Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
on site concrete
U
بتن ساخته شده در کارگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
operating bridge
U
پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
Other Matches
cost plus contracts
U
قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
resident engineer
U
مهندس مقیم در کارگاه ساختمانی یا نماینده مهندس مشاور در کارگاه
productions
U
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production
U
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
workshop
U
کارگاه
atelier
U
کارگاه
detectives
U
کارگاه
detective
U
کارگاه
establishment
U
کارگاه
plants
U
کارگاه
plant
U
کارگاه
engineering workshop
U
کارگاه
industrial unit
U
کارگاه
sculptors
U
کارگاه
sculptor
U
کارگاه
establishments
U
کارگاه
workhouses
U
کارگاه
workhouse
U
کارگاه
shops
U
کارگاه
shopped
U
کارگاه
shop
U
کارگاه
workshops
U
کارگاه
field
U
کارگاه
sculptoris
U
کارگاه
fields
U
کارگاه
fielded
U
کارگاه
shopboard
U
کارگاه
modular construction
U
ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
artist's workshop studio
U
کارگاه هنری
field shop
U
کارگاه صحرایی
works inspector
U
بازرس کارگاه
assembly shop
U
کارگاه مونتاژ
atelier
U
کارگاه هنری
automatic turning shop
U
کارگاه تراشکاری
looms
U
کارگاه بافندگی
looming
U
کارگاه بافندگی
loomed
U
کارگاه بافندگی
loom
U
کارگاه بافندگی
plants
U
تجهیزات کارگاه
cottage industries
U
کارگاه خانگی
cottage industry
U
کارگاه خانگی
shops
U
کارگاه تعمیرگاه
shopped
U
کارگاه تعمیرگاه
production
U
فرآورده کارگاه
exhaust fan
U
هواکش کارگاه
shop
U
کارگاه تعمیرگاه
carpet workshop
U
کارگاه قالیبافی
building sites
U
کارگاه ساختمانی
building site
U
کارگاه ساختمانی
plant
U
تجهیزات کارگاه
welding shop
U
کارگاه جوشکاری
deadman
U
کارگاه برفی
studios
U
کارگاه هنری
sites
U
کارگاه ساختمانی
sited
U
کارگاه ساختمانی
job office
U
دفتر کارگاه
lathe shop
U
کارگاه تراشکاری
site
U
کارگاه ساختمانی
milling shop
U
کارگاه فرزکاری
studios
U
کارگاه کارخانه
site clearance
U
تخلیه کارگاه
site manager
U
رئیس کارگاه
manufactory
U
کاردستی کارگاه
pilot plant
U
کارگاه نمونه
studio
U
کارگاه کارخانه
studio
U
کارگاه هنری
smith's shop
U
کارگاه اهنگری
engineering workshop
U
کارگاه صنعتی
workshops
U
اتاق کار کارگاه
pattern shop
U
کارگاه مدل سازی
plant records
U
امار تجهیزات کارگاه
machine shop
U
کارگاه محاسبات ماشینی
workshop
U
اتاق کار کارگاه
shipyard
U
کارگاه کشتی سازی
plant
U
محل کارخانه یا کارگاه
winding shop
U
کارگاه سیم پیچی
plants
U
محل کارخانه یا کارگاه
ball joint vise
U
گیره ساچمهای کارگاه
storage pile
U
انبار مصالح در کارگاه
electroplating shop
U
کارگاه عملیات گالوانیزهای
workroom
U
اتاق کار کارگاه
acid restoring plant
U
کارگاه بازیابی اسید
acid recovery plant
U
کارگاه بازیابی اسید
molding shop
U
کارگاه قالب گیری
pullery
U
کارگاه پوست تراشی
sweatshop
U
کارگاه بهره کشی
sweatshops
U
کارگاه بهره کشی
shipyards
U
کارگاه کشتی سازی
pouring bay
U
کارگاه کوچک ریخته گری
craftshop
U
کارگاه هنرهای دستی تفریحی
mix in place
U
تهیه بتن در خود کارگاه
forge
U
ساختن کوره یا کارگاه اهنگری
ex works
U
تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
maintenance shop
U
کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
forges
U
ساختن کوره یا کارگاه اهنگری
hauls
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
stances
U
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
haul
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauled
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauling
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
stance
U
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
dockyard
U
کارگاه کشتی سازی shipyard : syn
dockyards
U
کارگاه کشتی سازی shipyard : syn
lithography
U
کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
haul road
U
راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
fitting shop
U
کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
wrought
U
ساخته
framed
U
ساخته
bench check
U
کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
pukka
U
ساخته شده
makable
U
ساخته شدنی
immature
U
نیم ساخته
fecit
U
ساخته است
self made
U
خود ساخته
soi disant
U
خود ساخته
self formed
U
خود ساخته
self constituted
U
خود ساخته
manufactured head
U
سر ساخته شده
officinal
U
ساخته واماده
it is made
U
ساخته میشود
irowork
U
اهن ساخته
paved ford
U
گدار ساخته
i do not have it in me
U
از من ساخته نیست
precast
U
پیش ساخته
haniwork
U
دست ساخته
hand made
U
ساخته دست
pucka
U
ساخته شده
ruled surface
U
سطح خط ساخته
artificalism
U
ساخته پنداری
prefabricate
U
پیش ساخته
made
U
ساخته شده
bamboo
U
ساخته شده از نی
bamboos
U
ساخته شده از نی
prefab
U
پیش ساخته
prefabs
U
پیش ساخته
simulated
U
شبیه ساخته
prefabricated
U
پیش ساخته
self-made
U
خود ساخته
blueprints
U
نقشه پیش ساخته
semi finished goods
U
کالاهای نیمه ساخته
finished goods
U
کالاهای ساخته شده
build up beam
U
تیر ساخته شده
stanchion
U
ستون پیش ساخته
man made
U
ساخته دست انسان
man-made
U
ساخته دست انسان
synthetic tar
U
قطران باز ساخته
heparin
U
که در کبد ساخته میشود
high wrought
U
با استادی ساخته شده
pre fabricated
U
پیش ساخته شده
tubular
U
ساخته شده ازلوله
marmoreal
U
ساخته شده از مرمر
marmorean
U
ساخته شده از مرمر
blueprint
U
نقشه پیش ساخته
modular design
U
مدل پیش ساخته
it is made
U
ساخته شده است
intermediate product
U
محصول نیم ساخته
pre cast concrete
U
بتن پیش ساخته
teacher made test
U
ازمون معلم ساخته
cellulosic
U
ساخته شده از سلول
built up beam
U
تیر ساخته شده
zipgun
U
طپانچه دست ساخته
wolframic
U
ساخته شده ازتنگستن
unregenerated
U
دوباره ساخته نشده
india rubber
U
ساخته شده از لاستیک
fabrication
U
کالاهای ساخته شده
unregenerate
U
دوباره ساخته نشده
india rubbers
U
ساخته شده از لاستیک
free haul
U
در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
icehouse
U
خانه وساختمان ساخته شده از یخ
alligators
U
ساخته شده ازپوست تمساح
boxes are made of wood
U
جعبه ها از چوب ساخته میشوند
half timber
U
ساخته شده از الوار کوتاه
broadloom
U
ساخته شده درکارگاه وسیع
home-made
<adj.>
U
در خانه ساخته
[تهیه]
شده
plate girder
U
تیر ساخته شده از تسمه
piragua
U
ساخته شده ازتنه درخت
pinwale
U
ساخته شده ازالیاف باریک
ice crete
U
بتون یک پارچه یا پیش ساخته
alligator
U
ساخته شده ازپوست تمساح
herbal
U
ساخته شده از علف وگیاه
reed
U
قصب ساخته شده ازنی
modular design
U
مدل ساختمانی پیش ساخته
Who has composed this tune?
U
این آهنگ راکی ساخته ؟
rebuild
U
چیز دوباره ساخته شده
spar bridge
U
پل ساخته شده ازگرده چوب
wickerwork
U
ساخته شده از ترکه سبدسازی
rebuilds
U
چیز دوباره ساخته شده
fictile
U
فرف سفالی ساخته شده از گل
finish stock
U
موجودی کالای ساخته شده
whole wheat
U
ساخته شده از گندم ساییده
gimmal
U
ساخته شده از حلقههای تودرتو
wooden
U
از چوب ساخته شده خشن
slatted
U
ساخته شده از تکههای باریک
sapphirine
U
ساخته شده ازیاقوت کبود
sculpturesque
U
ساخته شده بشکل مجسمه
one address computer
U
دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
trabeation
U
ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
Ethiopian architecture
U
معماری حبشی
[معبدهایی که از سنگ ساخته می شد]
He is cut out for it ( this job ).
U
برای اینکار ساخته شده است
original
U
آنچه اول استفاده یا ساخته شود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com