Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stigmatization
U
بدنام سازی
tracucement
U
بدنام سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
traducement
U
بدنام سازی بد نامی
Other Matches
disreputable
U
بدنام
stigmatic
U
بدنام
unpopular
U
بدنام
stigmatist
U
بدنام
infamous
U
بدنام
misnamed
U
بدنام
attaint
U
بدنام کردن
defamed
U
بدنام کردن
vilifying
U
بدنام کردن
infamize
U
بدنام کردن
vilify
U
بدنام کردن
calumnious
U
بدنام کننده
vilified
U
بدنام کردن
defame
U
بدنام کردن
arrant
U
بدنام ترین
infamonize
U
بدنام کردن
blemish
بدنام کردن
vilifies
U
بدنام کردن
disorderly house
U
خانه بدنام
defaming
U
بدنام کردن
malign
U
بدنام کردن
notorious
U
بدنام رسوا
libellist
U
بدنام کننده
maligned
U
بدنام کردن
denigrate
U
بدنام کردن
maligning
U
بدنام کردن
defames
U
بدنام کردن
denigrating
U
بدنام کردن
errant
U
منحرف بدنام
maligns
U
بدنام کردن
denigrates
U
بدنام کردن
denigrated
U
بدنام کردن
rounder
U
ادم بدنام الت استهزا
blemishing
U
بدنام کردن افترا زدن
blemishes
U
بدنام کردن افترا زدن
blemished
U
بدنام کردن افترا زدن
calumniate
U
بهتان زدن به بدنام کردن
traducing
U
بهتان زدن به بدنام کردن
traduce
U
بهتان زدن به بدنام کردن
traduces
U
بهتان زدن به بدنام کردن
traduced
U
بهتان زدن به بدنام کردن
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
lynch
U
بدنام کردن زجر کشی کردن
lynched
U
بدنام کردن زجر کشی کردن
lynches
U
بدنام کردن زجر کشی کردن
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo
U
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump
U
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
external
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
retortion
U
خم سازی
padding
U
له سازی
pavement
U
کف سازی
individualised
U
تک سازی
truncation
U
بی سر سازی
pavements
U
کف سازی
repk lection
U
پر سازی
flection
U
خم سازی
bridge building
U
پل سازی
retortion
U
کج سازی
bridgework
U
پل سازی
individualising
U
تک سازی
flooring
U
کف سازی
individualize
U
تک سازی
idolization
U
بت سازی
stylization
U
مد سازی
individuation
U
تک سازی
deflexion
U
خم سازی
individualization
U
تک سازی
compaction
U
تو پر سازی
individualises
U
تک سازی
individualized
U
تک سازی
local anasthesia
U
سر سازی
individualizes
U
تک سازی
individualizing
U
تک سازی
rejuvenation
U
جوان سازی
dwelling construction
U
اپارتمان سازی
divestment
U
بی بهره سازی
deallocation
U
ازاد سازی
divestiture
U
برهنه سازی
divestiture
U
بی بهره سازی
duplexing
U
مضاعف سازی
dwelling construction
U
خانه سازی
packing
U
فشرده سازی
displacement
U
جانشین سازی
depletion
U
تهی سازی
de escalation
U
محدود سازی
de energize
U
بی برق سازی
deactivation
U
بی اثر سازی
domestication
U
اهلی سازی
debilitation
U
ناتوان سازی
arching
U
طاق سازی
die shop
U
حدیده سازی
milling
U
ارد سازی
smoothing
U
صاف سازی
assimilation
U
همگون سازی
assimilation
U
درون سازی
dilution
U
رقیق سازی
die making
U
حدیده سازی
lancination
U
مجروح سازی
detersion
U
پاک سازی
deconditioning
U
ناشرطی سازی
decryption
U
اشکار سازی
denudation
U
برهنه سازی
deep foundation
U
پی سازی در عمق
defeasance
U
باطل سازی
denaturation
U
مصنوعی سازی
deprival
U
بی بهره سازی
derichment
U
رقیق سازی
discolourment
U
بدرنگ سازی
forgery
U
صورت سازی
haematogenesis
U
خون سازی
harmonization
U
هم اهنگ سازی
heterodyne reception
U
زنه سازی
curtailment
U
کوتاه سازی
histogenesis
U
بافت سازی
horology
U
ساعت سازی
hymnography
U
سرود سازی
ichnography
U
زمینه سازی
image formation
U
تصویر سازی
mutilation
U
معیوب سازی
stripping
U
برهنه سازی
gunsmithery
U
تفنگ سازی
forgery
U
سند سازی
grillwork
U
شبکه سازی
forgeries
U
صورت سازی
forgeries
U
سند سازی
grillwork
U
سبد سازی
solutions
U
چاره سازی
solution
U
چاره سازی
separating
U
جدا سازی
immortalization
U
جاوید سازی
abbreviation
U
کوته سازی
inebriation
U
مست سازی
inflexion
U
خم سازی خمیدگی
infuriation
U
خشمگین سازی
inspissation
U
غلیظ سازی
intensification
U
پر قوت سازی
inurement
U
معتاد سازی
invalidation
U
باطل سازی
irksomeness
U
کسل سازی
wearisomeness
U
کسل سازی
irreticence
U
فاش سازی
vaporization
U
بخار سازی
individuation
U
جدا سازی
replacements
U
جانشین سازی
replacement
U
جانشین سازی
impregnation
U
ابستن سازی
extinction
U
خاموش سازی
incavation
U
پوک سازی
inceration
U
موم سازی
inculcation
U
جایگیر سازی
individualization
U
منفرد سازی
individualization
U
فرد سازی
lamponery
U
هجونامه سازی
wording
U
عبارت سازی
simulations
U
همانند سازی
simulations
U
فاهر سازی
simulations
U
شبیه سازی
flatting
U
تنکه سازی
feminization
U
مونث سازی
elution
U
پاکیزه سازی
emulation
U
نمونه سازی
emulsification
U
امولسیون سازی
enthralment
U
بنده سازی
oscillations
U
نوسان سازی
oscillation
U
نوسان سازی
equality gate
U
برابر سازی
resolving
U
برطرف سازی
eversion
U
واژگون سازی
evisceration
U
تهی سازی
simulation
U
همانند سازی
gelatination
U
دلمه سازی
gemination
U
جفت سازی
glasswork
U
شیشه سازی
glycogenesis
U
گلیکوژن سازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com