English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (604 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
space heater U بخاری مخصوص گرم کردن فضای ازاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
yachts U کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
yacht O کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
open area U فضای ازاد
out of doors U فضای ازاد
out of door U فضای ازاد
free space U فضای ازاد
user area U فضای مخصوص استفاده کننده
regions U فضای مخصوص حافظه یا برنامه یا صفحه نمایش
region U فضای مخصوص حافظه یا برنامه یا صفحه نمایش
mezzanine space U فضای مخصوص گردش هوادر بالای سقف انبار
spasur U سیستم اکتشاف فضایی که مخصوص کشف اشیاء سرگردان در فضای جو زمین است
phantom ROM U فضای کپی شده حافظه فقط خواندنی که توسط کد مخصوص قابل دستیابی است
steamboat U قایق بخاری باکشتی بخارسفر کردن
pokes U کنجکاوی کردن بهم زدن اتش بخاری
poke U کنجکاوی کردن بهم زدن اتش بخاری
poking U کنجکاوی کردن بهم زدن اتش بخاری
poked U کنجکاوی کردن بهم زدن اتش بخاری
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
chimney sweep U کسی که کارش پاک کردن لولهی بخاری و شومینه است
chimney sweeps U کسی که کارش پاک کردن لولهی بخاری و شومینه است
glide path U مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
airspace control U کنترل کردن فضای هوایی
to close airspace U مسدود کردن فضای هوایی
to let ship U ازاد کردن
extrication U ازاد کردن
cast loose U ازاد کردن
liberate U ازاد کردن
enfranchises U ازاد کردن
emancipating U ازاد کردن
liberating U ازاد کردن
liberates U ازاد کردن
emancipates U ازاد کردن
emancipated U ازاد کردن
emancipate U ازاد کردن
liberalization U ازاد کردن
liberation U ازاد کردن
released U ازاد کردن
releases U ازاد کردن
unwrap U ازاد کردن
unwrapped U ازاد کردن
unwrapping U ازاد کردن
unwraps U ازاد کردن
enfranchise U ازاد کردن
enfranchising U ازاد کردن
release U ازاد کردن
discharges U ازاد کردن
unstring U ازاد کردن
unloose U ازاد کردن
discharge U ازاد کردن
unfix U ازاد کردن
uncage U ازاد کردن
deallocate U ازاد کردن
set at large U ازاد کردن
set free U ازاد کردن
to set at liberty U ازاد کردن
to set at large U ازاد کردن
enfranchised U ازاد کردن
enfranchize U ازاد کردن
to let loose U ازاد کردن
let slip U ازاد کردن
let loose U ازاد کردن
let go U ازاد کردن
affranchize U ازاد کردن
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
disentanglement U از بند ازاد کردن
untuck U از بند ازاد کردن
freewheeled U ازاد زندگی کردن
freewheels U ازاد زندگی کردن
emancipation U ازاد کردن برده
unshackle U از زنجیر ازاد کردن
freewheel U ازاد زندگی کردن
setting free U ازاد کردن برده
manumit U بنده را ازاد کردن
disencumber U ازقید ازاد کردن
manumission U ازاد کردن برده
to discharge a guarantee U ضمانتی را ازاد کردن
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
tripped U ازاد کردن یاشکل کردن طناب
trips U ازاد کردن یاشکل کردن طناب
trip U ازاد کردن یاشکل کردن طناب
compress U فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
quadding U درج فضای خالی در متن برای پر کردن خط
compressing U فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
compresses U فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
to occupy much space U فضای زیادی را اشغال کردن زیاد جا بردن
extricating U خلاصی بخشیدن ازاد کردن
bail out U به قید کفیل ازاد کردن
releases U برگ مرخصی ازاد کردن
release on bail U به قید کفیل ازاد کردن
bail U بقید کفیل ازاد کردن
released U برگ مرخصی ازاد کردن
extricates U خلاصی بخشیدن ازاد کردن
extricated U خلاصی بخشیدن ازاد کردن
release U برگ مرخصی ازاد کردن
extricate U خلاصی بخشیدن ازاد کردن
to release for a ransom U با گرفتن فدیه ازاد کردن
unyoke U از زیر یوغ ازاد کردن
back off U ازاد بریدن قطع کردن
to purify from sin U از قید گناه ازاد کردن
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
free U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
frees U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
freed U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
freeing U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
playing U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
play U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
played U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
plays U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
counter shed U پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
compacting U کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacts U کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compact U کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacted U کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
region U پر کردن فضای صفحه نمایش یا شکل گرافیکی با رنگ مشخص
regions U پر کردن فضای صفحه نمایش یا شکل گرافیکی با رنگ مشخص
hang out the laundry U ازاد کردن چتر عقب پس ازعبور از خط پایان
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
ullage U فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
bin storage space U فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
totake U شخص بست نشسته یاپناهنده را دستگیر یا ازاد کردن
pick up U واگذار کردن مسئولیت مهاریک بازیگر ازاد به کسی
unbrace U رها یا ازاد کردن شل کردن
asserted U حمایت کردن ازاد کردن
assert U حمایت کردن ازاد کردن
asserting U حمایت کردن ازاد کردن
asserts U حمایت کردن ازاد کردن
bolt U پیچ مخصوص قفل کردن در
bail out U به قید کفیل ازاد کردن و شدن با پاراشوت از هواپیما پریدن
spitton U فرف مخصوص تف کردن
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
chimneys U بخاری
steam lance U یخ اب کن بخاری
stove U بخاری
radiators U بخاری
radiator U بخاری
stoves U بخاری
chimney U بخاری
heater U بخاری
gaseous U بخاری
halituous U بخاری
heaters U بخاری
hotspot U فضای خاص در تصویر یا نمایش که در صورت حرکت کردن نمایشگر روی آن کار خاصی میکند
blenders U ماشین مخصوص مخلوط کردن
blender U ماشین مخصوص مخلوط کردن
drying furnace U کوره مخصوص خشک کردن
drying chamber U اطاق مخصوص خشک کردن
high sea U دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
chimney breasts U سینه بخاری
grate U بخاری پنجرهای
fireside U پای بخاری
firesides U پای بخاری
stoker U سیخ بخاری
chimneys U بخاری دیواری
steamship U کشتی بخاری
chimney U بخاری دیواری
grate U بخاری تو دیواری
grated U بخاری پنجرهای
grated U بخاری تو دیواری
chimneypiece U نمای بخاری
chimney breast U سینه بخاری
stovepipe U لوله بخاری
fireplaces U بخاری منقل
grates U بخاری پنجرهای
fireplace U بخاری منقل
grates U بخاری تو دیواری
steam pile driver U شمعکوب بخاری
steam pile driver U دنگ بخاری
fire side U بخاری دیواری
radiator U خنک کن بخاری
vapoury U بخاری بخارمانند
fire place U بخاری دیواری
fire screen U پنجره بخاری
tun U لوله بخاری
fire side U پای بخاری
turn cap U خفه کن بخاری
pokers U سیخ بخاری
electric heater U بخاری برقی
poker U سیخ بخاری
fender U پیش بخاری
interior heater U بخاری اتومبیل
chimney piece U پیش بخاری
radiators U خنک کن بخاری
mantlepieces U نمای بخاری
andiron U پیش بخاری
steam hammer U چکش بخاری
steam brake U ترمز بخاری
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com