Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (624 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reek
U
بخار ازدهان خارج کردن
reeked
U
بخار ازدهان خارج کردن
reeking
U
بخار ازدهان خارج کردن
reeks
U
بخار ازدهان خارج کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
disgorger
U
وسیله بیرون اوردن قلاب ازدهان ماهی
precipitation of moisture
U
انقباض و فرود امدن بخار تراکم بخار
steam
U
بخار کردن
steamed
U
بخار کردن
steams
U
بخار کردن
steaming
U
بخار کردن
ejection
U
خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
inactivate
U
غیر فعال کردن ناو از رده خارج کردن یکان
derailed
U
از خط خارج کردن
ejecting
U
خارج کردن
phase out
U
خارج کردن
extraction
U
خارج کردن
derail
U
از خط خارج کردن
ejects
U
خارج کردن
ejected
U
خارج کردن
eject
U
خارج کردن
bring out
U
خارج کردن
derails
U
از خط خارج کردن
expulse
U
خارج کردن
discharge
U
خارج کردن
unship
U
خارج کردن
to rule out
U
خارج کردن
derailing
U
از خط خارج کردن
discharges
U
خارج کردن
out of bounds
U
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
ager
U
نوعی ماشین بخار جهت ثابت کردن رنگ ها و افزایش ظاهری قدمت فرش
defecate
U
خارج کردن مدفوع
swap out
U
مبادله کردن به خارج
defecating
U
خارج کردن مدفوع
defecates
U
خارج کردن مدفوع
exfiltration
U
خارج کردن از میدان
expectorate
U
ازشش خارج کردن
to put out of court
U
از دستور خارج کردن
disseise
U
ازتصرف خارج کردن
defecated
U
خارج کردن مدفوع
tabling
U
از دستور خارج کردن
tables
U
از دستور خارج کردن
spew
U
با فشار خارج کردن
spewed
U
با فشار خارج کردن
spewing
U
با فشار خارج کردن
spews
U
با فشار خارج کردن
disarms
U
از ضامن خارج کردن
disarmed
U
از ضامن خارج کردن
ablate
U
بریدن و خارج کردن
disarm
U
از ضامن خارج کردن
phase out
U
به ترتیب خارج کردن
table
U
از دستور خارج کردن
tabled
U
از دستور خارج کردن
to expel
[from]
U
بزور خارج کردن
[از]
decivilize
U
از تمدن خارج کردن
lay on the table
U
از دستور خارج کردن
write off
U
از دفتر خارج کردن
write-off
U
از دفتر خارج کردن
write-offs
U
از دفتر خارج کردن
expelled
U
منفصل کردن بزور خارج کردن
expel
U
منفصل کردن بزور خارج کردن
expels
U
منفصل کردن بزور خارج کردن
expelling
U
منفصل کردن بزور خارج کردن
emitted
U
بیرون دادن خارج کردن
To import goods
[from abroad]
کالا از خارج وارد کردن
emits
U
بیرون دادن خارج کردن
emit
U
بیرون دادن خارج کردن
strike off the rolls
U
از صورت وکلا خارج کردن
emancipating
U
از زیر سلطه خارج کردن
emancipates
U
از زیر سلطه خارج کردن
to phase out something
U
به ترتیب خارج کردن چیزی
emancipated
U
از زیر سلطه خارج کردن
emancipate
U
از زیر سلطه خارج کردن
unplug
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugging
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugs
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
evacuate
U
اخراج خارج کردن یا شدن
deconcentrate
U
از حالت تغلیظ خارج کردن
bail
U
عمل خارج کردن اب قایق
withdrawal
U
خارج کردن عقب کشیدن
withdrawals
U
خارج کردن عقب کشیدن
emitting
U
بیرون دادن خارج کردن
unplugged
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
evacuating
U
اخراج خارج کردن یا شدن
uncouple
U
از حالت زوجی خارج کردن
evacuated
U
اخراج خارج کردن یا شدن
evacuates
U
اخراج خارج کردن یا شدن
emit
U
بیرون دادن از خود خارج کردن
safing
U
از حالت مسلح بودن خارج کردن
emits
U
بیرون دادن از خود خارج کردن
emitting
U
بیرون دادن از خود خارج کردن
emitted
U
بیرون دادن از خود خارج کردن
bowdlerize
U
قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
breaks
U
از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
break
U
از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
to play in or out
U
با نواختن ارغنون یا سازدیگرواردیا خارج کردن
snake out
U
خارج کردن کالا از انبار ناو
steam irons
U
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam iron
U
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
discarded
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discard
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
to move one's operation offshore
U
شرکت خود را به خارج
[از کشور]
منتقل کردن
discards
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discarding
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
importation
U
عمل وارد کردن چیزی به سیستم از خارج
stripping crane
U
جرثقیل برای خارج کردن شمش از کوکیله
deviations
U
از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
deviation
U
از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
hooked medallion
U
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
evicted
U
خارج کردن خلع ید کردن
evict
U
خارج کردن خلع ید کردن
evicts
U
خارج کردن خلع ید کردن
evicting
U
خارج کردن خلع ید کردن
eviction
U
چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
evictions
U
چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
externals
U
مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
releases
U
خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
release
U
خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
released
U
خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
external
U
مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
sidelines
U
ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sideline
U
ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sidelined
U
ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
exfiltration
U
خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
smuts
U
تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
sidelining
U
ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
smut
U
تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
break out
U
نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
denationalizes
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalized
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizing
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalize
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalising
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalises
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalised
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
deforest
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforests
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforesting
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforested
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
demonetization
U
سکه خارج از گردش جایگزین کردن مسکوکات جدیدبه جای سکههای رایج
labels
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
labelled
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
labeling
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
label
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
text
U
پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
texts
U
پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
port
U
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
demonetization
U
خارج کردن پول از گردش از اعتبار انداختن پول درگردش
tilting mixer
U
نوعی بتن ساز دوار که با کج کردن مخزن ان تمام بتن خارج میشود
osteotomy
U
برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
vapor
U
بخار
vapo
U
بخار
vapour
U
بخار
vapour
U
بخار اب
steam
U
بخار
brume
U
بخار
vaporer
U
بخار زا
vaporific
U
بخار زا
fuming
U
بخار
fumes
U
بخار
reeks
U
بخار
water vapor
U
بخار اب
fumed
U
بخار
reeking
U
بخار
haze
U
بخار
miasmas
U
بخار بد بو
fume
U
بخار
reeked
U
بخار
miasma
U
بخار بد بو
reek
U
بخار
vaporific
U
بخار شو
steam
U
بخار اب
steams
U
بخار اب
gasses
U
بخار
gassed
U
بخار
gases
U
بخار
gas
U
بخار
steams
U
بخار
aqueous vapor
U
بخار اب
steamed
U
بخار اب
halitus
U
بخار
steamed
U
بخار
steaming
U
بخار
steaming
U
بخار اب
reversion
U
هبه کردن مال غیر منقول بخ کسی به شرط حدوث امری در خارج یا گذشتن مدت معین هبه مشروط
vaporizing
U
بخار شدن
vaporized
U
بخار شدن
vaporize
U
بخار شدن
steamer
U
کشتی بخار
steamer
U
ماشین بخار
steamers
U
کشتی بخار
steamers
U
ماشین بخار
bucket of steam
U
سطل بخار
boilers
U
مولد بخار
vaporised
U
بخار شدن
vaporises
U
بخار شدن
cheval vapor
U
اسب بخار
vaporising
U
بخار شدن
vaporizes
U
بخار شدن
atmology
U
علم بخار اب
turbines
U
توربین بخار
vaporization
U
تبدیل به بخار
turbine
U
توربین بخار
vaporization
U
بخار سازی
reeks
U
بخار دهان
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com