Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
vanish
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanished
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishes
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishing
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
softy
U
پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softies
U
پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softie
U
پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
vowel
U
صدادار
snant
U
صدادار
vowels
U
صدادار
vocalic
U
صدادار صوتی
phonic
U
جسم صدادار
riptide
U
جریان اب صدادار
vocalical
U
صدادار صوتی
phonofilm
U
فیلم صدادار
palls
U
ضعیف شدن ضعیف کردن
palling
U
ضعیف شدن ضعیف کردن
palled
U
ضعیف شدن ضعیف کردن
pall
U
ضعیف شدن ضعیف کردن
prevocalic
U
بلافاصله قبل از حرف صدادار
umlaut
U
ادغام حرف صداداردرحرف صدادار بعدی
intervocalic
U
واقع میان دو حرف صدادار بین الهجائین
low head plant
U
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
macron
U
علامت "-" که بالای حروف صدادار گذارده میشود تاصدای ان بلندتر شود
weak constitution
U
بنیه ضعیف ضعف بنیه مزاج ضعیف
occupational
U
حرفهای
lifetimes
U
حرفهای
lifetime
U
حرفهای
professional
U
حرفهای
professionals
U
حرفهای
pro-
U
حرفهای
pro
U
حرفهای
divers
U
بعضی
several
U
بعضی
some
U
بعضی
cretain
U
بعضی
trade school
U
مدرسه حرفهای
prizefighter
U
بوکسور حرفهای
professional misconduct
U
اشتباه حرفهای
jargon
U
زبان حرفهای
bailsman
U
ضامن حرفهای
technological
U
حرفهای صنعتی
malpractices
U
کژکاری حرفهای
big words
U
حرفهای گنده
gladiator
U
بوکسور حرفهای
gladiators
U
بوکسور حرفهای
extra professional
U
خارج حرفهای
hoofer
U
رقاص حرفهای
technologically
U
حرفهای صنعتی
professional code
U
ضوابط حرفهای
professionalism
U
ورزش حرفهای
occupation disease
U
امراض حرفهای
trade schools
U
مدرسه حرفهای
malpractice
U
کژکاری حرفهای
professional status
U
پایگاه حرفهای
hit men
U
آدم کش حرفهای
hit man
U
آدم کش حرفهای
vocations
U
پیشهای حرفهای
vocation
U
پیشهای حرفهای
sweet nothings
U
حرفهای عاشقانه
vocational school
U
اموزشگاه حرفهای
vocational education
U
اموزش حرفهای
pillow talk
U
حرفهای خصوصی
training school
U
اموزشگاه حرفهای
semipro
U
نیمه حرفهای
once in a while
<adv.>
U
بعضی ازاوقات
allegedly
U
بنابگفتهء بعضی
sometimes
U
بعضی اوقات
frequently
[quite often]
<adv.>
U
بعضی ازاوقات
alleged
U
بنابگفتهء بعضی
sometimes
U
بعضی مواقع
occasionally
<adv.>
U
بعضی ازاوقات
low voltage distribution system
U
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
jar ram molding machine
U
دستگاه قالبریزی حرفهای
old wives' tales
U
حرفهای خاله زنکی
laymen
U
شخص غیر حرفهای
layman
U
شخص غیر حرفهای
all pro
U
تیم ستارههای حرفهای
A lot of trite ( trivialities ) .
U
حرفهای صد تا یک غاز ( بی ارزش )
association for women in computing
U
سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
lay
U
غیر حرفهای عامی
lays
U
غیر حرفهای عامی
professional workstation
U
ایستگاه کار حرفهای
jockeys
U
اسب سوار حرفهای
division
U
اتحادیه باشگاههای حرفهای
jockey
U
اسب سوار حرفهای
divisions
U
اتحادیه باشگاههای حرفهای
pro shop
U
فروشگاه باشگاه حرفهای
miliaman
U
سرباز حرفهای یاپیمانی
old wives' tale
U
حرفهای خاله زنکی
piezoelectric
U
ارتباط در بعضی موادکریستالی
industrial school
U
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
to i. from somebodies words
U
از حرفهای کسی استنباط کردن
cutin
U
پوشش خارجی بعضی گیاهان
Some children are afraid of the dark.
بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
bell-conopy
U
[سقف بعضی از ناقوسها با سنتوری]
That is unmitigated nonsense.
U
این از آن حرفهای بی معنی وچرند است
ranker
U
افسر سربازی کرده نظامی حرفهای
pro am
U
مسابقه گلف بازیگران حرفهای و اماتور
taxi squad
U
گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
peizefight
U
مسابقه حرفهای بوکس باجایزه نقدی
nurse a grudge
<idiom>
U
احساس تنفر از بعضی مردم را داشتن
chitin
U
جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
proconsul
U
افسر دارای بعضی اختیارات کنسولی
megaspore
U
هاگدان بزرگ وغیرجنسی بعضی سرخسها
hookup
U
تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
touring
U
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
tour
U
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
tours
U
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
dilettantism
U
اقدام به کاری از روی تفنن وبطورغیر حرفهای
toured
U
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
bote
U
حق مستاجر به برداشتن چوب برای بعضی مصارف
draft mode
U
چاپ با کیفیت پایین روی بعضی چاپگرها
zonate
U
واقع بروی یک خط مانند بعضی ازهاگهای چندتایی
index number
U
مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
stenosis
U
تنگ شدن یا انقباض بعضی از مجراهای بدن
hyposensitize
U
کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
goat antelope
نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
awn
U
الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
myelin sheath
U
ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
... however sometimes it just can't be helped.
U
... اما بعضی وقتها واقعا کاریش نمی شه کرد.
Eavesdrop
U
فالگوش ایستادن، استراق سمع کردن، یواشکی حرفهای دیگران را شنیدن
filter
U
چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
zone ride
U
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
filters
U
چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
neural net
U
مدل ریاضی بعضی پدیده هاکه رفتار عصبی دارند
tuning pipe
U
نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
cabin blower
U
در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
occasional
U
وابسته به فرصت یا موقعیت مربوط به بعضی از مواقع یاگاه و بیگاه
an
U
حرف a در جلو حروف صدادار و جلو حرف Hبصورت an استعمال میشود
first class cricket
U
مسابقه کریکت بین تیمهای حرفهای و اماتور ایالات ودانشگاههای انگلستان
White Papers
U
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
autoharp
U
سنتوری که در ان بعضی ازسیمها را خفه میکنند تاسیمهای ازاد صدا کنند
White Paper
U
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
diaeresis
U
دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
dieresis
U
دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
microspacing
U
خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
rule of reason
U
تفسیر کردن قانون به طورغیر عادلانه به منظور حفظ بعضی انحصارات غیر قانونی
crown colony
U
بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
antibiotic
U
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotics
U
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
association for computing machinery
U
بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
field alterable control element
U
یک تراشه که در بعضی سیستمها بکار می رود و به استفاده کننده اجازه میدهدتا ریز برنامه نویسی کند
silver thread
U
نخ های زربفت یا نقره ای
[این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
declaratory statute
U
هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
compressor bleed air
U
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
lean
U
ضعیف
softest
U
ضعیف
softer
U
ضعیف
soft
U
ضعیف
slackest
U
ضعیف
wonky
U
ضعیف
slacks
U
ضعیف
leaned
U
ضعیف
sappy
U
ضعیف
leans
U
ضعیف
asthenic
U
ضعیف
anile
U
ضعیف
anemic
U
ضعیف
feeblish
U
ضعیف
faintish
U
ضعیف
langorous
U
ضعیف
adynamic
U
ضعیف
fragile
U
ضعیف
languorous
U
ضعیف
puny
U
ضعیف
slack
U
ضعیف
slender
U
ضعیف
pusillanimous
U
ضعیف
infirm
U
ضعیف
languid
U
ضعیف
poorest
U
ضعیف
poorer
U
ضعیف
poor
U
ضعیف
weakling
U
ضعیف
faints
U
ضعیف
fainter
U
ضعیف
faint
U
ضعیف
faintest
U
ضعیف
fainted
U
ضعیف
defective
U
ضعیف
weaklings
U
ضعیف
weakly
U
ضعیف
weaknesses
U
ضعیف
weakest
U
ضعیف
weaker
U
ضعیف
weak
U
ضعیف
defenceless
U
ضعیف
amateur
U
ضعیف
amateurs
U
ضعیف
poverty-stricken
U
ضعیف
swipes
U
ضعیف
poverty stricken
U
ضعیف
S-border
U
حاشیه های اس
[در بعضی از فرش ها، خصوصا قفقازی و آناتولی از نگاره هایی به شکل حرف اس یا زد لاتین جهت تزئین استفاده می کنند.]
master clear
U
کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
practitioners
U
وکیل کیف به دست وکیلی که کاراصلیش وکالت باشد وکیل حرفهای
practitioner
U
وکیل کیف به دست وکیلی که کاراصلیش وکالت باشد وکیل حرفهای
attenuated
U
ضعیف کردن
attenuate
U
ضعیف کردن
unnerves
U
ضعیف کردن
attenuates
U
ضعیف کردن
unnerved
U
ضعیف کردن
unnerving
U
ضعیف کردن
unnerve
U
ضعیف کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com