English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to play in or out U با نواختن ارغنون یا سازدیگرواردیا خارج کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
harmonium U ارغنون
organs U ارغنون
organ U ارغنون
organon U ارغنون
accordionist U ارغنون زن
concertinas U ارغنون دستی
pipe organ U ارغنون لولهای
concertinaed U ارغنون دستی
mouth organ U ارغنون دهنی
concertina U ارغنون دستی
mouth organs U ارغنون دهنی
organ loft U ارغنون گاه
concertinaing U ارغنون دستی
barrel organ U نوعی ارغنون اکوردئون
barrel organs U نوعی ارغنون اکوردئون
strike up U نواختن
sound U نواختن
sounds U نواختن
to sund a note U نواختن یک نت
sounded U نواختن
soundest U نواختن
blow U وزش نواختن
jazz U جاز نواختن
blows U وزش نواختن
recitative U به تنهایی نواختن
to blow atrumpet U نواختن شیپور
cymbal U باسنج نواختن
strums U نواختن ساز زهی
strum U نواختن ساز زهی
strumming U نواختن ساز زهی
plays U الت موسیقی نواختن
executes U نواختن نمایش دادن
executing U نواختن نمایش دادن
played U الت موسیقی نواختن
playing U الت موسیقی نواختن
play U الت موسیقی نواختن
strummed U نواختن ساز زهی
executed U نواختن نمایش دادن
execute U نواختن نمایش دادن
plays U نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
boogie woogie U نواختن پیانو باضربات تند وضربهای
playing U نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
lyrical U مناسب برای نواختن یاخواندن باچنگ
played U نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
play U نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
trio U قطعه موسیقی مخصوص نواختن یاخواندن سه نفر
trios U قطعه موسیقی مخصوص نواختن یاخواندن سه نفر
inactivate U غیر فعال کردن ناو از رده خارج کردن یکان
ejection U خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
derailing U از خط خارج کردن
derail U از خط خارج کردن
to rule out U خارج کردن
unship U خارج کردن
expulse U خارج کردن
discharges U خارج کردن
bring out U خارج کردن
discharge U خارج کردن
derails U از خط خارج کردن
extraction U خارج کردن
phase out U خارج کردن
eject U خارج کردن
ejected U خارج کردن
derailed U از خط خارج کردن
ejecting U خارج کردن
ejects U خارج کردن
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
table U از دستور خارج کردن
disarm U از ضامن خارج کردن
exfiltration U خارج کردن از میدان
disarmed U از ضامن خارج کردن
disarms U از ضامن خارج کردن
defecating U خارج کردن مدفوع
write off U از دفتر خارج کردن
write-off U از دفتر خارج کردن
write-offs U از دفتر خارج کردن
disseise U ازتصرف خارج کردن
tabled U از دستور خارج کردن
defecates U خارج کردن مدفوع
to expel [from] U بزور خارج کردن [از]
spews U با فشار خارج کردن
decivilize U از تمدن خارج کردن
spewing U با فشار خارج کردن
spewed U با فشار خارج کردن
spew U با فشار خارج کردن
swap out U مبادله کردن به خارج
ablate U بریدن و خارج کردن
phase out U به ترتیب خارج کردن
lay on the table U از دستور خارج کردن
expectorate U ازشش خارج کردن
defecated U خارج کردن مدفوع
defecate U خارج کردن مدفوع
to put out of court U از دستور خارج کردن
tabling U از دستور خارج کردن
tables U از دستور خارج کردن
expelling U منفصل کردن بزور خارج کردن
expel U منفصل کردن بزور خارج کردن
expelled U منفصل کردن بزور خارج کردن
expels U منفصل کردن بزور خارج کردن
to phase out something U به ترتیب خارج کردن چیزی
strike off the rolls U از صورت وکلا خارج کردن
withdrawal U خارج کردن عقب کشیدن
withdrawals U خارج کردن عقب کشیدن
emits U بیرون دادن خارج کردن
uncouple U از حالت زوجی خارج کردن
evacuate U اخراج خارج کردن یا شدن
evacuated U اخراج خارج کردن یا شدن
evacuates U اخراج خارج کردن یا شدن
evacuating U اخراج خارج کردن یا شدن
unplugs U خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugged U خارج کردن دو شاخه از سوکت
reeked U بخار ازدهان خارج کردن
reeking U بخار ازدهان خارج کردن
emitted U بیرون دادن خارج کردن
unplugging U خارج کردن دو شاخه از سوکت
emit U بیرون دادن خارج کردن
emancipates U از زیر سلطه خارج کردن
deconcentrate U از حالت تغلیظ خارج کردن
unplug U خارج کردن دو شاخه از سوکت
emancipating U از زیر سلطه خارج کردن
bail U عمل خارج کردن اب قایق
emitting U بیرون دادن خارج کردن
emancipate U از زیر سلطه خارج کردن
emancipated U از زیر سلطه خارج کردن
To import goods [from abroad] کالا از خارج وارد کردن
reek U بخار ازدهان خارج کردن
reeks U بخار ازدهان خارج کردن
breaks U از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
emitted U بیرون دادن از خود خارج کردن
emits U بیرون دادن از خود خارج کردن
snake out U خارج کردن کالا از انبار ناو
emitting U بیرون دادن از خود خارج کردن
break U از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
emit U بیرون دادن از خود خارج کردن
safing U از حالت مسلح بودن خارج کردن
bowdlerize U قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
importation U عمل وارد کردن چیزی به سیستم از خارج
discarded U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discard U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discarding U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
deviation U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
deviations U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
to move one's operation offshore U شرکت خود را به خارج [از کشور] منتقل کردن
stripping crane U جرثقیل برای خارج کردن شمش از کوکیله
discards U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
evict U خارج کردن خلع ید کردن
evicted U خارج کردن خلع ید کردن
evicts U خارج کردن خلع ید کردن
evicting U خارج کردن خلع ید کردن
exfiltration U خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
sideline U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
released U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
sidelines U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
externals U مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
release U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
external U مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
smuts U تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
releases U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
smut U تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
sidelined U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
eviction U چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
sidelining U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
evictions U چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
break out U نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
denationalising U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalises U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalize U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalised U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizes U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalized U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizing U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
deforests U درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforesting U درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforest U درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforested U درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
labels U مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
label U مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
labeling U مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
demonetization U سکه خارج از گردش جایگزین کردن مسکوکات جدیدبه جای سکههای رایج
labelled U مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
text U پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
port U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
texts U پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
demonetization U خارج کردن پول از گردش از اعتبار انداختن پول درگردش
tilting mixer U نوعی بتن ساز دوار که با کج کردن مخزن ان تمام بتن خارج میشود
duets U دونفری خواندن دونفری نواختن
duet U دونفری خواندن دونفری نواختن
osteotomy U برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
reversion U هبه کردن مال غیر منقول بخ کسی به شرط حدوث امری در خارج یا گذشتن مدت معین هبه مشروط
cryptographic U تعداد کدهایی که در الگوریتم رمز برای مشخص کردن داده رمز دار و خارج از رمز به کارمی روند
service U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
serviced U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
non-combatant U خارج از صف
forth of U خارج از
outwith [Scotish E] <adv.> U خارج [از]
non combatant U خارج از صف
out U خارج
externals U خارج
per U خارج از
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com