Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tag
U
بخشی از دستور کامپیوتری
tags
U
بخشی از دستور کامپیوتری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
field
U
بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
fielded
U
بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
fields
U
بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
Other Matches
statement
U
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statements
U
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
fetches
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetched
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetch
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
immediate
U
دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
executes
U
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
operation
U
بخشی از حلقه ماشین در حین اجرای دستور
executed
U
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
execute
U
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
executing
U
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
immediate
U
روش اجرای یک دستور کامپیوتری پس از ورود
field
U
بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
fielded
U
بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
fields
U
بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
locals
U
انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
local
U
انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
operation
U
بخشی از دستور زبان اسمبلی که حاوی نشانههای کد اجرا باشد
statement
U
خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statements
U
خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
multi statement line
U
خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
op code
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را مشخص میکند
operate
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operates
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operated
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operation
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی باید انجام شود را مشخص میکند
storing
U
حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
store
U
حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
storage
U
حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفاده بعدی ذخیره شده اند
subroutine
U
دستور برنامه نویسی کامپیوتری که کنترل زیر تابع را هدایت میکند
illegal
U
دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
i/o
U
دستور برنامه نویسی کامپیوتری که امکان ورود یا خروج داده از پردازنده را میدهد
endless
U
بخش متمادی نواز ضبط یا چندین دستور کامپیوتری که پیامی تکرار میشود
peek
U
دستور کامپیوتری BASIC که به کاربر امکان خواندن محتوای محل حافظه را میدهد
peeks
U
دستور کامپیوتری BASIC که به کاربر امکان خواندن محتوای محل حافظه را میدهد
peeked
U
دستور کامپیوتری BASIC که به کاربر امکان خواندن محتوای محل حافظه را میدهد
peeking
U
دستور کامپیوتری BASIC که به کاربر امکان خواندن محتوای محل حافظه را میدهد
assigns
U
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
assigning
U
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
assigned
U
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
assign
U
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
stepping
U
اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
step
U
اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
caches
U
بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند.
cache
U
بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند.
cache memory
U
بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند.
clearest
U
پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
clearer
U
پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
clear
U
پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
clears
U
پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
conditional
U
دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
transfer
U
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transferring
U
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfers
U
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
statement
U
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements
U
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
addressing
U
در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است
one for one
U
که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
link
U
تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد
internally stored program
U
کد برنامه کامپیوتری ذخیره شده روی Rom یک سیستم کامپیوتری
off line
U
وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
remotest
U
ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remoter
U
ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remote
U
ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
separator
U
نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
modifier
U
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
modifiers
U
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
skips
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skipped
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skip
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
actual address
U
دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
pipe
U
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
piped
U
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
computerised ordering systems
U
سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
computer graphics
U
نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
basic
U
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
GOSUB
U
دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
basics
U
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
effective
U
دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefix
U
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefixes
U
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
branch
U
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches
U
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
scissoring
U
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
discrimination instruction
U
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions
U
دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
plug compatible manufacurer
U
شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
macroinstruction
U
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
language
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction
U
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halt
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
computerization
U
عمل معرفی یک سیستم کامپیوتری یا تبدیل راهنمابه سیستم کامپیوتری
resident
U
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents
U
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
one plus one address
U
قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branches
U
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch
U
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
automation
U
کامپیوتری کردن دستگاهها کامپیوتری کردن خودکارکردن سیستم
asynchronous
U
1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
bisection
U
دو بخشی
portion
U
بخشی
dichotomous
U
دو بخشی
as part of
U
بخشی از
triplet
U
سه بخشی
divisor
U
بخشی
partial
U
بخشی
sectorial
U
بخشی
parochial
U
بخشی
sextets
U
شش بخشی
sextet
U
شش بخشی
portions
U
بخشی
hexaploid
U
شش بخشی
tripartite
U
سه بخشی
regional
<adj.>
U
بخشی
Centigrade
U
صد بخشی
triarchy
U
سه بخشی
sectoral
U
بخشی
fraction
U
بخشی از
local
<adj.>
U
بخشی
fractions
U
بخشی از
trichotomous
U
سه بخشی
ninefold
U
نه بخشی
refreshments
U
نیرو بخشی
stanza
U
بخشی از بازی
stens
U
مقیاس ده بخشی
part way
U
بخشی از راه
stanine scale
U
مقیاس نه بخشی
dezincification
U
فرسودگی بخشی
sectoral integation
U
ادغام بخشی
sectoral integation
U
یکپارچگی بخشی
drill tang
بخشی از مته
satisfactoriness
U
رضایت بخشی
trichotomy
U
سه بخشی بودن
triploid
U
سه قسمتی سه بخشی
slices
U
بخشی از چیزی
fraction
U
1-بخشی از یک واحد
fractions
U
1-بخشی از یک واحد
contribute
U
هم بخشی کردن
rehabilitation
U
توان بخشی
contributed
U
هم بخشی کردن
efficiency
U
اثر بخشی
vivification
U
حیات بخشی
vitalization
U
حیات بخشی
part
U
بخشی از چیزی
refreshment
U
نیرو بخشی
two sector model
U
الگوی دو بخشی
two sector economy
U
اقتصاد دو بخشی
slice
U
بخشی از چیزی
genbraliztion
U
کلیت بخشی
polychotomy
U
چند بخشی
contributing
U
هم بخشی کردن
heptamerous
U
هفت بخشی
pleasurableness
U
فرح بخشی
effectiveness
U
اثر بخشی
effectiveness
U
تاثیر بخشی
contributes
U
هم بخشی کردن
physical medicine
U
طب توان بخشی
animations
U
جان بخشی
animation
U
جان بخشی
stanine score
U
نمره نه بخشی
stanzas
U
بخشی از بازی
healthfulness
U
صحت بخشی
partial
U
بخشی قسمتی
equipartition principle
U
اصل هم بخشی
fytte
U
بخشی ازشعر
personification
U
شخصیت بخشی
pleasurability
U
لذت بخشی
haxamerous
U
شش بخشی شش قسمتی
a rosy future
U
آینده امید بخشی
arrays
U
بخشی از داده در آرایه
barge-course
U
[بخشی از سفال بام]
coursed
U
بخشی از غذا اموزه
fetches
U
دستیابی به بخشی از حافظه
array
U
بخشی از داده در آرایه
lobes
U
بخشی از عضله یا مغز
charitableness
U
خیرخواهی صدقه بخشی
contribution
U
هم بخشی همکاری وکمک
contributions
U
هم بخشی همکاری وکمک
nose band
U
بخشی از کلگی اسب
courses
U
بخشی از غذا اموزه
course
U
بخشی از غذا اموزه
lobe
U
بخشی از عضله یا مغز
subsegment
U
بخشی کوچک یک سگمنت
stanzas
U
بخشی ازبازی هاکی
cost effectiveness
U
تاثیر بخشی هزینه
stanza
U
بخشی ازبازی هاکی
staves
U
مقیاس پنج بخشی
flushes
U
فایل یا بخشی از حافظه
partial
U
نیمه کاره بخشی از
phase
U
بخشی از فرآیند بزرگتر
sectoral planning
U
برنامه ریزی بخشی
revivification
U
باز جان بخشی
phased
U
بخشی از فرآیند بزرگتر
flush
U
فایل یا بخشی از حافظه
flushing
U
فایل یا بخشی از حافظه
fetch
U
دستیابی به بخشی از حافظه
phases
U
بخشی از فرآیند بزرگتر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com