English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
supinate U بخارج برگرداندن دست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
off U از محلی بخارج
spew U بخارج ریختن
spews U بخارج ریختن
spewed U بخارج ریختن
spewing U بخارج ریختن
efflux U پخش بخارج
effluxion U جریان بخارج
exocrine U بخارج تراوش کننده
efflux U انتشار بخارج جریان
effluents U بخارج پخش کننده
supinator U عضله مدیره بخارج
effluent U بخارج پخش کننده
jetted U بخارج پرتاب کردن
jet U بخارج پرتاب کردن
jets U بخارج پرتاب کردن
jetting U بخارج پرتاب کردن
I am very much opposed to your going abroad. U با رفتن شما بخارج سخت مخالفم
To smuggle in to ( out of ) a country . U جنسی را بداخل ( بخارج ) کشور قاچاق کردن
command sponsored dependent U بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
ejection seat U صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
ejection U خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
blenching U برگرداندن
blench U برگرداندن
reflects U برگرداندن
reflecting U برگرداندن
blenched U برگرداندن
reflect U برگرداندن
blenches U برگرداندن
dishonours U برگرداندن چک
translating U برگرداندن
dishonored U برگرداندن چک
avert U برگرداندن
averts U برگرداندن
averting U برگرداندن
averted U برگرداندن
regurgitate U برگرداندن
regurgitated U برگرداندن
regurgitates U برگرداندن
translates U برگرداندن
translated U برگرداندن
dishonouring U برگرداندن چک
dishonoured U برگرداندن چک
dishonour U برگرداندن چک
dishonors U برگرداندن چک
dishonoring U برگرداندن چک
upset U برگرداندن
upsets U برگرداندن
upsetting U برگرداندن
translate U برگرداندن
regurgitating U برگرداندن
diverging U برگرداندن
retroject U برگرداندن
rootle U برگرداندن
send back U برگرداندن
to send back U برگرداندن
to bring back U برگرداندن
to put a bout U برگرداندن
to turn off U برگرداندن
turnover U برگرداندن
convert U برگرداندن
redeploy [staff] U برگرداندن
reset U برگرداندن
transact U برگرداندن
renvoi U برگرداندن
replays U برگرداندن
replaying U برگرداندن
replayed U برگرداندن
replay U برگرداندن
reversion U برگرداندن
evert U برگرداندن
retort U برگرداندن
retorts U برگرداندن
bring back U برگرداندن
to pay back U برگرداندن افزودن
re echo U دوباره برگرداندن
evocate U فراخواندن برگرداندن
curl of the lip U برگرداندن یا اویختن لب
decode U برگرداندن رمز
decoded U برگرداندن رمز
decodes U برگرداندن رمز
to put a bout a horse U سر اسب را برگرداندن
make up <idiom> U بازیافتن ،برگرداندن
replicating U برگرداندن تازدن
evokes U فراخواندن برگرداندن
evoke U فراخواندن برگرداندن
returned U مراجعت برگرداندن
return U مراجعت برگرداندن
spades U بابیل برگرداندن
returning U مراجعت برگرداندن
returns U مراجعت برگرداندن
spade U بابیل برگرداندن
evoking U فراخواندن برگرداندن
replicates U برگرداندن تازدن
replicated U برگرداندن تازدن
replicate U برگرداندن تازدن
restores U برگرداندن به وضعیت جدید
repatriations U برگشتن یا برگرداندن به میهن
converted U برگرداندن وارونه کردن
converting U برگرداندن وارونه کردن
beads U برگرداندن لبههای ورق
restore U بحال اول برگرداندن
converts U برگرداندن وارونه کردن
restore U برگرداندن به وضعیت جدید
restoring U برگرداندن به وضعیت جدید
restored U بحال اول برگرداندن
restored U برگرداندن به وضعیت جدید
restores U بحال اول برگرداندن
restoring U بحال اول برگرداندن
convert U برگرداندن وارونه کردن
handtwist retrieve U طرز برگرداندن نخ ماهیگیری
intervert U سوی دیگر برگرداندن
to refuse somebody entry [admission] U کسی را در مرز برگرداندن
repatriation U برگشتن یا برگرداندن به میهن
turn the clock back <idiom> U زمان را به عقب برگرداندن
turn U تاه زدن برگرداندن
turns U تاه زدن برگرداندن
turn over U وارونه کردن برگرداندن
to tutn end for end U وارونه کردن برگرداندن
suspension of vouchers U برگرداندن اسناد هزینه
reverses U برگرداندن پشت و رو کردن
to turn over U محول کردن برگرداندن
restitute U بحال اول برگرداندن
bead U برگرداندن لبههای ورق
repatriating U بمیهن خود برگرداندن
vomits U استفراغ کردن برگرداندن
vomit U استفراغ کردن برگرداندن
rehabilitating U بحال نخست برگرداندن
rehabilitates U بحال نخست برگرداندن
rehabilitated U بحال نخست برگرداندن
rehabilitate U بحال نخست برگرداندن
vomited U استفراغ کردن برگرداندن
reversing U برگرداندن پشت و رو کردن
reversed U برگرداندن پشت و رو کردن
reverse U برگرداندن پشت و رو کردن
repatriated U بمیهن خود برگرداندن
repatriate U بمیهن خود برگرداندن
repatriates U بمیهن خود برگرداندن
intervert U بخود اختصاص دادن برگرداندن
eversion U برگرداندن پلک چشم وغیره
retaliate U عین چیزی را بکسی برگرداندن
counter U برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
retaliated U عین چیزی را بکسی برگرداندن
reset U برگرداندن یک وسیله به حالت اولیه
countering U برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
coverings U اماده برای برگرداندن توپ
covers U اماده برای برگرداندن توپ
resets U برگرداندن یک وسیله به حالت اولیه
reversion U برگرداندن شیب معکوس دادن
retaliating U عین چیزی را بکسی برگرداندن
cover U اماده برای برگرداندن توپ
remand U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
remanded U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
remanding U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
remands U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
recovers U برگرداندن چیزی که گم شده بود
recovering U برگرداندن چیزی که گم شده بود
retaliates U عین چیزی را بکسی برگرداندن
turn in U بداخل پیچاندن برگرداندن به انبار
recover U برگرداندن چیزی که گم شده بود
countered U برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
to invert a fraction U برخهای را برگرداندن کسری را معکوس کردن
supination U چرخاندن کف دست به سمت بالا برگرداندن پا
recuperation U عمل برگرداندن لوله بجای خود
to send home U به خانه [از جایی که آمده اند] برگرداندن
to translate something [from/into a language] U برگرداندن [نوشتنی] چیزی [از یک زبان یا به زبانی]
recovery U برگرداندن فرایند یا برنامه پس ازوقوع خطاوتصحیح ان
recoveries U برگرداندن فرایند یا برنامه پس ازوقوع خطاوتصحیح ان
backspace tape U فرایند برگرداندن نوارمغناطیسی به ابتدای رکوردقبلی
echoed U برگرداندن سیگنال به مبدای که ارسال شده بود
to turn down U وارونه یاپشت رو گذاشتن تاه زدن برگرداندن
echoed U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
maximise U برگرداندن نشانه برنامه به پنجره اصلی نمایش آن
echoes U برگرداندن سیگنال به مبدای که ارسال شده بود
backtab U برگرداندن نشانه گر به یک واحد عقب تر از موقعیت موجود
echoing U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoes U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoing U برگرداندن سیگنال به مبدای که ارسال شده بود
repristinate U بصورت اصلی برگرداندن دوباره بکر کردن
echo U برگرداندن سیگنال به مبدای که ارسال شده بود
echo U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
rewind U برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
rewound U برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
rewinding U برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
rewinds U برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
irredentist U طرفدار برگرداندن همه جاهایی که ایتالیایی حرف میزنند به ایتالیا
recoveries U برگرداندن به برنامه پس ازثابت شدن خطاازنقط های که تابع فراخوانی صداشده بود
recovery U برگرداندن به برنامه پس ازثابت شدن خطاازنقط های که تابع فراخوانی صداشده بود
resets U برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
setup U توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
reset U برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
effluvium U پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
reconstitute U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
recalls U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
reconstituted U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstitutes U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstituting U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
line up billiard U بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
recalled U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
backup U دستور برگرداندن داده از دیسک سخت به فلاپی دیسک یا نوار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com