Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (27 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
squeak
U
با صدای جیغ صحبت کردن
squeaked
U
با صدای جیغ صحبت کردن
squeaking
U
با صدای جیغ صحبت کردن
squeaks
U
با صدای جیغ صحبت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
To speak in a low voice.
U
آهسته صحبت کردن ( با صدای کوتاه ،یواش )
Other Matches
phoneme
U
برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
chortling
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortles
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
To quibble and equivocate.
U
پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن )
sass
U
بابی احترامی صحبت کردن با گستاخانه سخن گفتن با بیشرمانه گفتگو کردن
confabulate
U
صحبت کردن
to talk
[to]
U
صحبت کردن
[با]
speaks
U
صحبت کردن
talk
U
صحبت کردن
speak
U
صحبت کردن
talks
U
صحبت کردن
talked
U
صحبت کردن
twangs
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
To refer to implicitly. To hint.
U
درپرده صحبت کردن
go on
<idiom>
U
زیادی صحبت کردن
To talk in measured terms . To talk slowly.
U
شمرده صحبت کردن
pipe up
<idiom>
U
بلندتر صحبت کردن
To pay money. To make a payment.
U
بی پرده صحبت کردن
take exception to
<idiom>
U
مخاف صحبت کردن
to switch on
U
طرف صحبت کردن
to speak candidly
<idiom>
U
بی پرده صحبت کردن
sniffling
U
با فن فن صحبت یاگریه کردن
To speak with freedom.
U
آزادانه صحبت کردن .
To speak elaborately.
U
با آب وتاب صحبت کردن
sniffle
U
تودماغی صحبت کردن
harp on
<idiom>
U
بانارضایتی صحبت کردن
hobnobbed
U
صحبت دوستانه کردن
sniffled
U
با فن فن صحبت یاگریه کردن
hobnob
U
صحبت دوستانه کردن
to speak to somebody
U
با کسی صحبت کردن
sniffled
U
تودماغی صحبت کردن
sniffles
U
با فن فن صحبت یاگریه کردن
waste one's breath
<idiom>
U
بی نتیجه صحبت کردن
tell (someone) off
<idiom>
U
با عصبانیت صحبت کردن
hobnobbing
U
صحبت دوستانه کردن
sniffles
U
تودماغی صحبت کردن
sniffle
U
با فن فن صحبت یاگریه کردن
sniffling
U
تودماغی صحبت کردن
to speak
[about]
U
صحبت کردن
[در باره]
hold forth
<idiom>
U
صحبت کردن درمورد
hobnobs
U
صحبت دوستانه کردن
ad-libs
U
بدون نوشته صحبت کردن
sound off
U
باصدای بلند صحبت کردن
To speak slowly.
U
آهسته صحبت کردن (شمرده)
lisps
U
نوک زبانی صحبت کردن
break in upon
U
قطع کردن صحبت کسی
To talk like a book .
U
لفظ قلم صحبت کردن
ad-lib
U
بدون نوشته صحبت کردن
to take the floor
U
حرف زدن صحبت کردن
lisp
U
نوک زبانی صحبت کردن
lisped
U
نوک زبانی صحبت کردن
lisping
U
نوک زبانی صحبت کردن
ad-libbed
U
بدون نوشته صحبت کردن
ad-libbing
U
بدون نوشته صحبت کردن
to talk shop
U
در باره کار صحبت کردن
to interrupt any one's speech
U
صحبت کسیرا قطع کردن
talk shop
<idiom>
U
درموردکار شخصی صحبت کردن
sniffling
U
درحال عطسه صحبت کردن
To strick up a conversation with somebody.
U
سر صحبت را با کسی باز کردن
have a word with
<idiom>
U
بطورخلاصه صحبت ومذاکره کردن
sniffle
U
درحال عطسه صحبت کردن
to speak fluently
U
بطور روان صحبت کردن
sniffled
U
درحال عطسه صحبت کردن
sniffles
U
درحال عطسه صحبت کردن
talks
U
صحبت کردن یا ارتباط برقرار کردن
talked
U
صحبت کردن یا ارتباط برقرار کردن
talk
U
صحبت کردن یا ارتباط برقرار کردن
speech
U
صحبت کردن یا ایجاد کلمات با صدا
phoning
U
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
speeches
U
صحبت کردن یا ایجاد کلمات با صدا
bespeak
U
قبلا درباره چیزی صحبت کردن
to speak fluent Farsi
U
روان صحبت کردن زبان پارسی
phones
U
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
phone
U
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
To speake broken French.
U
فرانسه دست وپ؟ شکسته صحبت کردن
phoned
U
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
declaim
U
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
carp
U
از روی خرده گیری صحبت کردن
declaiming
U
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
declaimed
U
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
declaims
U
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
in touch
<idiom>
U
بایکدیگر صحبت کردن،درارتباط داشتن
to speak on behalf of
[as representative]
U
از طرف
[کسی]
صحبت کردن
[به عنوان نماینده]
adlib
U
بدون مقدمه صحبت کردن بمیل خود
blather
U
حرف بی ارزش زدن صحبت بی معنی کردن
to talk insistently to somebody
U
با کسی به اصرار صحبت کردن
[تا قانع شود]
beat around the bush
<idiom>
U
غیره مستقیم وبا طفره صحبت کردن
straight from the shoulder
<idiom>
U
راست وپوست کنده گفتن ،بیغل غش صحبت کردن
cant
U
باناله سخن گفتن بالهجه مخصوصی صحبت کردن
tinkles
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkle
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkled
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkling
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
phones
U
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phoned
U
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
telephoning
U
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephones
U
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
phoning
U
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
telephoned
U
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephone
U
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
phone
U
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
conversing
U
: صحبت کردن محاوره کردن
converse
U
: صحبت کردن محاوره کردن
conversed
U
: صحبت کردن محاوره کردن
converses
U
: صحبت کردن محاوره کردن
honk
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony
U
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
synthesisers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
ping
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voice
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinging
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voices
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pings
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
gesticulating
U
با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
gesticulated
U
با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
gesticulate
U
با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
gesticulates
U
با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
contralto
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contraltos
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
phut
U
تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
monophthong
U
صدای ساده وتنها صدای بسیط
swished
U
صدای فش فش کردن
plink
U
صدای دق دق کردن
swish
U
صدای فش فش کردن
swishes
U
صدای فش فش کردن
to blate
U
مع مع کردن
[صدای بز]
swishing
U
صدای فش فش کردن
swoosh
U
صدای خش خش کردن
crepitate
U
صدای خش خش کردن
skirl
U
صدای زیر صدای نی انبان
whoosh
U
صدای صفیرایجاد کردن
sizzled
U
صدای هیس کردن
bellowing
U
صدای گاو کردن
pinging
U
صدای غژایجاد کردن
bellowed
U
صدای غرش کردن
pings
U
صدای غژایجاد کردن
bellowed
U
صدای گاو کردن
bellow
U
صدای غرش کردن
turn down
<idiom>
U
کم کردن صدای بلند
whooshed
U
صدای صفیرایجاد کردن
bellowing
U
صدای غرش کردن
sizzle
U
صدای هیس کردن
keck
U
صدای قی کردن دراوردن
gee
U
صدای هی و هین کردن
bleated
U
صدای بزغاله کردن
pinged
U
صدای غژایجاد کردن
bleating
U
صدای بزغاله کردن
bellow
U
صدای گاو کردن
bleats
U
صدای بزغاله کردن
ping
U
صدای غژایجاد کردن
bleat
U
صدای بزغاله کردن
whooshing
U
صدای صفیرایجاد کردن
whooshes
U
صدای صفیرایجاد کردن
chirr
U
صدای ملخ کردن
sizzles
U
صدای هیس کردن
sizzling
U
صدای هیس کردن
to ask somebody to say a few words
U
خواهش کردن از کسی کمی
[در باره کسی یا چیزی]
صحبت کند
bellowed
U
صدای شبیه نعره کردن
stridulate
U
تولید صدای گوشخراش کردن
bellow
U
صدای شبیه نعره کردن
bellowing
U
صدای شبیه نعره کردن
vociferate
U
با صدای بلند ادا کردن
zoom
U
با صدای وزوز حرکت کردن
screeck
U
صدای گوشخراش ایجاد کردن
screak
U
صدای گوشخراش ایجاد کردن
zoomed
U
با صدای وزوز حرکت کردن
zooms
U
با صدای وزوز حرکت کردن
plodded
U
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
squish
U
صدای شکستن یا پرتاب چیزی له کردن
plodding
U
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plod
U
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
snuffling
U
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffles
U
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffled
U
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
diphthongize
U
تلفظ کردن دو صدای جداگانه در یک وهله
plods
U
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
distorts
U
صدای نامفهوم از بی سیم بی قواره کردن
distort
U
صدای نامفهوم از بی سیم بی قواره کردن
plash
U
صدای چلپ چلوپ ایجاد کردن
snuffle
U
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
whish
U
: صدای حرف "سین " ایجاد کردن
quacks
U
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacked
U
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
crackles
U
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
quack
U
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
crackle
U
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
quacking
U
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
boos
U
صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com