English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
They greeted each other. U با هم سلام وتعارف کردند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
To greet someone . To exchange greetings with someone. U با کسی سلام وتعارف کردن
parting salute U سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
ceremonious U پای بند تشریفات وتعارف رسمی
To stand at the salute. U بحالت سلام ایستادن (سلام نظامی )
saluting battery U توپ اجراکننده تیر سلام اتشبار تیر سلام
salutes U احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
salute U احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluted U احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluting U احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
hand salute U سلام نظامی دادن سلام نظامی
he was refused employment U کردند
they put their heads together U با هم مشورت کردند
they proclaimed him sovereign U اعلان کردند
they mulcted him U او را جریمه کردند
The trees are in bloom . U درختها گه کردند
It was required of me . They imposed it on me . U آنرا به من تکلیف کردند
he was sent to england U به انگلیس اعزام کردند
They escaped under cover of darkness. U درتاریکی شب فرار کردند
They pinched my keys. U کلیدهایم رابلند کردند
what a ready welcome i found! U چه حسن استقبالی از من کردند !
potsdom agreement U تاکید وتشریح کردند
they put up a good fight U جنگ خوبی کردند
they had words U باهم نزاع کردند
bombers raided the city U بمب افگن ها ان شهررابمباران کردند
The kids stamped on the ants . U بچه ها مورچه را با لگه له می کردند
His path was strewn with flowers . U مقدم اورا گلباران کردند
He was deported from Iran. U اورااز ایران اخراج کردند
they poured toward that city U سوی ان شهر هجوم کردند
its was extended U مدت اعتبارانرا دراز کردند
They beat each other black and blue. U همدیگر را خونین ومالین کردند
They were talking in Spanish . U بزبان اسپانیولی صحبت می کردند
They changed seats . U صندلی هایشان را با هم عوض کردند
the house was highly rated U خانه رازیاد تقویم کردند
they were made one U یعنی باهم عروسی کردند
the exercised thier veto U انها حق وتوی خود را اعمال کردند
she was shot for a spy U اورابه تهمت جاروزی تیرباران کردند
They shook hand and made up. U با یکدیگر دست دادند وآشتی کردند
They searched the whole town . U تمام شهر را گشتند ( جستجو کردند )
bombers raided the city U بمب افگن هابران شهرحمله کردند
he was engagedon probation U بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
He was framed. U برایش پاپوش دوختند ( توطئه کردند )
The soldirs leg was amputated . U پای سرباز را قطع کردند ( بریدند )
We sent for the doctor. U برای ما این دکتر را صدا کردند.
he paid through the nose U زیاد به او تحمیل کردند گوشش را بریدند
Fatimid U [پادشاهان اسلامی که در مصر حکومت می کردند.]
I had my car broken into last week. U هفته پیش از ماشینم دزدی کردند.
They I got confused . U آنقدر ازمن سؤال کردند که گیج شدم
they howled the speaker down U سخنگوراباجیغ وداد وادار به پایین امدن کردند
corinthian brass or bronze U یکجور مفرغ که ازسیم و زرومس ترکیب می کردند
knickerbocker U زاده هلندی هایی که به york new کوچ کردند
inns of chancery U عمارتی در لندن که بیشترشاگردانش حقوق در ان زندگی می کردند
The bandits stripped him of all his belongines . U دزدهای سر گردنه ( راهزنان ) اورا لخت کردند
Everybody condemned his foolish behaviour . U همه رفتار نادرست اورا محکوم کردند
The planes pin- pointed the enemy targets . U هواپیما ها گشتند تا هدفهای دشمن را دقیق پیدا کردند
The victors demanded unconditional surrender . U فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
Shoppers were scrambling to get the best bargains. U خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
greet U : سلام
hello U سلام
greeting U سلام
regarded U سلام
regard U سلام
greetings U سلام
good afternoon U سلام
howdy U سلام !
greets U : سلام
ave U سلام
kind regards U سلام
regards U سلام
greeted U : سلام
hullo U سلام
saluting U سلام
salaaming U سلام
salaamed U سلام
salutes U سلام
salute U سلام
salaam U سلام
saluted U سلام
salutations U سلام
salaams U سلام
salutation U سلام
allhail U سلام
all hail U سلام
Our children have all left home now, but [except] [bar] one. U همه بچه های ما خانه را ترک کردند به غیر از یکی.
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea. U من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
The room is bare of furniture . U این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
Few reporters dared to enter the war zone. U چندی از خبرنگاران جرأت کردند وارد منطقه جنگی بشوند.
leet U دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
Boer U سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
Boers U سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
to take the salute U سلام گرفتن
to give the time of day U سلام کردن
saluted U سلام دادن
hallos U سلام کردن
sty U سنده سلام
gun salute U تیر سلام
sties U سنده سلام
hello U سلام کردن
styes U سنده سلام
half cap U نیم سلام
hellos U سلام کردن
hullos U سلام کردن
salaam U سلام کردن
salutes U سلام دادن
salaams U سلام کردن
saluting U سلام دادن
salaaming U سلام کردن
admirals' march U سلام تیمساری
blank catridge U گلوله سلام
salaamed U سلام کردن
color salute U سلام به پرچم
full dress U لباس سلام
hails U سلام کردن
hailed U : سلام درود
hailed U سلام کردن
take the salute U سلام گرفتن
saluting gun U توپ سلام
salute U سلام دادن
hail U سلام کردن
greeting U سلام کننده
hail U : سلام درود
greetings U سلام کننده
stye U سنده سلام
hails U : سلام درود
minute gun U توپ سلام
hailing U : سلام درود
hailing U سلام کردن
nodding acquaintance U سلام علیک
myrmidon U یکی از اهالی جنگجوی thessalyکه در جنگ troyپادشاه خودرا پیروی کردند
curtsey U سلام یاتواضع کردن
curtsies U سلام یاتواضع کردن
curtsied U سلام یاتواضع کردن
curtsy U سلام یاتواضع کردن
curtseying U سلام یاتواضع کردن
hail U سلام برشما باد
hails U سلام برشما باد
hailing U سلام برشما باد
peace be with you U سلام برشما باد
give my r. s to him U سلام مرابه او برسانید
hailed U سلام برشما باد
Give him my regards. U سلام من را به او برسان. [مرد]
curtsying U سلام یاتواضع کردن
Please give him my (best) regards. U سلام مرا به اوبرسانید
Remember me to him. سلام من را به او برسان. [مرد]
to return a greeting U جواب سلام دادن
to make a curtsy U سلام زنانه کردن
evening gun U توپ سلام شامگاه
saluter U سلام دهنده یاکننده
fire salute U توپ سلام انداختن
to fire salute U توپ سلام انداختن
to salute an officer U افسری را سلام دادن
mohock U تنی ازگردن کلفتهای اشرافی درسده هجدهم درخیابانهای لندن اوباشی می کردند
lombards U گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
sabbatical year U در دوران یهودیان باستان سال هفتم که طی آن زمین را آیش می کردند و بدهکاران را می بخشیدند
Quantel U شرکت گرافیک کامپیوتری که سیستم گرافیکی Hrrey , Paint box را تولید کردند
personal salute U مراسم سلام افراد برجسته
he has an axe to grind U سلام لربی طمع نیست
half cap U سلام با اندک تکانی درکلاه
He didnt return (acknowledge) my greetings. U جواب سلام مرا نداد
To take the salute. U جواب سلام ( نظامی ) رادادن
To be a nodding acquaintance of someone . U با کسی سلام وعلیک داشتن
gratulate U تبریک گفتن سلام کردن
salutations U تعارف سلام اول نامه
levee U سلام عام بارعام دادن
salutation U تعارف سلام اول نامه
present arms U سلام درحال پیش فنگ
Everyone sends their regards to you. U همگی بهت سلام رسوندن.
personal salute U تیر سلام برای افراد
to do make or pay obeisance to U بکسی تواضع یا باسر سلام کردن
generations U کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
generation U کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
ahoy U ندا و خبر برای مواقع سلام لفظ
parting shot U تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
Can't you just say hello like a normal person? U نمیتونی مثل یک آدم معمولی سلام بدی؟
parting shots U تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
We planned to do a cross-country trip in the US, but our parents ruled that out/vetoed it. U ما برنامه ریختیم سفری سرتاسری در ایالات متحده بکنیم اما پدر و مادرمان جلویمان را گرفتند [مخالفت کردند ] .
cap U سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
saluted U سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
capped U سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
saluting U سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
salute U سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
salutes U سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
gun salute U سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
tripartite declaration of 0 U اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
I had pins and needles in my legs. U ساق پاهایم [در اثر خواب رفتگی] مور مور می کردند.
The husband and wife got into an argument . The husband and wife had an acrimonious exchange . زن و شوهر بگو مگوشان شد [بگو مگو کردند]
totems U روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
brian kellogg U پیمانی که مبتکر ان بریان کلوگ وزیرخارجه امریکا در 8291 بودو امضا کنندگان ان جنگ را به عنوان وسیله حل اختلافات بین المللی محکوم و تحریم کردند
totem U روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
salvoes U شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
salvo U شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
locarno treaty U بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
for two weeks U جلسه دوهفته پس افتاد جلسه را به دوهفته بعدموکول کردند
rifle salute U احترام با تفنگ سلام با تفنگ
color salute U سلام پرچم احترام به پرچم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com