Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
jet
U
بخارج پرتاب کردن
jets
U
بخارج پرتاب کردن
jetted
U
بخارج پرتاب کردن
jetting
U
بخارج پرتاب کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ejection
U
خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
Other Matches
ejection seat
U
صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
To smuggle in to ( out of ) a country .
U
جنسی را بداخل ( بخارج ) کشور قاچاق کردن
free drop
U
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
one and one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one plus one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
delivery groups
U
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
spew
U
بخارج ریختن
effluxion
U
جریان بخارج
off
U
از محلی بخارج
spews
U
بخارج ریختن
spewed
U
بخارج ریختن
spewing
U
بخارج ریختن
efflux
U
پخش بخارج
pentathlon
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throws
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics
U
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throw
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
efflux
U
انتشار بخارج جریان
effluent
U
بخارج پخش کننده
effluents
U
بخارج پخش کننده
supinator
U
عضله مدیره بخارج
supinate
U
بخارج برگرداندن دست
exocrine
U
بخارج تراوش کننده
I am very much opposed to your going abroad.
U
با رفتن شما بخارج سخت مخالفم
command sponsored dependent
U
بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
shoots
U
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoot
U
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
let fly
U
پرتاب کردن
pitch
U
پرتاب کردن
shoots
U
پرتاب کردن
thrust
U
پرتاب کردن
pelt
U
پرتاب کردن
pitches
U
پرتاب کردن
pelted
U
پرتاب کردن
foin
U
پرتاب کردن
unsling
U
پرتاب کردن
skeet
U
پرتاب کردن
jaculate
U
پرتاب کردن
pelts
U
پرتاب کردن
jettison
U
پرتاب کردن
jettisoned
U
پرتاب کردن
shoot
U
پرتاب کردن
thrusts
U
پرتاب کردن
thrusting
U
پرتاب کردن
projects
U
پرتاب کردن
project
U
پرتاب کردن
jettisons
U
پرتاب کردن
jettisoning
U
پرتاب کردن
projected
U
پرتاب کردن
castaway
U
پرتاب کردن وزنه
projectable
U
قابل پرتاب کردن
unsling
U
از فلاخن پرتاب کردن
spits
U
اب دهان پرتاب کردن
triggers
U
پرتاب کردن فشنگ
launch a missile
U
موشک پرتاب کردن
triggered
U
پرتاب کردن فشنگ
trigger
U
پرتاب کردن فشنگ
castaways
U
پرتاب کردن وزنه
jettisoned
U
پرتاب کردن به بیرون
lobs
U
باهستگی پرتاب کردن
lobbed
U
باهستگی پرتاب کردن
jettisoning
U
پرتاب کردن به بیرون
jettisons
U
پرتاب کردن به بیرون
lob
U
باهستگی پرتاب کردن
to fire a torpedo
U
اژدری پرتاب کردن
to launch a torpedo
U
اژدری پرتاب کردن
jettison
U
پرتاب کردن به بیرون
spit
U
اب دهان پرتاب کردن
slings
U
زنجیردار پرتاب کردن
shoot
U
پرتاب کردن گلوله
lobbing
U
باهستگی پرتاب کردن
slinging
U
زنجیردار پرتاب کردن
shoots
U
پرتاب کردن گلوله
sling
U
زنجیردار پرتاب کردن
command ejection
U
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
upthrust
U
بطرف بالا پرتاب کردن
pash
U
بازور پرتاب کردن کوبیدن
provisional ball
U
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
shoving
U
با زور پیش بردن پرتاب کردن
shove
U
با زور پیش بردن پرتاب کردن
squish
U
صدای شکستن یا پرتاب چیزی له کردن
shoved
U
با زور پیش بردن پرتاب کردن
slogs
U
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
slogged
U
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
slog
U
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
slogging
U
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
skyrocket
U
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrocketing
U
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
shoves
U
با زور پیش بردن پرتاب کردن
skyrocketed
U
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrockets
U
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
pitch
U
توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
send down
U
پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن
pitches
U
توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
pitch
U
پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
pitches
U
پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
hurled
U
پرتاب کردن پرت کردن
hurl
U
پرتاب کردن پرت کردن
hurls
U
پرتاب کردن پرت کردن
run-up
[start-up]
U
نزدیکی به مکان شروع با دویدن
[برای جهش یا پرتاب کردن]
[ورزش]
deathlon
U
مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
quail
U
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails
U
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
delivery error
U
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
weapon delivery
U
پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
automatic toss
U
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
side sweep and over under
U
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
bombing angle
U
زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
effluvium
U
پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
density of loading
U
تراکم پر کردن خرج در لوله تراکم خرج پرتاب
shies
U
پرتاب
shoving
U
پرتاب
pitch
U
پرتاب
throwing
U
پرتاب
shied
U
پرتاب
shoves
U
پرتاب
shy
U
پرتاب
jetted
U
پرتاب
hurl
U
پرتاب
tossing
U
پرتاب
hurled
U
پرتاب
throws
U
پرتاب
put
U
پرتاب
shying
U
پرتاب
shyest
U
پرتاب
hurls
U
پرتاب
shyer
U
پرتاب
tosses
U
پرتاب
tossed
U
پرتاب
jetting
U
پرتاب
launched
U
پرتاب
putting
U
پرتاب
launches
U
پرتاب
jet
U
پرتاب
pitches
U
پرتاب
jets
U
پرتاب
shove
U
پرتاب
shoved
U
پرتاب
toss
U
پرتاب
puts
U
پرتاب
launch
U
پرتاب
throw
U
پرتاب
detrusion
U
پرتاب
launching
U
پرتاب
jaculation
U
پرتاب
pounces
U
پرتاب استامپ
launching angle
U
زاویه پرتاب
shoves
U
پرتاب شدن
throw-ins
U
پرتاب اوت
fires
U
پرتاب راکت
launching site
U
محل پرتاب
free throw
U
پرتاب ازاد
projection
U
پرتاب طرح
projections
U
پرتاب طرح
lunger
U
پرتاب کننده
shoving
U
پرتاب شدن
throw-in
U
پرتاب اوت
foul line
U
خط پرتاب ازاد
forward cast
U
پرتاب نخ ماهیگیری
bowshot
U
تیر پرتاب
fired
U
پرتاب راکت
over
U
6 یا 8 پرتاب توپ
charity shot
U
پرتاب ازاد
weight throw
U
پرتاب وزنه
propelling charge
U
خرج پرتاب
torpedo launch
U
پرتاب اژدر
threw
U
پرتاب کرد
throwing the javelin
U
پرتاب نیزه
paradrop
U
پرتاب با چتر
hot hand
U
پرتاب موفق
slung
U
پرتاب شده
discus throwing
U
پرتاب دیسک
throwing apparatus
U
لوازم پرتاب
discus throw
U
پرتاب دیسک
tilt
U
شتاب پرتاب
tilted
U
شتاب پرتاب
upthrow
U
پرتاب ببالا
sharity stripe
U
خط پرتاب ازاد
charity line
U
خط پرتاب ازاد
rocketry
U
فن پرتاب موشک
over-
U
6 یا 8 پرتاب توپ
launcher
U
سکوی پرتاب
launcher
U
پرتاب کننده
referee throw
U
پرتاب داور
caster
U
پرتاب کننده
shoved
U
پرتاب شدن
javelin throw
U
پرتاب نیزه
propellants
U
خرج پرتاب
shot put
U
پرتاب وزنه
hammer throw
U
پرتاب چکش
throwing the hammer
U
پرتاب چکش
propellant charge
U
خرج پرتاب
propellant
U
خرج پرتاب
shove
U
پرتاب شدن
tilts
U
شتاب پرتاب
fire
U
پرتاب راکت
puts
U
پرتاب وزنه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com