basic research
U
تحقیقات مقدماتی
researching
U
تحقیقات علمی
researches
U
تحقیقات علمی
research
U
تحقیقات علمی
tools of research
U
وسایل تحقیقات
theories
U
تحقیقات نظری
theory
U
تحقیقات نظری
scientific researches
U
تحقیقات علمی
researched
U
تحقیقات علمی
guinea pig
U
خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
guinea pigs
U
خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
succeeds
U
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeeded
U
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeed
U
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
theorising
U
تحقیقات نظری کردن
theorises
U
تحقیقات نظری کردن
theorised
U
تحقیقات نظری کردن
theoretics
U
تحقیقات نظری در علوم
f.b.i
U
اداره فدرال تحقیقات
theorize
U
تحقیقات نظری کردن
theorized
U
تحقیقات نظری کردن
report of survey
U
گزارش تحقیقات یا بررسیها
theorizes
U
تحقیقات نظری کردن
theorizing
U
تحقیقات نظری کردن
declaratory statute
U
قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure
U
قانون اصول محاکمات قانون شکلی
psychognosis
U
تحقیقات روانی روان پژوهش
Scientific research.
U
تحقیقات ( پژوهش های ) علمی
proving ground
U
محل تحقیقات علمی ازمایشگاه
primary cognizance
U
تحقیقات اولیه روی یک مسئله
psychognosy
U
تحقیقات روانی روان پژوهش
pay dirt
U
تحقیقات واکتشافات با ارزش ومفید منفعت
tempest
U
تحقیقات مربوط به تشعشعات بی خطر اتمی
tempests
U
تحقیقات مربوط به تشعشعات بی خطر اتمی
market research
U
تحقیقات علمی در بازار ودادوستد کالا
governmentalize
U
تحت کنترل حکومت در اوردن بصورت دولتی در اوردن
astrophotography
U
عکس برداری از ستارگان برای تحقیقات فضایی
operations research
U
تحقیقات از نظر کار و عملیات یک قسمت یا دستگاه
to press against any thing
U
بر چیزی فشار اوردن بچیزی زور اوردن
jargonize
U
بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
penal statute
U
قانون جزایی قانون مجازات
canon
U
قانون کلی قانون شرع
canons
U
قانون کلی قانون شرع
say's law
U
قانون سی . براساس این قانون
fields
U
محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
fielded
U
محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
field
U
محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
blue flag
U
پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
marginal productivity law
U
قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
grasp
U
بچنگ اوردن گیر اوردن
grasps
U
بچنگ اوردن گیر اوردن
grasped
U
بچنگ اوردن گیر اوردن
encroaches
U
تجاوز کردن تجاوز مخفیانه و غیر مجاز
encroached
U
تجاوز کردن تجاوز مخفیانه و غیر مجاز
encroach
U
تجاوز کردن تجاوز مخفیانه و غیر مجاز
implied trust
U
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
delivered duty paid
U
یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
demarche
U
بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
hang around
U
ول گشتن
go about
U
گشتن
strangle
U
ول گشتن
To loaf about . To loiter .
U
ول گشتن
roams
U
گشتن
to go about
U
گشتن
seach
U
گشتن
puttering
U
ول گشتن
searches
U
گشتن
putters
U
ول گشتن
seeking
U
گشتن
to fool about
U
ول گشتن
to poke a bout
U
ول گشتن
searched
U
گشتن
putter
U
ول گشتن
puttered
U
ول گشتن
searchingly
U
گشتن
swivel
U
گشتن
seeks
U
گشتن
sloshes
U
ول گشتن
seek
U
گشتن
to muck a bout
U
ول گشتن
swivelled
U
گشتن
search
U
گشتن
roam
U
گشتن
to knock about
U
ول گشتن
slosh
U
ول گشتن
roamed
U
گشتن
roaming
U
گشتن
swivels
U
گشتن
sloshing
U
ول گشتن
troll
U
گشتن سراییدن
trolls
U
گشتن سراییدن
puttered
U
مهمل گشتن
trundl
U
غلتیدن گشتن
putter
U
مهمل گشتن
to look for anything
U
چیزی گشتن
to look for work
U
پی کار گشتن
orbited
U
بدورمداری گشتن
circumambulate
U
بدورچیزی گشتن
circumvolve
U
دور گشتن
to draw blank
U
گشتن وچیزی
orbit
U
بدورمداری گشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com