Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
introversive
U
بدرون کشنده
introvertive
U
بدرون کشنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inwards or inward
U
بدرون
in and in
U
رو بدرون
inpour
U
بدرون ریختن
aduncate
U
بدرون کج شدن
introversion
U
بدرون کشیدگی
incurved
U
بدرون کج شده
aduncous
U
بدرون کج شده
introversion
U
توجه بدرون
adduct
U
بدرون کشیدن
indrawn
U
جذب شده بدرون محتاط
entropion
U
برگشتگی پلک بدرون چشم
inrush
U
حمله بدرون ازدحام سوی درون
exoterical
U
خارجی جهری بدرون راه نیافته
to bow in or out
U
با تکان سر کسیرا بدرون یابیرون راهنمایی کردن
inturn
U
بدرون یکجور رقص گذاردن پادرمیان رانهای حریف
delay line storage
U
یک دستگاه ذخیره که شامل یک خط تاخیری و وسیلهای برای درج مجدد اطلاعات بدرون خط تاخیری میباشد
mortal
U
کشنده
alluring
U
کشنده
mortals
U
کشنده
assassinator
U
کشنده
death ful
U
کشنده
deathy
U
کشنده
tractive
U
کشنده
tensor
U
کشنده
sorbent
U
کشنده
puller
U
کشنده
pestilent
U
کشنده
lethiferous
U
کشنده
inhalant
U
بو کشنده
tensioner
U
کشنده
drainer
U
اب کشنده
delineator
U
کشنده
enticing
U
کشنده
inviting
U
کشنده
murderer
U
کشنده
pernicious
U
کشنده
murderers
U
کشنده
plotter
U
کشنده
suicidal
U
کشنده
deadlier
U
کشنده
killers
U
کشنده
killer
U
کشنده
lethal
U
کشنده
attractive
U
کشنده
perishing
U
کشنده
trackers
U
کشنده
fatal
U
کشنده
tracker
U
کشنده
deadly
U
کشنده
prepossessing
U
کشنده
deadliest
U
کشنده
plotters
U
کشنده
murderous
U
کشنده
inhaul
U
به داخل کشنده
drum plotter
U
کشنده طبله
it is mortal to him
U
کشنده اوست
killer whales
U
وال کشنده
killer whale
U
وال کشنده
tractive effort
U
نیروی کشنده
pestilently
U
بطور کشنده
nonlethal
U
غیر کشنده
mortally
U
بطور کشنده
lethality
U
کشنده بودن
lancinating
U
تیر کشنده
herbicidal
U
کشنده گیاهان
hauling part
U
قسمت کشنده
drawers
U
کشنده برات یا چک
ovicidal
U
کشنده تخم
stertorous
U
خرناس کشنده
howling
U
زوزه کشنده
drawer
U
کشنده برات یا چک
killings
U
کشنده دلربا
killing
U
کشنده دلربا
howling
U
جیغ کشنده
fungicidal
U
کشنده قارچ
death blow
U
ضربت کشنده
dragman
U
میکشد کشنده
dead ground
U
اتصال به زمین کشنده
invitingly
U
بطور جالب یا کشنده
attractively
U
بطور کشنده یا جاذب
adducent
U
بداخل کشنده مقرب
ejector
U
پوکه کش بیرون کشنده
nitrogen mustard
U
گاز کشنده خردل
median lethal dose
U
دوز متوسط کشنده
lethal
U
وابسته به مرگ کشنده
pesticides
U
کشنده حشره موذی
pesticide
U
کشنده حشره موذی
disinfestant
U
ماده کشنده حشرات
downhaul
U
طناب پایین کشنده
to cach one's death
U
دچار سرماخوردگی کشنده شدن
adductive
U
استشهادی بسوی محور کشنده
electron withdrawing substituent
U
گروه استخلافی الکترون کشنده
slaughterous
U
مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
raymond hook
U
قلاب بالا کشنده قایق
biocid
U
قاطع حیات کشنده حشرات
boat falls
U
طناب بالا کشنده قایق
rodenticide
U
دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
caricaturist
U
کشنده تصویرهای مضحک واغراق امیز
caricaturists
U
کشنده تصویرهای مضحک واغراق امیز
It is murder driving on this freeway ( motorway , highway ) .
U
رانندگی دراین بزرگراه کشنده است
counter check
U
چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
lanciation
U
سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
downhaul
U
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com