Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sulfurate
U
با گوگرد امیختن
sulfuret
U
با گوگرد امیختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sulphur
U
گوگرد
brimstone
U
گوگرد
brimstones
U
گوگرد
sulfur
U
گوگرد
sulfurous
U
شبیه گوگرد
sulfureous
U
دارای گوگرد
philosophers' stone
U
گوگرد سرخ
philosophers stone
U
گوگرد سرخ
oil of vitriol
U
عرق گوگرد
brimstones
U
گوگرد قلمی
desulfurization
U
گوگرد زدایی
desulphurize
U
گوگرد زدودن
dusted
U
گرد گوگرد
desulphurizing
U
گوگرد زدایی
sulphuric acid
U
جوهر گوگرد
sulphurous
U
شبیه گوگرد
sulphury
U
مانند گوگرد
sulphureous
U
گوگرد مانند
suphuretted
U
گوگرد دار
sulphurate
U
گوگرد زدن
dust
U
گرد گوگرد
brimstone
U
گوگرد قلمی
dusts
U
گرد گوگرد
sulphurize
U
گوگرد زدن
hydrodesulfurizing
U
گوگرد زدایی با هیدروژن
mercaptan
U
الکل گوگرد دار
desulfurization unit
U
واحد گوگرد زدایی
sulphur
U
گوگرد گوگرددار کردن
sulfur
U
گوگرد گوگرددار کردن
sulfur recovery unit
U
واحد بازیابی گوگرد
sulphurate
U
با گوگرد ترکیب کردن
sulfureous
U
دارای سنگ گوگرد
sulfuric acid
U
جوهر گوگرد بفرمول 4SO 2H
sulphuret
U
ترکیب گوگرد باجسم بسیط
to metallizo rubber
U
گوگرد زدن پلاستیک و انراکشدارتر کردن
nitrosulphuric
U
ساخته شده از امیزش تیزاب و جوهر گوگرد
to stir up
U
امیختن
synthetize
U
امیختن
mixes
U
امیختن
mix
U
امیختن
amalgamating
U
امیختن
amalgamates
U
امیختن
amalgamated
U
امیختن
amalgamate
U
امیختن
to alloy gold with copper
U
امیختن
inosculate
U
امیختن
mell
U
امیختن
immix
U
در هم امیختن
interblend
U
در هم امیختن
interblend
U
امیختن
interlard
U
امیختن
intermixing
U
در هم امیختن
admix
U
امیختن
incorporating
U
امیختن
incorporates
U
امیختن
incorporate
U
امیختن
meddles
U
امیختن
blend
U
امیختن
intermingles
U
با هم امیختن
intermingled
U
با هم امیختن
intermingle
U
با هم امیختن
synthesised
U
امیختن
synthesises
U
امیختن
synthesising
U
امیختن
synthesize
U
امیختن
synthesized
U
امیختن
synthesizes
U
امیختن
synthesizing
U
امیختن
fuse
U
امیختن
fused
U
امیختن
brew
U
امیختن
brewed
U
امیختن
brews
U
امیختن
intermingling
U
با هم امیختن
mingles
U
امیختن
meddle
U
امیختن
mingling
U
امیختن
mingled
U
امیختن
mingle
U
امیختن
meddled
U
امیختن
combine
U
امیختن
blends
U
امیختن
combining
U
امیختن
combines
U
امیختن
womanize
U
بازنان امیختن
scramble
U
درهم امیختن
inviscate
U
باچیزچسبناک امیختن
inviscade
U
با چسب امیختن
folds
U
بهم امیختن
coalesce
U
بهم امیختن
intermix
U
بهم امیختن
coalesced
U
بهم امیختن
scrambled
U
درهم امیختن
mixing in place
U
امیختن در جا مخلوط در جا
folded
U
بهم امیختن
fold
U
بهم امیختن
shuffle
U
بهم امیختن
scrambles
U
درهم امیختن
fuse
U
فیوزدارکردن امیختن
sentimentalize
U
با احساسات امیختن
plant mixing
U
امیختن در کارخانه
scrambling
U
درهم امیختن
fused
U
فیوزدارکردن امیختن
oxygenize
U
با اکسیژن امیختن
interlace
U
در هم امیختن در هم بافتن
interfusion
U
بهم امیختن
oxygenated
U
اکسیژن امیختن
commingle
U
بهم امیختن
interweaves
U
باهم امیختن
carburet
U
باذغال امیختن
carbonation
U
عمل امیختن با
interweave
U
باهم امیختن
oxygenating
U
اکسیژن امیختن
shuffled
U
بهم امیختن
shuffles
U
بهم امیختن
shuffling
U
بهم امیختن
interweaving
U
باهم امیختن
oxygenate
U
اکسیژن امیختن
oxygenates
U
اکسیژن امیختن
coalescing
U
بهم امیختن
kneaded
U
سرشتن امیختن
immingle
U
درهم امیختن
kneading
U
سرشتن امیختن
kneads
U
سرشتن امیختن
coalesces
U
بهم امیختن
interwove
U
باهم امیختن
knead
U
سرشتن امیختن
grades
U
جورکردن باهم امیختن
sulphate
U
با اسید سولفوریک امیختن
compounded
U
: ترکیب کردن امیختن
mixing
U
بهم زدن امیختن
mixes
U
امیختن مخلوط کردن
compounds
U
: ترکیب کردن امیختن
loading
U
امیختن موادخارجی به شراب
conjugate
U
درهم امیختن توام
pepsinate
U
با جوهر گوارنده امیختن
compound
U
: ترکیب کردن امیختن
mix
U
امیختن مخلوط کردن
grade
U
جورکردن باهم امیختن
interfuse
U
بهم امیختن افشاندن
intermix
U
در هم امیختن با هم مخلوط کردن
attemper
U
نرم کردن امیختن
sulfate
U
با اسید سولفوریک امیختن
insalivate
U
با خدو اغشتن با بزاق امیختن
aluminum coating by spraying amalgamate
U
روکش الومینیوم کردن امیختن
immingle
U
بهم امیختن مخلوط کردن
sectarianize
U
با احساسات و تعصبات مسلکی امیختن
barbarize
U
با تعبیر بیگانه و غیر مصطلح امیختن
to mull a mull of
U
داغ کردن و امیختن باادویه و قند
premix
U
قبل از مصرف مخلوط کردن پیش امیختن
miscibility
U
قابلیت امیختن و اختلاط بدون از دست دادن خواص خود
lard to butter
U
جازدن کره بوسیله امیختن باچربی هاو روغنهای دیگرمانند پیه خوک
consolidation
U
درهم امیختن تحکیم کردن یکجا کردن یکپارچه
admix
U
مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
to puddle clay and sand
U
ازرس و ماسه گل ساختن ماسه و گل رس را بهم امیختن
womannize
U
زن صفت کردن مخنث کردن بازنان امیختن
roadmix
U
اختلاط در سر راه امیختن در راه
interosculate
U
بهم پیوستن بهم امیختن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com