Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (32 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lithoprint
U
با چاپ سنگی چاپ کردن عکس از روی چاپ سنگی برداشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stele
U
ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
stela
U
ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
calcify
U
اهکی یا سنگی کردن
underpin
U
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpinned
U
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpins
U
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
petrolsal
U
سنگی
stony
U
سنگی
petrean
U
سنگی
rock fill dam
U
سد سنگی
monolithic
U
تک سنگی
clapper bridge
U
پل سنگی
lithoid
U
سنگی
petrous
U
سنگی
equiponderance
U
هم سنگی
barrier reef
U
سد اب سنگی
stoney
U
سنگی
lithic
U
سنگی
lithographic print
U
چاپ سنگی
concretion
U
سنگی شدن
mesolithic
U
میانه سنگی
bracket
U
کژ پشت سنگی
polyantography
U
چاپ سنگی
Lantern-cross
U
صلیب سنگی
rock salt
U
نمک سنگی
gabion
U
تور سنگی
lithographs
U
چاپ سنگی
eolith
U
اسکله سنگی
lithograph
U
چاپ سنگی
paleolithic
U
دیرینه سنگی
Stone Age
U
پارینه سنگی
paleolithic
U
پارینه سنگی
lithography
U
چاپ سنگی
stone lining
U
پوشش سنگی
cordon
U
ازاره سنگی
cordons
U
ازاره سنگی
autography
U
چاپ سنگی
stone work
U
کار سنگی
layer of rock
U
لایه سنگی
layer of rock
U
طبقه سنگی
stonework
U
ساختمان سنگی
rock wash
U
پوشش سنگی
stone lining
U
روکش سنگی
stone ballast
U
مصالح شکسته سنگی
en delit
U
میل ستون سنگی
checkstone
U
گیره سنگی کوهنوردی
aggregate
U
کلوخه مصالح سنگی
snowdrift
U
تره تیزک سنگی
aggregates
U
کلوخه مصالح سنگی
boulder well
U
چاه قلوه سنگی
snowdrifts
U
تره تیزک سنگی
slingshot
[American E]
U
تیر و کمان سنگی
catapult
[British E]
U
تیر و کمان سنگی
breccia
U
جوش خرده سنگی
stoning
U
سنگ میوه سنگی
pertrosal bone
U
استخوان سنگی یاحجری
basaltic stratum
U
لایه سیاه سنگی
lithography
U
روش چاپ سنگی
stone
U
سنگ میوه سنگی
columnar basalt
U
ستونهای سیاه سنگی
weather moulding
U
سنگی که اب باران راردمیکند
dutch stonewall
U
دیوار سنگی هلندی
hard pan
U
قشر سنگی شده
bed rock ledge
U
لایه سنگی کف بستر
stones
U
سنگ میوه سنگی
obelisk
U
ستون هرمی شکل سنگی
greybeard
U
کوزه سنگی برای باده
high cross
U
[صلیب سنگی دوره آنگلوساکسون]
dry mansory
U
[دیوار سنگی خشکه چین]
obelisks
U
ستون هرمی شکل سنگی
aguilla
U
[ستون هرمی شکل سنگی]
Celtic cross
U
[چلیپا سنگی تاریخی سلتی]
dripstone
U
سنگی که اب باران راردمیکند ابریز
photolighograph
U
عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
stonewall formation
U
اسکلت پیادهای دیوار سنگی
aggregate cement ratio
U
نسبت مواد سنگی به سیمان
stone work
U
ساختمان سنگی بنایی با سنگ
herm
U
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
hermes
U
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
neolith
U
الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
lithoidal
U
دارای شکل سنگ یا ساختمان سنگی
dolmen
U
ساختمانی که دارای چندستون یک پارچه سنگی است
paleolith
U
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
ballast
U
سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود
his leg rested on a stone
U
پایش روی سنگی قرار گرفته بود
stylolite
U
ستون سنگی همجنس صخره متصل بخود
plant mix
U
مواد سنگی اغشته شده درماشین اسفالت
paleontologist
U
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
reindeer
U
گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
acrolith
U
مجسمهای که سر و دست وپای ان سنگی و بقیه اش چوب باشد
acrolith
U
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
acrolithus
U
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
bedrock
U
سنگی که در زیر طبقه سطحی زمین واقع است
sisyphus
U
سیسیفوس که محکوم به غلتاندن سنگی بروی کوه بود
chromolithograph
U
عکس رنگی که بوسیله چاپ سنگی تهیه میشود
muller
U
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
paleolithic
U
وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
terrane
U
طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد
colluvim
U
تخته سنگی که در اثر شکاف سنگ وغیره غلتیده وبپای کوه افتاده
pillorying
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillory
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pilloried
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillories
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
parapet
U
حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
parapets
U
حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
herma
U
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
stake
U
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
staked
U
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stakes
U
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
over break
U
خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
warp-weighd loom
U
دارهای وزنی
[این نوع دار در گذشته بیشتر بکار میرفته و در آن انتهای نخ های تار به وزنه های سنگی یا فلزی گره زده می شد.]
isodomon
U
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomun
U
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
transcribed
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
commandeering
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeer
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeered
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeers
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
opened
U
برداشتن پوشش یا باز کردن در
photographs
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
split
U
ترک برداشتن تقسیم کردن
photograph
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
warped
U
منحرف کردن تاب برداشتن
photographed
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photographing
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
open
U
برداشتن پوشش یا باز کردن در
warps
U
منحرف کردن تاب برداشتن
forborne
U
دست برداشتن تحمل کردن
opens
U
برداشتن پوشش یا باز کردن در
warp
U
منحرف کردن تاب برداشتن
take off
U
برداشتن پرواز کردن هواپیما
notate
U
یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
lops
U
باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
lopping
U
باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
lopped
U
باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
lop
U
باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
removal
U
از بین بردن برداشتن پیاده کردن
to d. up a liquid
U
مایعی را باچمچه ومانندان برداشتن یا خالی کردن
to make a long arm
[برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
vasectomies
U
عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن
vasectomy
U
عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن
decollate
U
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
countertrace
U
برداشتن از
remove
U
برداشتن
delete
U
برداشتن
deleted
U
برداشتن
deletes
U
برداشتن
remove
U
از جا برداشتن
removes
U
برداشتن
include
U
در برداشتن
removes
U
از جا برداشتن
takes
U
برداشتن
glom
U
برداشتن
deleting
U
برداشتن
flaws
U
مو برداشتن
take
U
برداشتن
to run away with
U
برداشتن
flaw
U
مو برداشتن
moistening
U
نم برداشتن
includes
U
در برداشتن
removing
U
برداشتن
removing
U
از جا برداشتن
to mop up
U
برداشتن
lifted
U
برداشتن
to pick up
U
برداشتن
to pull off
U
برداشتن
ingather
U
برداشتن
lift
U
برداشتن
to take up
U
برداشتن
ingether
U
برداشتن
pick up
U
برداشتن
pickup
U
برداشتن
lifting
U
برداشتن
take up
U
برداشتن
lifts
U
برداشتن
sublate
U
برداشتن
heave
U
خیز برداشتن
removes
U
برداشتن مهر
heaved
U
خیز برداشتن
unveiled
U
حجاب برداشتن
unmasking
U
نقاب برداشتن از
unveiling
U
حجاب برداشتن
polls
U
نمونه برداشتن
maps
U
نقشه برداشتن از
to receive a wound
U
زخم برداشتن
feet
U
پاچنگال برداشتن
removing
U
برداشتن مهر
polled
U
نمونه برداشتن
uncap
U
کلاه از سر برداشتن
map
U
نقشه برداشتن از
remove
U
برداشتن مهر
poll
U
نمونه برداشتن
to break step
U
غلط پا برداشتن
break step
U
غلط پا برداشتن
resign
U
دست برداشتن
surmounting
U
ازمیان برداشتن
surmounted
U
ازمیان برداشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com