English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 218 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
criminal court division U بخش دادگاه جنایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
indict U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indict U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicted U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicted U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicting U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicting U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicts U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicts U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
assize court U دادگاه جنایی
assize town U شهر مقر دادگاه جنایی
criminal court U دادگاه جنایی
presentment U اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
state's evidence U گواه دادگاه جنایی
contempt of court U اهانت به دادگاه [جرم جنایی]
contempt [criminal offence] U اهانت به دادگاه [جرم جنایی]
contempt of court U توهین به دادگاه [جرم جنایی]
contempt [criminal offence] U توهین به دادگاه [جرم جنایی]
Other Matches
criminal investigation U شعبه بازجویی جنایی تحقیقات جنایی
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
discharges U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharge U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
continuance U تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
prize courts U دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
transfer of cause U احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
parquet U محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
purging a contempt of court U جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
remanet U احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر
manadamus U حکم دادگاه بالاتربه دادگاه پایین تر
writ U دستور دادگاه حکم دادگاه
writs U دستور دادگاه حکم دادگاه
summary court U دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
criminous U جنایی
criminals U جنایی
criminal U جنایی
criminal U جنایی کیفری
criminals U جنایی کیفری
criminal conviction U محکومیت جنایی
assize U محکمهء جنایی
criminal low U حقوق جنایی
state's evidence U گواه جنایی
criminals U جانی جنایتکار جنایی
assize court U محاکم سیار جنایی
criminal U جانی جنایتکار جنایی
arrests U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrest U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
trial lawyer U وکیل دادگستری که دردادگاههای جنایی حضورمییابد
to revisit a criminal case [judicial proceedings] U یک پرونده جنایی [رسیدگی قضائی] را بازدید کردن
peine for et dure U مجازات عدم پاسخ در مقابل کیفر خواست جنایی
contructive larcency U مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
scotland yard U اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
court of justice U دادگاه
forums U دادگاه
tribunals U دادگاه
forum U دادگاه
courtroom U دادگاه
court of law U دادگاه
courts U دادگاه
courthouse U دادگاه
courthouses U دادگاه
tribunal U دادگاه
courtrooms U دادگاه
judgement seat U دادگاه
court U دادگاه
judgement hall U دادگاه
court division U دادگاه
ushering U دربان دادگاه
questor U افسررئیس دادگاه
eyre U دادگاه سیار
judicial confession U اقرار در دادگاه
queens bench division U دادگاه ملکه
military tribunal U دادگاه نظامی
ushered U دربان دادگاه
ushers U دربان دادگاه
decrees U قرار دادگاه
decreeing U قرار دادگاه
cite U به دادگاه خواندن
magistrates court U دادگاه جنحه
receivership U امانت دادگاه
district court U دادگاه بخش
rehearing U تجدیدجلسه دادگاه
kangoroo court U دادگاه محلی
recourse action U رجوع به دادگاه
decreed U قرار دادگاه
decree U قرار دادگاه
jurisdiction of the court U صلاحیت دادگاه
usher U دربان دادگاه
court material U دادگاه نظامی
police power U دادگاه پلیس
circuit court U دادگاه استیناف
circuit court U دادگاه منطقهای
president of the court U رئیس دادگاه
court of grievances U دادگاه مظالم
martial court U دادگاه نظامی
canonry U دادگاه شرع
court of iquiry U دادگاه رسیدگی
contempt og court U اهانت به دادگاه
petty session U دادگاه سیار
country court U دادگاه بخش
court martiall U دادگاه نظامی
municipal court U دادگاه داخلی
peace court U دادگاه بخش
court of appeals U دادگاه استیناف
court of first instance U دادگاه شهرستان
court of first instance U دادگاه بدوی
per curium U به وسیله دادگاه
beadle U منادی دادگاه
auto da fe U رای دادگاه
quaestor U افسررئیس دادگاه
court of appeal U دادگاه پژوهش
court of appeal U دادگاه استیناف
police court U دادگاه خلاف
court of appeal U دادگاه استان
court session U جلسه دادگاه
quarter sessions U دادگاه استینافی
courtrooms U اطاق دادگاه
courts of appeal U دادگاه استان
military court U دادگاه نظامی
courts of appeal U دادگاه استیناف
court of petty offences U دادگاه لغزش
court of province U دادگاه استان
municipal court U دادگاه شهرداری
provost court U دادگاه پادگانی
administrative tribunal U دادگاه اداری
prsbytery U دادگاه شرعی
courts of appeal U دادگاه پژوهش
court martial U دادگاه نظامی
courtroom U اطاق دادگاه
juvenile court U دادگاه نوجوانان
juvenile court U دادگاه اطفال
juvenile courts U دادگاه نوجوانان
juvenile courts U دادگاه اطفال
court division U بخش دادگاه
evoke U به دادگاه بالاتربردن
evokes U به دادگاه بالاتربردن
evoking U به دادگاه بالاتربردن
divan U دادگاه اسلامی
bar U وکالت دادگاه
diwan U دادگاه اسلامی
bars U وکالت دادگاه
rota U دادگاه کاتولیکی
rotas U دادگاه کاتولیکی
police force U دادگاه پلیس
police forces U دادگاه پلیس
disciplinary tribunal U دادگاه انتظامی
writ U قرار دادگاه
writs U حکم دادگاه
writs U قرار دادگاه
kangaroo courts U دادگاه غیرقانونی
warnings U اخطاریه دادگاه
warning U اخطاریه دادگاه
superior court U دادگاه تمیز
superior court U دادگاه عالی
tribunal U دادگاه محکمه
forum U دادگاه محکمه
writ U حکم دادگاه
forums U دادگاه محکمه
Chief Justice U رئیس دادگاه
summary court U دادگاه بدوی
court of inquiry U دادگاه تفتیش
courts of inquiry U دادگاه تفتیش
Chief Justices U رئیس دادگاه
special tribunal U دادگاه اختصاصی
tribunals U دادگاه محکمه
kangaroo court U دادگاه مندرآوردی
kangaroo courts U دادگاه پوشالی
kangaroo court U دادگاه غیرقانونی
kangaroo courts U دادگاه مندرآوردی
law court U دادگاه قضایی
law courts U دادگاه قضایی
kangaroo court U دادگاه پوشالی
landesgericht U دادگاه ایالتی
citing U به دادگاه خواندن
cites U به دادگاه خواندن
cited U به دادگاه خواندن
inquisitional U وابسته به دادگاه روحانی
king's counsel U قاضی دادگاه پادشاه
international court U دادگاه بین المللی
civil court division U بخش دادگاه مدنی
locus standi U حق حضور در دادگاه یامجلس
judge advocate general U رئیس دادگاه نظامی
judges disciplianary tribunal U دادگاه قضات انتظامی
magistrature U دادگاه بخش دادرسان
probate court U دادگاه وصایا و ارث
decree absolute حکم نهائی دادگاه
sitting in camera U جلسه خصوصی دادگاه
woolsack U کرسی یا صندلی دادگاه
trial court U دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
traffic court U دادگاه عبور و مرور
traffic court U دادگاه تخلفات رانندگی
termtime U دوره اجلاسیه دادگاه
rectus in curia U اعاده حق ترافع در دادگاه
right of action U حق طرح دعوی در دادگاه
enforcement by writ U اجرای حکم دادگاه
to bring somebody before the court [s] U کسی را دادگاه بردن
to give evidence before the court U در دادگاه گواهی دادن
to appear before the court U در دادگاه ظاهر شدن
enforcement U اجرا [حکم دادگاه]
execution U اجرا [حکم دادگاه]
police magistrate U رئیس دادگاه لغزش
legal enforcement U اجرای حکم دادگاه
small claims court U دادگاه دعاوی کوچک
docked U جایگاه متهم در دادگاه
venues U حوزه صلاحیت دادگاه
venues U محل تشکیل دادگاه
spectators U مستمعین جلسه دادگاه
sue U به دادگاه شکایت کردن
decisions U حکم دادگاه داوری
decision U حکم دادگاه داوری
recorders U رئیس دادگاه محلی
chief clerk of the court U مدیر دفتر دادگاه
master of the court U مدیر دفتر دادگاه
committed for trial U تسلیم متهم به دادگاه
judgments U رای دادگاه قضاوت
judgements U رای دادگاه قضاوت
judgement U رای دادگاه قضاوت
stand U جایگاه گواه در دادگاه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com