English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
succeed U بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeeded U بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeeds U بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
snug U بطور دنج قرار گرفتن
skimmed U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skim U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skims U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
posture U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
emanated U سرچشمه گرفتن بیرون امدن
emanating U سرچشمه گرفتن بیرون امدن
emanate U سرچشمه گرفتن بیرون امدن
emanates U سرچشمه گرفتن بیرون امدن
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
stymied U قرار گرفتن
stymieing U قرار گرفتن
stymie U قرار گرفتن
stymies U قرار گرفتن
lies U قرار گرفتن
lied U قرار گرفتن
lie U قرار گرفتن
stand U قرار گرفتن
surmounted U بالا قرار گرفتن
grade U در پایهای قرار گرفتن
heel در پاشنه قرار گرفتن
pew U درنیمکت قرار گرفتن
pews U درنیمکت قرار گرفتن
grades U در پایهای قرار گرفتن
surmounts U بالا قرار گرفتن
surmounting U بالا قرار گرفتن
surmount U بالا قرار گرفتن
colocate U کنار هم قرار گرفتن
alignments U قرار گرفتن نامناسب در صفحه
alignment U قرار گرفتن مناسب در صفحه
alignment U قرار گرفتن نامناسب در صفحه
in one's good books (graces) <idiom> U موردعلاقه شخص قرار گرفتن
attitudes U حالت قرار گرفتن رفتار
bearing direction U جهت قرار گرفتن یاطاقان
to receive attantion U مورد توجه قرار گرفتن
bear U درسمت قرار گرفتن در سمت
bears U درسمت قرار گرفتن در سمت
feel the pinch <idiom> U در تنگنای مالی قرار گرفتن
aligned U دریک ردیف قرار گرفتن
thermal exposure U در معرض حرارت قرار گرفتن
emotionalize U تحت تاثیراحساسات قرار گرفتن
align U دریک ردیف قرار گرفتن
attitude U حالت قرار گرفتن رفتار
aligning U دریک ردیف قرار گرفتن
target pattern U شکل قرار گرفتن هدف
alignments U قرار گرفتن مناسب در صفحه
overlie U قرار گرفتن خفه کردن
poise of head U وضع قرار گرفتن سر روی تن
aligns U دریک ردیف قرار گرفتن
equitant U رویهم قرار گرفتن برگها
averaging U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averaged U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
average U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
overlaps U بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
formats U قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
overlapped U بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
overlap U بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
averages U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
venation U ترتیب قرار گرفتن دستگاه عروقی
format U قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
haul defilade U تابرجک پشت حفاظ قرار گرفتن
trifle U بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
luggage compartment U محل قرار گرفتن جامه دان
in situ U [قرار گرفتن در جای طبیعی خود]
trifles U بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
take cover U پشت جان پناه قرار گرفتن
forfeiting U بطور جریمه یاتاوان گرفتن
forfeited U بطور جریمه یاتاوان گرفتن
forfeits U بطور جریمه یاتاوان گرفتن
forfeit U بطور جریمه یاتاوان گرفتن
battery groung pattern U وضع قرار گرفتن توپها درموضع تیر
trailed U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
pillows U بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
superimposes U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
superimposing U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
pillow U بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
trail U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
appose U موردانتقاد و ایراد قرار گرفتن رسیدگی کردن
superimpose U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
disposure U درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
trails U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
grain orientation U طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
chop U زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
chopped U زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
unwarned exposed U به طور غیر منتظره در معرض تک قرار گرفتن
trailing U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
exposure U در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
interferes U توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
interfered U توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
finish style U طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
exposures U در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
interfere U توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
finish crossover U طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
quivered U بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
quivering U بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
quivers U بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
texture U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
textures U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
lionize U مورد توجه زیاد قرار گرفتن شیر کردن
quiver U بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
cardinal points effect U اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
preorbital U واقع درجلو کاسه چشم وابسته به قبل از قرار گرفتن در مدار
hangs U قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hang U قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
superinduce U تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
aligning U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
align U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligns U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
extension U کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
aligned U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
extensions U کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
format U روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
caban U طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
formats U روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
bain-marie U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
double boiler U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
waterbath U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
water quench U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
water bath U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
thereinafter U بدنبال ان
ensuite U بدنبال هم
jackknife U بدنبال
sprocket holes U مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
trailed U بدنبال کشیدن
entrain U بدنبال کشیدن
trailing U بدنبال کشیدن
trails U بدنبال کشیدن
to prospect [for] U گشتن [بدنبال]
trail U بدنبال کشیدن
cover off U پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
trail U بدنبال حرکت کردن
tows U باطناب بدنبال کشیدن
tow U باطناب بدنبال کشیدن
take on <idiom> U بدنبال چیزی بودن
snoops U بدنبال غذا پوییدن
snooping U بدنبال غذا پوییدن
snooped U بدنبال غذا پوییدن
trails U بدنبال حرکت کردن
snoop U بدنبال غذا پوییدن
trailed U بدنبال حرکت کردن
trailing U بدنبال حرکت کردن
tags U برچسب زدن بدنبال اوردن
tag U برچسب زدن بدنبال اوردن
wake surfing U موج سواری بدنبال قایق
succession U توالی
successions U توالی
sequences U توالی
consecutiveness U توالی
sequence U توالی
consecution U توالی
subsequence U توالی
suit U توالی
suited U توالی
suits U توالی
subalternation U توالی
cases U محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
case U محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
middle succession U توالی وسطی
tracks U توالی ردپاراگرفتن
impluse train U توالی ایمپولز
sq U مخفف توالی
progressions U توالی تسلسل
track U توالی ردپاراگرفتن
state succession U توالی دولتها
sequence rule U قاعده توالی
middle succession U توالی میانین
subsere U توالی بعدی
tracked U توالی ردپاراگرفتن
in succession U به توالی متواترا"
successions U نیابت توالی
succession U نیابت توالی
progression U توالی تسلسل
lool U لول [تارهای نامتقارن] [این حالت بخاطر قرار گرفتن پود بین تارها بوجود آمده و در حقیقت نشان دهنده اختلاف سطح تارها با یکدیگر است.]
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
defective U خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
order of fire U ترتیب توالی اتش
sequence number U شماره ترتیب توالی
impluse sequence U توالی ضربه جریان
sequence of command U ترتیب توالی فرامین
collating sequence U توالی ترتیب رشته تلفیق
approach sequence U ترتیب توالی تقرب هواپیماها
sequencer U اسباب سنجش توالی وتسلسل
trains U سلسله وقایع توالی حیله جنگی
train U سلسله وقایع توالی حیله جنگی
alphameric sequence U ترکیب حروف و اعداد بترتیب توالی
trained U سلسله وقایع توالی حیله جنگی
snooping U بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snooped U بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snoops U بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snoop U بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
arrest U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignments U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
blue flag U پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com