Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
signal
U
با علامت ابلاغ کردن
signaled
U
با علامت ابلاغ کردن
signalled
U
با علامت ابلاغ کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
imparts
U
ابلاغ کردن
impart
U
ابلاغ کردن
imparted
U
ابلاغ کردن
imparting
U
ابلاغ کردن
constructive notice
U
ابلاغ اختیاری در CL ابلاغی که به وکیل شخص بشود قانونی یااعتباری نامیده میشود و درمقابل ان " ابلاغ رسمی یاواقعی " قرار دارد و ان ابلاغی است که به خود شخص بشود
to serve a legal p on any one
U
ورقه قانونی بکسی ابلاغ کردن
symbol
U
اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
signification
U
ابلاغ
communication
U
ابلاغ
prophecy
U
ابلاغ
prophecies
U
ابلاغ
serviced
U
ابلاغ
notification
U
ابلاغ
statement
U
ابلاغ
service
U
ابلاغ
impartment
U
ابلاغ
statements
U
ابلاغ
stripping
U
نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
garnish
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnished
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnishes
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
impartation
U
ابلاغ دادن
communique
U
ابلاغ رسمی
substituted service
U
ابلاغ قانونی
summonsing
U
ابلاغ نامه
communicable
U
قابل ابلاغ
constructive notice
U
ابلاغ قانونی
advising of credit
U
ابلاغ اعتبار
constructive service
U
ابلاغ قانونی
incommunicable
U
غیرقابل ابلاغ
communication of punishment
U
ابلاغ تنبیه
communication of punishment
U
ابلاغ مجازات
communicant
U
ابلاغ کننده
communicant
U
مامور ابلاغ
communicants
U
ابلاغ کننده
communicants
U
مامور ابلاغ
personal service
U
ابلاغ شخصی
summons
U
ابلاغ نامه
summonsed
U
ابلاغ نامه
communicable
U
ابلاغ کردنی
summonses
U
ابلاغ نامه
conveyances
U
وسیله نقلیه ابلاغ
impartation of news
U
رساندن یا ابلاغ خبر
service at domicile
U
ابلاغ در محل اقامت
conveyance
U
وسیله نقلیه ابلاغ
incommunicable
U
غیر قابل ابلاغ
pursuivant
U
مامور ابلاغ یا اخطاریه
advising bank
U
بانک ابلاغ کننده
symbol
U
علامت ترسیمی علامت فرمولی
characters
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
process server
U
مامور ابلاغ برگهای قانونی
mark
U
علامت گذاری کردن
marks
U
علامت گذاری کردن
backtell
U
ابلاغ دستورات رسیده از رده بالا
signaled
U
مخابره کردن علامت دادن
marks
U
نمره گذاری کردن علامت
denoted
U
تفکیک کردن علامت گذاردن
denote
U
تفکیک کردن علامت گذاردن
signal
U
مخابره کردن علامت دادن
color codig
U
علامت گذاری کردن مهمات
mark
U
نمره گذاری کردن علامت
signalled
U
مخابره کردن علامت دادن
denotes
U
تفکیک کردن علامت گذاردن
asterisk
U
پر کردن محل دهدهی خالی با علامت *
asterisks
U
پر کردن محل دهدهی خالی با علامت *
revealed religion
U
مذهبی که بوسیله پیغمبران بمردم ابلاغ شده باشد
cognizance
U
ابلاغ رسمی حق یا اختیارقانونی برای تعقیب موضوعی از مجاری قضائی
bingo
U
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
scored
U
نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
score
U
نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
scores
U
نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
commas
U
علامت " , " که برای جدا کردن داده ها و متغیر ها و آرگومان ها میباشد
comma
U
علامت " , " که برای جدا کردن داده ها و متغیر ها و آرگومان ها میباشد
sain
U
تقدیس کردن علامت صلیب روی بدن یاسینه کشیدن
tick mark
U
علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
hyphen
U
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
hyphens
U
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
watermarks
U
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermark
U
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
ticked
U
علامت
ticks
U
علامت
impresa
U
علامت
marks
U
علامت
mark
U
علامت
marine code
U
علامت
signalled
U
علامت
token
U
علامت
tick
U
علامت
tags
U
علامت
differentia
U
علامت
tokens
U
علامت
ditto
U
علامت
unsigned
U
بی علامت
code
U
علامت
signal
U
علامت
insignia
U
علامت
apostrophes
U
علامت
fog signal
U
علامت مه
codes and codification
U
علامت
stripes
U
علامت
stripe
U
علامت
caret
U
علامت
banner
U
علامت
bullet
U
یک علامت
signaled
U
علامت
banners
U
علامت
indicator
U
علامت
bullets
U
یک علامت
apostrophe
U
علامت
emblem
U
علامت
designations
U
علامت
emblems
U
علامت
designation
U
علامت
apostrophize
U
علامت
signal generator
U
علامت زا
signum
U
علامت
brands
U
علامت
symbol
U
علامت
branding
U
علامت
badge
U
علامت
badges
U
علامت
indicium
U
علامت
presages
U
علامت
brand
U
علامت
symptom
U
علامت
symptoms
U
علامت
presaging
U
علامت
presaged
U
علامت
characters
U
علامت
presage
U
علامت
character
U
علامت
symptomless
U
بی علامت
tag
U
علامت
control character
U
علامت کنترلی
bracket
U
علامت پرانتز
romberg's sign
U
علامت رومبرگ
marked
U
علامت دار
what
U
علامت استفهام
flash signal
U
علامت فلاش
prosign
U
علامت قراردادی
road marking
U
علامت راه
control signal
U
علامت کنترل
prosign
U
علامت پیشوند
asymptomatic
U
بدون علامت
commodity code
U
علامت کالا
dash
U
این علامت
showings
U
علامت مظهر
showing
U
علامت مظهر
oh
U
علامت صفر
command signal
U
علامت فرمان
audible signal
U
علامت سمعی
zooks
U
علامت تعجب
dash
U
علامت زدن
dashed
U
این علامت
dashed
U
علامت زدن
connector symbol
U
علامت اتصال
frequency mark
U
علامت فرکانس
wlldcard
U
علامت جانشین
composite symbol
U
علامت ترکیبی
word mark
U
علامت کلمه
dashes
U
علامت زدن
names
U
ابرو علامت
dashes
U
این علامت
name
U
ابرو علامت
pharmaceutical sign
U
علامت دواسازی
cut off signal
U
علامت قطع
inverting
U
علامت چاپ
banner
U
علامت علم
positive sign
U
علامت مثبت
interrogation point
U
علامت سئوال
acoustic signal
U
علامت صوتی
advance sign
U
علامت اوانس
advisory signal
U
علامت هشدار
visual signal
U
علامت بصری
faugh
U
علامت تعجب
marker pen
علامت گذار
signalled
U
علامت دادن
signalled
U
علامت نشانه
picture signal
U
علامت تصویر
V-signs
U
علامت پیروزی
V-sign
U
علامت پیروزی
status symbols
U
علامت مقام
status symbol
U
علامت مقام
duff
U
تغییر علامت
stonemason's mark
U
علامت سنگتراش
analog signal
U
علامت قیاسی
warning sign
U
علامت اخطار
arrow head
U
علامت پیکان
warning sign
U
علامت احضار
symbolically
U
علامت دار
indicator
U
علامت خط نشانه
symbolic
U
علامت دار
warning signal
U
علامت خطر
goose
U
علامت سکوت
note of a
U
علامت تعجب
demarcation
U
علامت گذاری
allegory
U
نشانه علامت
processing symbol
U
علامت پردازش
file mark
U
علامت فایل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com