English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (637 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to play it U با وسائل پست سو استفاده کردن از
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to play U با وسائل پست سو استفاده کردن
Other Matches
exerciser U وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
desk accessories U وسائل کاری که به هنگام استفاده از سایر اسناد قابل دسترس است
to pander any one's lust U وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
to turn the tables on any one U وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
exploit U از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploiting U از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploits U از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
fitment U وسائل
fitments U وسائل
means U وسائل
facilities U وسائل
documentation aids U وسائل سندسازی
fraudulent means U وسائل متقلبانه
design aids U وسائل طراحی
auxiliary equipment U وسائل کمکی
by all means U با تمام وسائل
by indirection U با وسائل نادرست
defect skipping U روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
remedied U وسائل جبران خسارت
remedy U وسائل جبران خسارت
instrumentation U کاربرد وسائل سنجش
remedying U وسائل جبران خسارت
remedies U وسائل جبران خسارت
debugging aids U وسائل اشکال زدایی
solenoid sweep U پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
in the last resort U پس ازنومیدی ازهمه وسائل دیگر
to incubate bacteria U با وسائل ویژه میکرب پروردن
instrument board U تابلوی وسائل اندازه گیری
review order U لباس وتجهیزات و وسائل کامل
i provided for his safety U وسائل سلامت او را فراهم کردم
vendor U کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
vendors U کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
it tends to ruin him U وسائل خانه خرابی یاهلاکت اورافراهم میکند منجرمیشودبهلاکت او
reed U شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
dnc U Control Numerial Direct روش کنترل کامپیوتری وسائل ماشینی خودکار
usages U استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usage U استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
Those who play with edged tools must expect to be . <proverb> U کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
atari U نام نوعی از کامپیوترهای شخصی و وسائل جانبی مشهور که توسط شرکت ATARI تولید میشود
flowcharting symbol U علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
tactics U دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
the end sanctifies the means U خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
spoliation U تحریف یا اخفا یا معدوم کردن یا سوء استفاده کردن از سند
jobs U کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
junk U پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
job U کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
cable weft U پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
fan U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanning U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
impose U تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن
imposes U تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن
seizes U اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
seize U اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
seized U اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
dead time U زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight U کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
operated U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operate U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operates U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
vertical U نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
capacities U استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
frees U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idle U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
capacity U استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
idled U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
freed U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idles U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
free U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idlest U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
freeing U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
fourth generation computers U فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
bitmap U معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
quad U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quads U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
bands U شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
band U شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
ill treat U سوء استفاده کردن ضایع کردن
shareware U نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
ieee U که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
employed U استفاده کردن
to make much of U استفاده کردن از
employs U استفاده کردن
employ U استفاده کردن
utilises U استفاده کردن از
to play upon U سو استفاده کردن از
employing U استفاده کردن
put upon U استفاده کردن از
put-upon U استفاده کردن از
to take a of U استفاده کردن از
utilising U استفاده کردن از
utilizing U استفاده کردن از
utilised U استفاده کردن از
to trade on U سو استفاده کردن از
to a. one self of U استفاده کردن از
utilize U استفاده کردن از
to make use of U استفاده کردن از
utilizes U استفاده کردن از
joint tenants U در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
duplex U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplexes U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
common use U مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
use U مصرف استفاده کردن
to seize the opportunity U ازموقع استفاده کردن
play on U سوء استفاده کردن از
uses U مصرف استفاده کردن
impose upon U سوء استفاده کردن از
misused U سوء استفاده کردن از
to tread on somebody's foot <idiom> U از کسی سو استفاده کردن
misuses U سوء استفاده کردن از
misusing U سوء استفاده کردن از
exercise one's veto U از حق وتو استفاده کردن
solarize U استفاده کردن از نورافتاب
to work out U منتهای استفاده را کردن از
misuse U سوء استفاده کردن از
trade on U سوء استفاده کردن از
take advantage U سوء استفاده کردن از
make much of U استفاده زیاد کردن از
with open arms <idiom> U با گرمی استفاده کردن
to profit by the accasion U از موقع استفاده کردن
strain U سوء استفاده کردن از
reuse U دوباره استفاده کردن
strains U سوء استفاده کردن از
use up <idiom> U استفاده کامل کردن
To take advantage of an opportunity. U از فرصت استفاده کردن
do up U اماده استفاده کردن
PPP U که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
wimps U نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimp U نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
to lay hold on U استفاده ازضعف کسی کردن
to use these rules U از این قاعده ها استفاده کردن
To pick other peoples brains. U از افکار دیگران استفاده کردن
talk down to someone <idiom> U از کلمات ساده استفاده کردن
done with <idiom> U تمام کردن استفاده از چیزی
Hamming code U سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
abuses U سو استفاده کردن از ضایع کردن
use U استفاده کردن استعمال کردن
uses U استفاده کردن استعمال کردن
abused U سو استفاده کردن از ضایع کردن
abuse U سو استفاده کردن از ضایع کردن
abusing U سو استفاده کردن از ضایع کردن
simpler U که استفاده و کار کردن با آن ساده است
clear U مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
to play one's card well U از فرصت خود استفاده کامل کردن
misfeasance U سوء استفاده کردن ازاقتدار قانونی
clearest U مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
simplest U که استفاده و کار کردن با آن ساده است
clears U مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
simple U که استفاده و کار کردن با آن ساده است
clearer U مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
lincense or cence U مرخص کردن اجازه استفاده از چیزی
published U 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publish U 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publishes U 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
wires U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wire U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
pirate U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
to pull strings U از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
trail U یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
eat one's cake and have it too <idiom> U هم استفاده کردن وهم برای مبادا نگهداشتن
redundancies U در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
exploitation U بهره کشی کردن سوء استفاده استثمار
redundancy U در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
trails U یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trailing U یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trailed U یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
pirated U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirating U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirates U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
oasis U یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oases U یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
steals U از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
utilizing U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilising U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilises U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
to make the most of U به بهترین طرزی بکار بردن استفاده کامل کردن از
steal U از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
throw one's weight around <idiom> U ازنفوذ کسی برای رسیدن به چیزی استفاده کردن
utilised U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizes U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
roller U دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
rollers U دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
audit U یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
audited U یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
usufruct U از عین ونمائات مالی استفاده کردن حق عمری و رقبی داشتن
audits U یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
internal sort U مرتب کردن برنامه فقط با استفاده از حافظه اصلی سیستم
auditing U یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
withheld U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
nonerasable storage U رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
withhold U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
asynchronous U ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند
withholding U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withholds U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
I am a great believer in using natural things for cleaning. U من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
predigest U بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com