English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (30 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
transubstantiate U بجسم دیگری تبدیل کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transubstantiation U تبدیل جسمی بجسم دیگر
transubstantiation U اعتقادباینکه نان وشراب مصرفی درایین عشای ربانی مسیحیان هنگام ورود ببدن شخص تبدیل بجسم وخون عیسی میگردد
to transubstantiate U به جسم دیگری تبدیل کردن
transmutation U تبدیل عنصری بعنصر دیگری
encoder U وسیلهای که داده را از یک فرمت به دیگری تبدیل میکند
slide U تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
slides U تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
conversions U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
decoder U برنامه یا وسیلهای که داده را به حالت دیگری تبدیل میکند
morphing U جلوههای ویژه در بازی ها و سیستمهای چندرسانهای که یک تصویر به تدریج به دیگری تبدیل میشود
subrogate U بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
recode U کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
to pass one's word for another U از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy U چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
fluidic U وابسته بجسم سیال
luteal U وابسته بجسم زردتخمدان یا زرده تخم مرغ
object U امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
objected U امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
objecting U امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
objects U امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
direct objects U امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
indirect objects U امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
letters U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
novatio non presumiter U تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
personate U خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
fractions U بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
fraction U بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
personified U رل دیگری بازی کردن
personifies U رل دیگری بازی کردن
personify U رل دیگری بازی کردن
personifying U رل دیگری بازی کردن
subtraction U کم کردن یک عدد از دیگری
totalitarianize U تبدیل بحکومت یکه تاز کردن بصورت حکومت مطلقه واستبدادی اداره کردن
rephrased U به طرز دیگری بیان کردن
hold at disposal U در اختیار دیگری نگهداری کردن
to t. U بحقوق دیگری تجاوز کردن
rephrases U به طرز دیگری بیان کردن
interrupts U حرف دیگری را قطع کردن
interrupting U حرف دیگری را قطع کردن
impersonation U نقش دیگری رابازی کردن
interrupt U حرف دیگری را قطع کردن
reword U باواژههای دیگری بیان کردن
rephrase U به طرز دیگری بیان کردن
rephrasing U به طرز دیگری بیان کردن
passing off U به اسم دیگری معامله کردن
fluidify U تبدیل به جسم سیال کردن مایع کردن
converting U تبدیل کردن
transformed U تبدیل کردن
gear level U تبدیل کردن
converts U تبدیل کردن
toggles U تبدیل کردن
toggle U تبدیل کردن
to transform [into] U تبدیل کردن [به]
transforming U تبدیل کردن
transform U تبدیل کردن
reducing U تبدیل کردن
reduces U تبدیل کردن
scorify U تبدیل به کف کردن
to turn something into something U تبدیل کردن به
to convert something into something U تبدیل کردن به
converted U تبدیل کردن
convert U تبدیل کردن
turn U تبدیل کردن
turns U تبدیل کردن
redeploy [staff] U تبدیل کردن
reset U تبدیل کردن
transact U تبدیل کردن
convert U تبدیل کردن
reduce U تبدیل کردن
transforms U تبدیل کردن
transmutes U تبدیل کردن
transmuted U تبدیل کردن
transmute U تبدیل کردن
transmuting U تبدیل کردن
commuting U تبدیل کردن
commutes U تبدیل کردن
commuted U تبدیل کردن
transrorm U تبدیل کردن
commute U تبدیل کردن
institutionalizes U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalising U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizing U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalises U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalize U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
conversion scale U مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration U تبدیل صورت تبدیل هیئت
convert U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
converts U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
converting U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
to exchange something [for something] U معاوضه کردن [چیزی را با چیز دیگری]
converted U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
to turn round U برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
to play off U از سر خود وا کردن و بجان دیگری انداختن
to exchange something [for something] U مبادله کردن [چیزی را با چیز دیگری]
lapidify U تبدیل به سنگ کردن
etherify U تبدیل به اتر کردن
porcelainize U تبدیل بچینی کردن
levers U تبدیل به اهرم کردن
liquation U تبدیل باب کردن
lignify U تبدیل به چوب کردن
hypostatize U تبدیل بماده کردن
verbalizes U تبدیل به فعل کردن
verbalizing U تبدیل به فعل کردن
gorgonize U تبدیل بسنگ کردن
to change to the better U تبدیل به احسن کردن
phosphatize U تبدیل به فسفات کردن
pustulate U تبدیل به کورک کردن
reify U تبدیل بماده کردن
fluidize U تبدیل به مایع کردن
agglutinate U تبدیل به چسب کردن
gasification U تبدیل کردن بگاز
charr U تبدیل به زغال کردن
prosify U تبدیل به نثر کردن
provincialize U تبدیل باستان کردن
ionize U تبدیل به یون کردن
peptonize U تبدیل به پپتن کردن
aerify U تبدیل به هوا کردن
acetify U تبدیل به سرکه کردن
stencilize U تبدیل به استنسیل کردن
capitalized U تبدیل بسرمایه کردن
capitalised U تبدیل بسرمایه کردن
capitalises U تبدیل بسرمایه کردن
capitalising U تبدیل بسرمایه کردن
capitalize U تبدیل بسرمایه کردن
capitalizes U تبدیل بسرمایه کردن
capitalizing U تبدیل بسرمایه کردن
ozonize U تبدیل به ازن کردن
structuralize U تبدیل به ساختمان کردن
interchange energy U تبدیل کردن انرژی
nebulize U تبدیل به ذرات کردن
surrender U پس گرفتن و تبدیل کردن
compartmentalising U تبدیل به اجزا کردن
realises U تبدیل به پول کردن
compartmentalize U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalized U تبدیل به اجزا کردن
sugars U تبدیل به شکر کردن
realised U تبدیل به پول کردن
compartmentalizes U تبدیل به اجزا کردن
nitrate U به نیترات تبدیل کردن
sugar U تبدیل به شکر کردن
compartmentalises U تبدیل به اجزا کردن
nitrogenize U تبدیل به ازت کردن
incineration U تبدیل بخاکستر کردن
cokes U تبدیل به زغال کردن
surrendered U پس گرفتن و تبدیل کردن
compartmentalised U تبدیل به اجزا کردن
coke U تبدیل به زغال کردن
scorify U تبدیل به تفاله کردن
realize U تبدیل به پول کردن
compartmentalizing U تبدیل به اجزا کردن
forest U تبدیل به جنگل کردن
surrenders U پس گرفتن و تبدیل کردن
realized U تبدیل به پول کردن
salify U تبدیل به نمک کردن
realizing U تبدیل به پول کردن
realizes U تبدیل به پول کردن
vitriolize U تبدیل به زاج کردن
versify U تبدیل بنظم کردن
saccharify U تبدیل به قند کردن
realising U تبدیل به پول کردن
verbalized U تبدیل به فعل کردن
verbalize U تبدیل به فعل کردن
verbalising U تبدیل به فعل کردن
forests U تبدیل به جنگل کردن
nitrates U به نیترات تبدیل کردن
lever U تبدیل به اهرم کردن
verbalised U تبدیل به فعل کردن
verbalises U تبدیل به فعل کردن
marmarize U تبدیل بمرمر کردن
saponify U تبدیل بصابون کردن
char U تبدیل به زغال کردن نیمسوز کردن
charring U تبدیل به زغال کردن نیمسوز کردن
chars U تبدیل به زغال کردن نیمسوز کردن
afforest U تبدیل به جنگل کردن جنگلکاری کردن
pirating U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
personation U خود را به جای دیگری معرفی کردن یا جا زدن
pirated U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
to shift off responsibility U مسئولیت را ازخودسلب کردن وبدوش دیگری گذاردن
pirate U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
shunts U ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
shunt U ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
shunted U ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
pirates U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
restitution U تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
negotiate U به پول نقد تبدیل کردن
liquefied U گداختن تبدیل به مایع کردن
harden U تبدیل به جسم جامد کردن
liquify U گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefies U گداختن تبدیل به مایع کردن
negotiating U به پول نقد تبدیل کردن
liquefying U گداختن تبدیل به مایع کردن
hardens U تبدیل به جسم جامد کردن
liquefy U گداختن تبدیل به مایع کردن
kaolinize U تبدیل به خاک چینی کردن
negotiates U به پول نقد تبدیل کردن
actualization U تبدیل به ارزش حال کردن
gasify U تبدیل به گاز کردن بخارکردن
mineralize U تبدیل بسنگ معدن کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com