Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to go into the ditch
U
با خودرو به خندق جاده رفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
road ditch
U
خندق جاده
to use the car
U
با خودرو رفتن
to ride in the car
U
با خودرو رفتن
to run the f.
U
جاده پیشین رادوباره رفتن
embark
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
four by two
U
خودرو چهارچرخی که فقط دوچرخ ان نیرو داشته باشد خودرو چهار در دو
divided highway
[American E]
U
شاهراه چند خطی
[جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
underpass
U
مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
underpasses
U
مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
emerging traffic
U
جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
road screen
U
پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
merging traffic
U
ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
service road
U
جاده کناری جاده سرویس
going
U
وضع جاده زمین جاده
dike
U
خندق
caponiere
U
خندق
foss
U
خندق
fosse
U
خندق
trig
U
خندق
sheugh
U
خندق
sheuch
U
خندق
ditch
U
خندق
ditched
U
خندق
moats
U
خندق
ditches
U
خندق
trench
U
خندق
trenches
U
خندق
moat
U
خندق
trench
U
خندق زدن
grafted
U
اختلاس خندق
moat
U
خندق کندن
graft
U
اختلاس خندق
trenches
U
خندق زدن
vallation
U
استحکامات خندق
grafts
U
اختلاس خندق
sike
U
ناودان خندق
moats
U
خندق کندن
escarpments
U
سرازیری خندق
scarp
U
سراشیبی خندق
retrench
U
از نو خندق ساختن
escarpment
U
سرازیری خندق
sacrp
U
دیوار درونی خندق
wallow course
U
خندق ضدعفونی خودروها
scarp
U
دیوار درونی خندق
ram's horn
U
قسمتی ازاستحکامات خندق
sacrp
U
سراشی داخلی خندق
entrench
U
خندق کندن درسنگرقراردادن
escarpment
U
سینه کش سرازیری خندق
dike
U
خندق کنی کردن
escarpments
U
سینه کش سرازیری خندق
escarp
U
سرازیری درونی خندق یاخاکریز
slit trench
U
خندق باریک جهت سنگرگیری
road distance
U
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
track clearer
U
جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
ditched
U
گودال سنگر رابط خندق کندن
ditch
U
گودال سنگر رابط خندق کندن
ditches
U
گودال سنگر رابط خندق کندن
ditching
U
فروداضطراری هواپیما روی اب خندق یا سنگر کنی
trench burial
U
دفن مردگان در خندق استفاده از قبر خندقی عمومی
wallow course
U
خندق مخصوص ضدعفونی خودروهایی که به مواد ش م ر الوده شده اند
pussyfoot
U
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step
U
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go
U
چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
straddle trench
U
خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
mouch
U
راه رفتن دولادولاراه رفتن
self propelling
U
خودرو
self driven
U
خودرو
self grown
U
خودرو
self propelled
U
خودرو
automobiles
U
خودرو
four by four
U
خودرو 4 در 4
adventive
U
خودرو
autos
U
:خودرو
automotive
U
خودرو
locomobile
U
خودرو
auto
U
:خودرو
vehicle
U
خودرو
motor vehicle
U
خودرو
automobile
U
خودرو
vehicles
U
خودرو
to turn
[to turn off]
[to make a turn]
U
پیچیدن
[با خودرو]
wildwood
U
جنگل خودرو
bumper bar
U
سپر خودرو
truck vehicle
U
خودرو نظامی
vehicular
U
مربوط به خودرو
drive screw
U
پیچ خودرو
tank vehicle
U
خودرو تانکرسوخت
moving stairway
U
پلکان خودرو
escalator
U
پلکان خودرو
weedy
U
هرز خودرو
liftruck
U
خودرو بالابر
locomobile
U
گردونه خودرو
motorcar
U
خودرو سواری
deep jeep
U
خودرو زیرابی
chasis
U
شاسی خودرو
propeller
U
گاردان خودرو
motor cars
U
گردونه خودرو
motor car
U
گردونه خودرو
automobiles
U
ماشین خودرو
automobile
U
ماشین خودرو
escalators
U
پلکان خودرو
escalator
U
پلکان خودرو
ammunition carrier
U
خودرو مهمات کش
caterpillar truck
U
خودرو هزارپا
motor vehicle
U
خودرو موتوری
moving staircase
U
پلکان خودرو
personnel carrier
U
خودرو نفربر
scout car
U
خودرو دیده ور
tank transporter
U
خودرو مازتانک بر
propeller shaft
U
گاردان خودرو
tank vehicle
U
خودرو تانکر
signalled
U
علامت راهنمای خودرو
combat tire
U
تایر جنگی خودرو
unladen weight
U
وزن کامل خودرو
unladen weight
U
وزن ناخالص خودرو
payloads
U
بازده خودرو یا دستگاه
payload
U
بازده خودرو یا دستگاه
suspension wheel
U
چرخ تعلیق خودرو
rollover
U
چپ شدن خودرو یاوسیله
propeller joint
U
چهارشاخه گاردان خودرو
loading plan
U
طرح بارگیری خودرو
loading list
U
لیست بارگیری خودرو
lift truck
U
خودرو دارای جرثقیل
high gear
U
دنده قوی خودرو
windshield
U
شیشه جلو خودرو
windshields
U
شیشه جلو خودرو
oil pan
U
جعبه کارتر خودرو
short wheel
U
خودرو شاسی کوتاه
signal
U
علامت راهنمای خودرو
full tracked
U
خودرو تمام شنی
signaled
U
علامت راهنمای خودرو
dipped beams
[beam light]
[British English]
U
نور پایین
[خودرو]
technical inspection
U
معاینه فنی
[خودرو]
low beams
[beam light]
[American English]
U
نور پایین
[خودرو]
full beam
U
نور بالا
[در خودرو]
upper beam headlights
U
نور بالا
[در خودرو]
dipped headlights
[lights]
[British English]
U
نور پایین
[خودرو]
high beam
[American English]
U
نور بالا
[در خودرو]
moving stairs
{pl}
U
پلکان های خودرو
trunk
[American E]
U
صندوق چمدان
[خودرو]
wheel brace
U
آچار چرخ خودرو
wheel wrench
U
آچار چرخ خودرو
escalators
U
پلکان های خودرو
moving staircases
U
پلکان های خودرو
moving stairways
U
پلکان های خودرو
boot
[British E]
U
صندوق چمدان
[خودرو]
cross bar wrench
U
آچار چرخ خودرو
[spider-type]
lug wrench
[American E]
U
آچار چرخ خودرو
dimmed headlights
[lights]
[American English]
U
نور پایین
[خودرو]
trotted
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
to get a lift from somebody
U
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
to get a lift with somebody
U
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
automotive
U
مربوط به وسایل نقلیه خودرو
car passenger
U
مسافر خودرو
[اتومبیل رانی]
endgate
U
درب عقب
[خودرو شناسی]
curb weight
U
وزن کل خودرو با سوخت وتجهیزات
laden weight
U
وزن کلی خودرو با بار
dome light
U
چراغ بالای طاق خودرو
fast shuttle
U
تغییرمکان سریع یکانها یا خودرو
to get a ride with somebody
U
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
gradeability
U
قابلیت عبور خودرو از شیبها
motor transport
U
حمل ونقل به وسیله خودرو
motor vehicle passenger
U
سرنشین خودرو
[اتومبیل رانی]
to go for a spin
U
با خودرو گردش کوتاهی کردن
Carpool
U
هم سفری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
lift
U
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
ride
[American E]
U
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
motor vehicle passenger
U
مسافر خودرو
[اتومبیل رانی]
car passenger
U
سرنشین خودرو
[اتومبیل رانی]
wilding
U
گیاه یا میوه خودرو وحشی
to leave on
U
روشن گذاشتن
[موتور یا خودرو]
travelling crane
U
جرثقیل رونده بارانگیز خودرو
mileage
U
مسافت طی شده به وسیله خودرو
six by four
U
خودرو شش در چهار خودروی شش چرخ
six by six
U
خودروی شش در شش نوعی خودرو شش چرخ
to swerve a car
<idiom>
U
با خودرو ویراژ دادن
[اصطلاح روزمره]
less than carload
U
وزن باراضافه از فرفیت تناژ خودرو
She swerved sharply to avoid hitting a dog.
U
او
[زن]
ویراژ تندی داد تا با خودرو به سگ نزند.
compass course
U
مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
domes
U
کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
dome
U
کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
loading
U
بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
tank recovery vehicle
U
خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
tracklaying
U
زنجیرگذاری کردن خودرو شنی دار
half track
U
خودرو نیمه شنی یا نیم زنجیر
trailer brake system
U
دستگاه ترمز تریلر
[فناری خودرو]
choke
U
خفه کردن ساسات خودرو چوک
chokes
U
خفه کردن ساسات خودرو چوک
choked
U
خفه کردن ساسات خودرو چوک
skate mount
U
پایه دوار مسلسل روی خودرو
turnpike
U
جاده
turnpikes
U
جاده
causeway
U
جاده
roadbed
U
کف جاده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com