English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (590 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to laugh down U با خنده خاموش کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
shutdowns U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdown U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
To burst with laughter. U از خنده غش کردن
nicker U خنده کردن
keep a straight face U از خنده خودداری کردن
cachinnate U در خنده افراط کردن
to be on the grin U خنده نیشی کردن
laugh off U با خنده دور کردن
to laugh away U با خنده واستهزا کردن
to force a smile U خنده زورکی کردن
to laugh off U با خنده و شوخی از سر خودرفع کردن
to over a subject U موضوعی را با خنده بحث کردن
sportiveŠetc U خنده کن خنده وبازی کن
simper U خنده زورکی کردن پوزخند زدن
simpers U خنده زورکی کردن پوزخند زدن
simpering U خنده زورکی کردن پوزخند زدن
simpered U خنده زورکی کردن پوزخند زدن
harder U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hard U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hardest U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
put out U خاموش کردن
smother U خاموش کردن
to snuff out U خاموش کردن
to put out U خاموش کردن
smothers U خاموش کردن
turn off U خاموش کردن
turn-off U خاموش کردن
turn-offs U خاموش کردن
smothering U خاموش کردن
smothered U خاموش کردن
extinguishing U خاموش کردن
suffocated U خاموش کردن
suffocate U خاموش کردن
suffocating U خاموش کردن
quenching U خاموش کردن
extinguish U خاموش کردن
outed U خاموش کردن
out- U خاموش کردن
out U خاموش کردن
to switch off U خاموش کردن
dout U خاموش کردن
suffocates U خاموش کردن
turn out <idiom> U خاموش کردن
hush U خاموش کردن
extinguishes U خاموش کردن
shut down U خاموش کردن و متوقف کردن کارایی ماشین یا سیستم
To extinguish a fire. U آتش را خاموش کردن
turn-offs U خاموش کردن یاشدن
snuff U بافوت خاموش کردن
turn-off U خاموش کردن یاشدن
snub U سربالا خاموش کردن
quenches U خاموش کردن ترساندن
turn off U خاموش کردن یاشدن
quench U خاموش کردن ترساندن
quenched U خاموش کردن ترساندن
fight the fire U اتش خاموش کردن
turn out U باکلید خاموش کردن
To dye ones hair. U موها را خاموش کردن
snubbing U سربالا خاموش کردن
snubbed U سربالا خاموش کردن
snubs U سربالا خاموش کردن
power U خاموش کردن یک وسیله
turn off <idiom> U بستن ،خاموش کردن
to talk down U خاموش یاساکت کردن
to blow out alamp U خاموش کردن چراغ
powers U خاموش کردن یک وسیله
to shut down a reactor U راکتوری را خاموش کردن
stifles U خاموش کردن فرونشاندن
powering U خاموش کردن یک وسیله
stifled U خاموش کردن فرونشاندن
stifle U خاموش کردن فرونشاندن
powered U خاموش کردن یک وسیله
to smother a flame U شعله ای را خاموش کردن
radar silence U خاموش کردن موقتی رادارها
power down U قطع برق خاموش کردن
stills U ساکت کردن خاموش شدن
stiller U ساکت کردن خاموش شدن
stillest U ساکت کردن خاموش شدن
stanch U خاموش کردن ساکت شدن
light line U خط خاموش کردن چراغ خودروها
to snuff out U در نتیجه گل گیری خاموش کردن
smoulders U بی اتش سوختن خاموش کردن
still U ساکت کردن خاموش شدن
smolder U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
smolders U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulder U بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
shut off <idiom> U بستن شیرآب یا خاموش کردن کلید برق
powered U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
to turn off U خاموش کردن انجام دادن بیرون اوردن
powering U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
To squash someone . U تو دهن کسی زدن ( اورا خاموش وخفه کردن )
powers U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
wet blanket U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
powered U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
wet blankets U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
powering U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
still brith U خاموش کردن ساکت کردن
dumbest U لال کردن خاموش کردن
muffle U خاموش کردن ساکت کردن
dumber U لال کردن خاموش کردن
dumb U لال کردن خاموش کردن
quenched U دفع کردن خاموش کردن
quench U دفع کردن خاموش کردن
muffles U خاموش کردن ساکت کردن
muffling U خاموش کردن ساکت کردن
quenches U دفع کردن خاموش کردن
magnetic blowout U خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
fails U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
laugh U خنده
laughs U خنده
belly laugh U خنده از ته دل
laughter U خنده
laughing U خنده
irrision U خنده
laughed U خنده
irrision U خنده استهزایی
droll U خنده اور
risibility U خنده داربودن
risible faculty U استعداد خنده
serio comic U هم خنده دار
howlers U خنده اور
risible U خنده اور
laughing U خنده اور
humorous U خنده اور
tricksy U بازی کن خنده کن خنده و بازی کن
laugh away U با خنده گذراندن
laugh down U با خنده از رو بردن
laugher U خنده کننده
laughingstock U مایه خنده
laughter is infectious U خنده مسری
howler U خنده اور
comic U خنده دار
comics U خنده دار
hilarious U خنده دار
queerer U خل خنده دار
sniggering U خنده استهزاامیز
fleer U خنده نیشدار
sniggered U خنده استهزاامیز
snigger U خنده استهزاامیز
queer U خل خنده دار
crack up <idiom> U از خنده ترکیدن
gaff U خنده بلند
grins U خنده نیشی
grinning U خنده نیشی
grinned U خنده نیشی
sniggers U خنده استهزاامیز
titter U خنده تو دزدیده
tittered U خنده تو دزدیده
playfully U با خنده و بازی
farcical U خنده اور
sarcasm U زهر خنده
ludicrous U خنده اور
laughed U صدای خنده
laughable U خنده دار
lusory U بازی کن خنده کن
A forced laugh. U خنده زورکی
queerest U خل خنده دار
titters U خنده تو دزدیده
tittering U خنده تو دزدیده
grin U خنده نیشی
funnier U خنده دار
funny U خنده دار
laughs U صدای خنده
laugh U صدای خنده
to laugh away U با خنده گذراندن
boisterous laughter U خنده بلند
ridiculous U خنده دار
funniest U خنده دار
laughing stock U مایهی خنده
laughing gas U گاز خنده اور
hysterical U بسیار خنده دار
giggle U با خنده افهار داشتن
to burst in to a laugh U زیر خنده زدن
giggled U با خنده افهار داشتن
giggles U با خنده افهار داشتن
derision U مایه خنده وتمسخر
intempestive laughter U خنده بیجا یا نا بهنگام
to set in a roar U از خنده روده برکردن
laughably U بطور خنده دار
nitrogen monoxide U گاز خنده اور
ridiculousness U خنده اور بودن
break into a laugh U زیر خنده زدن
nitrous oxide U گاز خنده اور
giggling U با خنده افهار داشتن
rediculously U بطور خنده اور
hysterically U بسیار خنده دار
to be convulsed with laughter U از خنده بخود پیچیدن
waggish U بذله گو خنده دار
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com