English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to have two strings to one bow U با یک دست دو هندوانه برداشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
spread oneself too thin <idiom> U با یک دست چند هندوانه برداشتن
Other Matches
transcribed U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
melons U هندوانه
watermelon U هندوانه
melon U هندوانه
water melon U هندوانه
watermelons U هندوانه
coloquintida U هندوانه ابوجهل
colocynth U هندوانه ابو جهل
to inflate any one with pride U هندوانه زیربغل گذاشتن
bite off more than one can chew <idiom> U با یک دست چندتا هندوانه بلند کردن
to curry favour [British E] /favor [American E] with somebody U هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن
No man can serve two masters. <proverb> U با یک دست نمى شود دو هندوانه را برداشت .
to crawl to somebody U هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن
too many irons in the fire <idiom> U بایک دست چند هندوانه بلند کردن
curry favor <idiom> U هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن برای دوستی ویا کمک
flaws U مو برداشتن
ingether U برداشتن
pick up U برداشتن
sublate U برداشتن
take up U برداشتن
take U برداشتن
removing U از جا برداشتن
removing U برداشتن
pickup U برداشتن
ingather U برداشتن
glom U برداشتن
flaw U مو برداشتن
delete U برداشتن
moistening U نم برداشتن
deleted U برداشتن
deletes U برداشتن
deleting U برداشتن
include U در برداشتن
includes U در برداشتن
takes U برداشتن
countertrace U برداشتن از
removes U از جا برداشتن
removes U برداشتن
to take up U برداشتن
to run away with U برداشتن
to pull off U برداشتن
to mop up U برداشتن
lift U برداشتن
to pick up U برداشتن
lifting U برداشتن
remove U برداشتن
lifts U برداشتن
remove U از جا برداشتن
lifted U برداشتن
to come at a bound <idiom> U خیز برداشتن
twist U تاب برداشتن
twisting U تاب برداشتن
surmounting U ازمیان برداشتن
demountable U قابل برداشتن
twists U تاب برداشتن
flaws U ترک برداشتن
decoded U برداشتن رمز
decodes U برداشتن رمز
flaw U ترک برداشتن
decode U برداشتن رمز
surmounts U ازمیان برداشتن
transcribes U رونوشت برداشتن
transcribed U رونوشت برداشتن
transcribing U رونوشت برداشتن
resign U دست برداشتن
desist U دست برداشتن
surmount U ازمیان برداشتن
surmounted U ازمیان برداشتن
cease U دست برداشتن
feet U پاچنگال برداشتن
to receive a wound U زخم برداشتن
ingether U خرمن برداشتن
make a copy of U رونوشت برداشتن
off take rudder U سکان برداشتن
to carry arms U سلاح برداشتن
picturize U فیلم برداشتن از
remove slag U سرباره را برداشتن
run away with U برداشتن و در رفتن
shuffle off U به عجله برداشتن
snap up U تند برداشتن
to d. the cloth U رومیزی را برداشتن
to fly to arms U سلاح برداشتن
give up U دست برداشتن از
emarginate U برداشتن حاشیه از
heave U خیز برداشتن
heaved U خیز برداشتن
to take the photograph of U عکس برداشتن از
To co away with . To remove. To eliminate . U ازمیان برداشتن
unhood U سرپوش برداشتن از
uncap U سر پوش برداشتن از
uncap U کلاه از سر برداشتن
break step U غلط پا برداشتن
to break step U غلط پا برداشتن
to take off U برداشتن بردن
to sweep away U ازمیان برداشتن
dequeue U برداشتن اقلام یک صف
to have one's p taken U عکس برداشتن
transcribe U رونوشت برداشتن
elide U ازاخر برداشتن
warped U تاب برداشتن
polled U نمونه برداشتن
unveiling U حجاب برداشتن
unveiled U حجاب برداشتن
gait U گام برداشتن
step U قدم برداشتن
unveil U حجاب برداشتن
polls U نمونه برداشتن
spooning U با قاشق برداشتن
unveils U حجاب برداشتن
spooned U با قاشق برداشتن
elided U ازاخر برداشتن
cracks U شکاف برداشتن
removing U برداشتن مهر
poll U نمونه برداشتن
crack U شکاف برداشتن
removes U برداشتن مهر
elides U ازاخر برداشتن
eliding U ازاخر برداشتن
remove U برداشتن مهر
spoon U با قاشق برداشتن
list U سیاهه برداشتن
unmasking U نقاب برداشتن از
spoons U با قاشق برداشتن
unmasks U نقاب برداشتن از
machine U براده برداشتن
unmasked U نقاب برداشتن از
unmask U نقاب برداشتن از
machined U براده برداشتن
stepping U گام برداشتن
stepping U قدم برداشتن
maps U نقشه برداشتن از
map U نقشه برداشتن از
clearance U برداشتن مانع
warps U تاب برداشتن
machines U براده برداشتن
step U گام برداشتن
warp U تاب برداشتن
fracturing U مو برداشتن قطعات و وسایل
racing of motor U دور برداشتن موتور
defuses U فیوز بمب را برداشتن
ingather U انباشتن خرمن برداشتن
racing of generator U دور برداشتن مولد
fractured U مو برداشتن قطعات و وسایل
multiplicate U چندین نسخه برداشتن از
overcrop U زیاد حاصل برداشتن از
remove the seal from U مهر چیزی را برداشتن
fractures U مو برداشتن قطعات و وسایل
to whisk away or off U تند بردن برداشتن
paces U شیوه گام برداشتن
paced U شیوه گام برداشتن
pace U شیوه گام برداشتن
work in U مشکلات را از میان برداشتن
yerk U هل دادن شکاف برداشتن
defuse U فیوز بمب را برداشتن
defused U فیوز بمب را برداشتن
defusing U فیوز بمب را برداشتن
to sel a person a pup U کلاه کسیرا برداشتن
fracture U مو برداشتن قطعات و وسایل
to get anything out of the way U کاری را ازمیان برداشتن
to take notes of U یاد داشت برداشتن از
to lift one's hand U دست به سوگند برداشتن
to lift up one's hand U دست بدعا برداشتن
untread U بعقب گام برداشتن
to run away with U برداشتن ودر رفتن
To pluck ones eyebrows. U زیر ابرو برداشتن
curled U تاب برداشتن فردادن
disburden U بار از دوش برداشتن
crack U شکاف برداشتن ترکیدن
curls U تاب برداشتن فردادن
withdraws U عقب کشیدن برداشتن
leave alone <idiom> U دست از سر کسی برداشتن
withdraw U عقب کشیدن برداشتن
curl U تاب برداشتن فردادن
decontrol U دست از کنترل برداشتن
cracks U شکاف برداشتن ترکیدن
striding U گام های بلند برداشتن
photographs U عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
filmed U تاری چشم فیلم برداشتن از
to take a step forward U گامی سوی جلو برداشتن
strides U گام های بلند برداشتن
stride U گام های بلند برداشتن
pick up <idiom> U برداشتن چیزی ازروی زمین
to rob peter to pay paul U از ریش برداشتن و بسیل گذاشتن
to raise the v U توری یانقاب ازروی برداشتن
buckle U تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
buckled U تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
film U تاری چشم فیلم برداشتن از
to throw off the mask U پرده از روی کار برداشتن
photographed U عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photograph U عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
unburdens U بار از دوش کسی برداشتن
unburdening U بار از دوش کسی برداشتن
unburden U بار از دوش کسی برداشتن
split U ترک برداشتن تقسیم کردن
To overstep the limits. To overreach oneself . To become impudent. U دور برداشتن ( جسور شدن )
forborne U دست برداشتن تحمل کردن
weed U برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com