Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Act according to the previous procedure.
U
بترتیب گذشته عمل کنید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
repeats
U
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeat
U
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
respectively
U
بترتیب
adds
U
اضافه کنید زیاد کنید
add
U
اضافه کنید زیاد کنید
adding
U
اضافه کنید زیاد کنید
chronological
U
بترتیب تاریخی
chronologic
U
بترتیب تاریخی
first in first out
U
بترتیب ورود
chronological
U
بترتیب وقوع
christcross row
U
بترتیب الفبانوشتن
column major order
U
بترتیب ستونی
alphabeticaily
U
بترتیب حروف تهجی
respective
U
بترتیب مخصوص خود
last in first out
U
بترتیب عکس ورود
In chronological order.
U
بترتیب تاریخ ( بطور مسلسل )
prescan
U
خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
chronicles
U
شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicled
U
شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicle
U
شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
alphameric sequence
U
ترکیب حروف و اعداد بترتیب توالی
chronicling
U
شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronologize
U
بترتیب زمان قراردادن موافق تاریخ مرتب کردن
chronology
U
شرح وقایع بترتیب زمانی علم ترتیب تاریخ
phototude
U
لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
due out
U
از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
count off
U
شمارش به ترتیب شماره بترتیب شماره " بشمار "
bygone
U
گذشته
last a
U
گذشته
agone
U
گذشته
beyoned the pale
U
از حد گذشته
preceded
U
گذشته
yesternight
U
شب گذشته
oldest
U
گذشته
departed
U
گذشته
past
U
گذشته
asides
U
گذشته از
aside
U
گذشته از
older
U
گذشته
aside from
U
گذشته از
old
U
گذشته
let
[leave]
alone
<conj.>
U
گذشته از
by gone
U
گذشته
historical
U
گذشته
bypast
U
گذشته
gone by
U
گذشته
spun or span
U
گذشته
and certainly not
<conj.>
U
گذشته از
over with
U
گذشته
last night
U
شب گذشته
foretime
U
گذشته
forepast
U
گذشته
forepassed
U
گذشته
foreby
U
گذشته
to say nothing of
<conj.>
U
گذشته از
not to speak of
<conj.>
U
گذشته از
not to mention
<conj.>
U
گذشته از
due out
U
گذشته
What is past is past . what is gone is gone .
U
گذشته ها گذشته
past years
U
سالهای گذشته
furthermore
U
از این گذشته
retrospect
U
شامل گذشته
in a. to this
U
گذشته ازاین
retrospect
U
نگاه به گذشته
aside from that
<adv.>
U
گذشته از این
expired
U
گذشته از موعد
in the p
U
درزمان گذشته
lastmonth
U
ماه گذشته
the present and the past
U
اکنون و گذشته
last year
U
سال گذشته
next week
U
هفته گذشته
last week
U
هفته گذشته
over and above
U
گذشته ازاین
regression
U
بازگشت به گذشته
sware
U
گذشته swear
last sunday
U
یکشنبه گذشته
past
U
گذشته از ماورای
retrospective falsification
U
تحریف گذشته
further on
U
از این گذشته
also
[moreover]
<adv.>
U
گذشته از این
self giving
U
از خود گذشته
self devoted
U
از خود گذشته
by gone
U
قدیمی گذشته ها
by gone
U
چیزهای گذشته
ex post
U
به اعتبار گذشته
retrospective view
[on]
U
نگاه به گذشته
stale cheque
U
چک تاریخ گذشته
additionally
<adv.>
U
گذشته از این
late
U
تازه گذشته
furthermore
<adv.>
U
از این گذشته
furthermore
<adv.>
U
گذشته از این
retroactive
U
معطوف به گذشته
the past tense
U
زمان گذشته
redolence
U
خاطرات گذشته
sup.latest or last
U
تازه گذشته
desperado
U
از جان گذشته
also
[moreover]
<adv.>
U
از این گذشته
moreover
<adv.>
U
از این گذشته
on top of this
<adv.>
U
از این گذشته
over and above
<adv.>
U
از این گذشته
what is more
<adv.>
U
از این گذشته
beyond that
<adv.>
U
از این گذشته
on top of that
<adv.>
U
از این گذشته
on to
<adv.>
U
از این گذشته
exposed
U
سر راه گذشته
additionally
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
back
U
عقبی گذشته
backs
U
عقبی گذشته
aside from that
<adv.>
U
از این گذشته
pt
U
زمان گذشته
besides
<adv.>
U
از این گذشته
sprang
U
گذشته gnirps
forby
<adv.>
U
از این گذشته
yesteryear
U
سال گذشته
whish
U
بسرعت گذشته
further
[moreover]
<adv.>
U
از این گذشته
in addition
<adv.>
U
از این گذشته
besides
<adv.>
U
گذشته از این
aside from that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
besides
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on to
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
over-
U
گذشته اضافی
on top of that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
beyond that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
desperate
U
از جان گذشته
forby
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
furthermore
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
further
[moreover]
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
in addition
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
moreover
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on top of this
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
over and above
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
what is more
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
over
U
گذشته اضافی
the year past
U
سال گذشته
on top of that
<adv.>
U
گذشته از این
out of date
U
از تاریخ گذشته
beyond that
<adv.>
U
گذشته از این
what is more
<adv.>
U
گذشته از این
over and above
<adv.>
U
گذشته از این
on top of this
<adv.>
U
گذشته از این
yesterday
U
زمان گذشته
moreover
<adv.>
U
گذشته از این
in addition
<adv.>
U
گذشته از این
also
U
گذشته از این
rode
U
گذشته ride
ultimo
U
در ماه گذشته
ultimo
U
ماه گذشته
forby
<adv.>
U
گذشته از این
further
[moreover]
<adv.>
U
گذشته از این
swore
U
گذشته sweatr
nostalgia
U
حسرت گذشته
belated
U
ازموقع گذشته
additionally
<adv.>
U
از این گذشته
also
[moreover]
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
the present and the past
U
حال و گذشته
upheld
U
گذشته uphold
the present and the past
U
گذشته و حال
bled
U
گذشته Bleed
outdid
U
گذشته outdo
the preterite tense
U
زمان گذشته
on to
<adv.>
U
گذشته از این
belatedly
U
ازموقع گذشته
bygone
U
چیزهای گذشته
past tense
U
زمان گذشته
say no more
U
بس کنید
ease off
U
شل کنید
took
U
زمان گذشته فعل take
gladiators
U
پهلوان از جان گذشته
gladiator
U
پهلوان از جان گذشته
overdue draft
U
برات سررسید گذشته
passe
U
کهنه مسلک گذشته
not to mention
U
گذشته از قطع نظر از
long
U
دیر گذشته ازوقت
came
U
گذشته فعل امدن
latest
U
تازه گذشته اینده
(a) while back
<idiom>
U
هفتها یا ماهای گذشته
the last two years
U
دوسال اخیر یا گذشته
Joking apart.
U
از شوخی گذشته ( جدی )
see in the past makes saw
U
فعل see در گذشته sawمیشود
ultimo
U
مربوط به ماه گذشته
To review the past in ones minds eye .
U
گذشته را از نظر گذراندن
got
U
زمان گذشته فعل get
In the course of the past centuries.
U
درطی قرنهای گذشته
ex post facto
U
شامل اصول گذشته
The water has risen over his head .
<proverb>
U
آب از سرش گذشته است .
secondary
U
حاکی از زمان گذشته
long-
U
دیر گذشته ازوقت
longed
U
دیر گذشته ازوقت
retroact
U
شامل گذشته شدن
one cannot put back the time
<proverb>
U
زمان گذشته نیاید به بر
longer
U
دیر گذشته ازوقت
longest
U
دیر گذشته ازوقت
longs
U
دیر گذشته ازوقت
overdue
U
از موعد گذشته منقضی
During the past few days.
U
طی چند روز گذشته
wait a second
U
تامل کنید
vide infara
U
را نگاه کنید
oyez
U
توجه کنید
push the door to
U
در راپیش کنید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com