Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shoot down
U
با گلوله کشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
trends
U
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
sensing
U
تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
misses
U
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
missed
U
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
miss
U
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
trend
U
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
sabot
U
کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
frangible bullet
U
گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
clues
U
گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
clue
U
گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
fire ball
U
گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
ogive
U
ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
dud
U
منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
splinterproof
U
ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
velocity jump
U
جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
maximum ordinate
U
حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
base of trajectory
U
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
nuclear stalemate
U
گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
square base
U
کف گلوله یا قسمت ته گلوله
side spray
U
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
assassinating
U
کشتن
slay
U
کشتن
murder
U
کشتن
assassinated
U
کشتن
assassinates
U
کشتن
slays
U
کشتن
smites
U
کشتن
smite
U
کشتن
despatched
U
کشتن
despatches
U
کشتن
despatching
U
کشتن
dispatch
U
کشتن
dispatched
U
کشتن
dispatches
U
کشتن
slaying
U
کشتن
smiting
U
کشتن
murdered
U
کشتن
murdering
U
کشتن
captures
U
کشتن
capturing
U
کشتن
kill
U
کشتن
kills
U
کشتن
killings
U
کشتن
killing
U
کشتن
slake
U
کشتن
slaked
U
کشتن
capture
U
کشتن
put to death
U
کشتن
to carry off
U
کشتن
murders
U
کشتن
assassinate
U
کشتن
extinguishing
U
کشتن
extinguishes
U
کشتن
extinguish
U
کشتن
to send to glory
U
کشتن
to put to death
U
کشتن
to put out of the way
U
کشتن
to do for
U
کشتن
to crush to death
U
کشتن
slakes
U
کشتن
doin
U
کشتن
benumb
U
کشتن
misdo
U
کشتن
amortize
U
کشتن
kill off
<idiom>
U
کشتن
knock off
U
کشتن
administers
U
کشتن
administering
U
کشتن
administered
U
کشتن
administer
U
کشتن
obtund
U
کشتن
to do to dcath
U
کشتن
to put to the sword
U
کشتن
burke
U
کشتن
flesher
U
کشتن
cause to be kill
U
به کشتن دادن
casue to be killed
U
به کشتن دادن
to claim somebody's life
U
کسی را کشتن
kill
U
کشتن اهک
to squeeze to death
U
با فشار کشتن
prolicide
U
کشتن اخلاف
to kill beef
U
گاو کشتن
blood sport
U
کشتن شکار
blood sports
U
کشتن شکار
feticide
U
کشتن جنین
kills
U
کشتن اهک
put away
<idiom>
U
کشتن حیوانات
pole ax
U
با تبرچکش کشتن
electrocutes
U
بابرق کشتن
slay
U
باخشونت کشتن
dispatches
U
کشتن شتاب
despatching
U
کشتن شتاب
despatched
U
کشتن شتاب
slays
U
باخشونت کشتن
electrocuted
U
بابرق کشتن
electrocute
U
بابرق کشتن
despatches
U
کشتن شتاب
dispatched
U
کشتن شتاب
to kill somebody
U
کسی را کشتن
electrocuting
U
بابرق کشتن
prey on (upon)
<idiom>
U
کشتن وخوردن
dispatch
U
کشتن شتاب
slaying
U
باخشونت کشتن
ballistics of penetration
U
شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
attempt on somebody's life
U
قصد کشتن کسی
fordo
U
کشتن ویران ساختن
outed
U
قطع کردن کشتن
quench
U
کشتن یا خفه کردن
out-
U
قطع کردن کشتن
out
U
قطع کردن کشتن
foredo
U
کشتن ویران ساختن
coup de grace
U
کشتن از روی ترحم
butcher
U
ادم خونریز کشتن
euthansia
U
کشتن از روی ترحم
murder
U
کشتن بقتل رساندن
quenches
U
کشتن یا خفه کردن
murdered
U
کشتن بقتل رساندن
murdering
U
کشتن بقتل رساندن
butchers
U
ادم خونریز کشتن
murders
U
کشتن بقتل رساندن
mortified
U
ریاضت دادن کشتن
mortifies
U
ریاضت دادن کشتن
mortify
U
ریاضت دادن کشتن
in pride of grease
U
مناسب برای کشتن
quenched
U
کشتن یا خفه کردن
rat
U
موش گرفتن کشتن
butchering
U
ادم خونریز کشتن
butchered
U
ادم خونریز کشتن
electrocution
U
کشتن یا مرگ دراثر برق
to kill off
U
کشتن وازشران اسوده شدن
To kI'll animals for food .
U
جانوران را برای غذا کشتن
bite the dust
<idiom>
U
از پا درآوردن -کشتن ،شکست دادن
prolicide
U
کشتن اولاد بچه کشی
to put any one out of the way
U
کسیرانهانی کشتن یابازداشت کردن
rub out
<idiom>
U
کاملا ویرا کردن ،کشتن
self annihilation
U
کشتن نفس خود نابود سازی
spermicidal
U
منی کش دارای قابلیت کشتن یاختههای نطفهای
spermatocide
U
منی کش دارای قابلیت کشتن یاختههای نطفهای
lethal chamber
U
اطاق ویژه برای راحت کشتن جانوران
to nip or crush in the bud
U
در نخستین مرحله رشد کشتن یا پایمال کردن
shoot
U
زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
shoots
U
زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
spermatocidal
U
منی کش دارای قابلیت کشتن یاختههای نطفهای
To kI'll someone in cold blood.
U
درنهایت خونسردی خون کسی را ریختن ( کشتن )
decimates
U
از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
decimate
U
از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
decimated
U
از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
decimating
U
از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
angle of arrival
U
زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
lead collision course
U
مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
biocidal action
U
عمل موادیکه جهت کشتن میکروبها و باکتریها به تانک سوخت اضافه میشود
antibiotics
U
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotic
U
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
cartridges
U
گلوله
line shot
U
گلوله در خط
projectile
U
گلوله
cannon proof
U
ضد گلوله
cartridge
U
گلوله
shell proof
U
ضد گلوله
fire ball
U
گلوله
glomerule
U
گلوله رگ
clues
U
گلوله نخ
bullet-proof
U
ضد گلوله
bullet
گلوله
shots
U
گلوله
shot
U
گلوله
ball
U
گلوله
clue
U
گلوله نخ
gunshots
U
گلوله
rounds
U
گلوله ها
bullets
U
گلوله
globe
U
گلوله
roundest
U
گلوله
globes
U
گلوله
gunshot
U
گلوله
round
U
گلوله
pellet
U
گلوله
shelling
U
گلوله توپ
shell
U
گلوله توپ
lost
U
گلوله ناپیدا
fragmenting
U
بسک گلوله
fragments
U
بسک گلوله
line of impact
U
خط اصابت گلوله
hit
U
اصابت گلوله
hits
U
اصابت گلوله
bombardments
U
گلوله باران
buckshot
U
گلوله سربی
hitting
U
اصابت گلوله
trajectory
U
مسیر گلوله
ball
U
گلوله کردن
trajectory
U
خط سیر گلوله
bullet
گلوله فشنگ
trajectories
U
خط سیر گلوله
number of rounds
U
تعداد گلوله ها
bullet
گلوله تفنگ
trajectories
U
مسیر گلوله
bullets
U
گلوله تفنگ
shells
U
گلوله توپ
loading tray
U
سینی پر کن گلوله
live round
U
گلوله جنگی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com